محمدصادق دهنادی، روانشناس و کارشناس فرهنگی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا؛ درباره کتاب قرآنی که برای مقاطع اول و دوم دبستان تدریس میشود عنوان کرد: نگاه جهان به تدوین دروس در حوزه کتب درسی، یک نگاه شناختی است؛ به این معنی که بیش از مطالعه، کتابمحوری و تکرار محور بودن، به سمت روشهایی میرود که بتواند در کنار یادگیری، یک اثر ماندگار، موجه و اثری بدیع ایجاد کند.
وی با اشاره به کتابهایی که در چند سال اخیر دیده است، گفت: کتابهایی که با موضوع قرآن کریم برای کودکان در دوره ابتدایی در نظر گرفته شده، یک عقبگرد کامل در حوزه آموزش قرآن است. در سالهای گذشته، آموزش قرآن برای کودکان در مقاطع اول و دوم ابتدایی وجود نداشته است و آنها باید ابتدا سواد بیاموزند تا بتوانند مطالب مرتبط با الفبا را درک کنند و با آنها آشنا شوند.
دهنادی افزود: تاکنون مقرر نبوده است که دانشآموزان این مقطع در سالهای اول درگیر عربیدانی، عربیخوانی، فتحه، ضمه و کسره شوند. کودکان در آموزش شناختی به بازی و تصاویر نقاشی هدایت میشوند تا مسائل مختلف را از این طریق بیاموزند و همین رویه نیز باید پیش برود. آنها باید به تدریج با قصه، نمایش، روشهای هنری که محتوای قرآنی دارند آشنا شوند و پس از آن با روخوانی، روانخوانی، مفاهیم و قرآنخوانی موضوعی آشنا شوند.
این روانشناس که به بررسی کتابهای قرآن اول ابتدایی پرداخته است، ادامه داد: این آثار حتی با کتابهای فارسی کودکان نیز هماهنگ نیست و نه فقط یک روش شناختی، مدرن و نوین را باری آموزش قرآن پیگیری نمیکند، بلکه سبب میشود که کودک کلاس اول مجبور به خواندن حروفی مانند «کتب»، «مسد» و ... شود. حتی این موضوع رعایت نشده است که کودکان در آن زمان کلماتی مانند عین، غین، تشدید یا حرف طا را نخواندهاند و در قرآن کلماتی که دارای این حروف هستند به آنها آموزش داده میشود.
وی تصریح کرد: چگونه است که کودک کلاس اول هنوز حروف مورد نظر را ندیده و یاد نگرفته است، ولی باید عبارات عربی نوشته شده با استفاده از این کلمات را بیاموزد. این موضوع نشانگر آن است که افرادی که به تدوین این کتابها پرداختهاند، به این موضوع توجه نداشتهاند و باید در این زمینه دقت کافی را مبذول کنند.
این کارشناس فرهنگی تاکید کرد: نگاه بدبینانه به این رویکرد آن است که اگر کسی بدون شناخت این افراد، کتابها را ببیند و بخواند، باید این طور فکر کند که این افراد با چه انگیزهای درصدد آن هستند که کودکان را از قرآن دلزده کنند! اگر چه با وجود رویکردهایی که در این باره وجود دارد نمیتوان به این موضوع خوشبین بود.
وی با طرح این پرسش که افراد تدوینگر این کتب درسی با چه صلاحیت و نگاه آموزشی وارد این ساحت شدهاند، گفت: این افراد با تدوین چنین کتابهایی که واقعاً برای کودکان در این سطح نمیخورد، در وهله اول آموزش قرآن را برای آنان تا حد آموزش عربی پایین آوردهاند. به این معنی که آموزش قرآن داده نمیشود، بلکه آموزش عربی داده میشود.
دهنادی اظهار کرد: در وهله دوم، افراد تدوینگر کتب درسی قرآن برای مقطع اول و دوم ابتدایی، گسترهای را باز کردند که این گستره هیچ هماهنگی با سایر دروس آنها ندارد. تصور میکنم که این کتاب نیاز به اصلاحات ندارد، بلکه کلیت این اثر برای کودکان این مقطع ظلم محسوب میشود و باعث زدگی آنها از دین و قرآن خواهد شد.
وی ادامه داد: کسانی که در حوزه تکنولوژی آموزشی کار کردهاند این موضوع را نمیپذیرند و حتی اگر بگویند این کار برای آشنایی چشم کودکان با کلمات عربی ارائه شده است، به این دلیل که نمیتوانند کودکان را با قرآن مانوس کنند و خانواده نیز بر کودک فشار میآورد که برای به دست آوردن نمره آن را بخواند و بیاموزد، قطعاً خاطره نامطلوبی برای کودک باقی میماند.
دهنادی به سالهای دهه 60 و 70 اشاره کرد که چنین دروسی ارائه نمیشد و گفت: در این سالها اگر کسی جذب قرآن نمیشد، از قرآن نیز دلزده نمیشد، اما اکنون با این اقدام، کودکان نه فقط جذب قرآن نمیشوند، بلکه از این کتاب آسمانی نیز دلزده میشوند و اثرات نامطلوب آن در بلندمدت باعث سرخوردگی و ناراحتی آنها خواهد شد.
وی با اشاره به کارشناسان سازمان دارالقرآن الکریم که مخالف چنین فعالیتی هستند، اظهار کرد: افرادی که در حوزه قرآن مینویسند، باید مردانه و محکم وارد این عرصه شوند و بر این موضوع تاکید کنند که این کتابها نیاز به اصلاح نیاز ندارد چون برای کودکان کارکرد ندارند و در روند سیاستگذاری آموزش دروس باید بازنگریهای جدی صورت گیرد.
این کارشناس همچنین درباره الگو قرار دادن محمدحسین طباطبایی در آموزش قرآن و اینکه همین موضوع سبب تدوین کتب درسی برای کودکان مقطع اول و دوم دبستان شده است، عنوان کرد: نکته همین جاست؛ کدام یک از نوابغ قرآنی با استفاده از روشی که اکنون در حال انجام است، قرآن را آموختند؟ از حدود 20 سال پیش، ایران آموزش قرآن به کودکان بوده است و با داشتن کودک 5 ساله حافظ قرآن، در تمام کشورهای اسلامی به عنوان رکورددار حفظ قرآن مطرح است.
وی اظهار کرد: در تدوین دورههای آموزش قرآن برای کودکان از چنین تجربههایی استفاده نشده است. حتی پدر علمالهدی نیز با استفاده از روش حرکتی و بازی که در کودک شوق به یادگیری را ایجاد میکند، بهره گرفت. این فعالیت در کنار اقدامی که در کتب درسی صورت گرفته است قابل مقایسه نیست و هیچ انطباقی با هم ندارد.
دهنادی در پایان تصریح کرد: نمیدانم چه میزان از زمان باید بگذرد که برای آموزشگران حوزه تعلیم و تربیت جا بیندازیم که از حجم کتب درسی کم کنند و دروس را با استفاده از روشهای بازی به کودکان بیاموزند. چقدر باید از زمان بگذرد تا آنان به ویژه در حوزه قرآن کریم به این تشخیص برسند که چنین روشهایی صحیح نیست و به نظر من این فعالیت کجسلیقگی و مبتنی بر ناهماهنگی در فضای کتب درسی است و بیتوجهی به تجربیات شایسته محسوب میشود.
گفتوگو از آزاده غلامی
انتهای پیام
با احترام و ضمن تشكر از اظهار نظر شما
حضرتعالي فرموده ايد:
« الگو قرار دادن افرادی مانند محمدحسین علمالهدی برای آموزش قرآن به دانشآموزان مقطع اول و دوم دبستان اشتباه است، »
هم چنين گفته ايد : « کلمات قرآنی در حالی به کودکان آموزش داده میشود که حتی آنان حروف مورد استفاده در این کلمات را هنوز نیاموختهاند و این رویکرد یک خطای بزرگ و کجسلیقگی است. »
اولا - در كدام درس قرآن كلاس اول به آقاي طباطبايي پرداخته شده است؟!
ثانيا - در كدام كتاب قرآن پايه ديگر به الگو بودن آقاي طباطبايي اشاره شده است؟!
ثالثا - ظاهرا مقدمه كتاب را مطالعه نفرموده ايد. در آن جا اشاره شده است كه روش آموزش سوره هاي كوتاه ( همان ها كه مي فرماييد نمي توانند بخوانند ) با روش شنيداري از قرائت لوح فشرده و با نگاه كردن به تصوي آيات ( تصوير خواني ) تمرين و تكرار مي شود.
ضمنا در اين موضوع كتاب قرآن با كتاب فارسي كاملا هماهنگ و مورد تاييد استادان اين بخش است.
با احترام مجدد
رضا نباتي
از مولفين كتاب هاي درسي قرآن