به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، حجتالاسلام والمسلمین محمد ادریسی، محقق و پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی نوشت: تصحیح خطاها متوقف در تشخیص و کشف آنهاست و تشخیص خطاها متوقف در ایستگاه عبرتهاست پس کشف و تصحیح خطاها متوقف در ایستگاه عبرتهاست و این یک صغری و کبری و نتیجهگیری منطقی است که هر ذهنی آن را میپذیرد.
اینجا هیچ وقت مثل سوریه نیست و نمیشود چون مردم اجازه نمیدهند اما نمیتوان هر چه باداباد هم جلو رفت؛ این را برای عبرت گرفتن می گویم حتی اگر برای بعضیها خندهدار و یا حتی باور نکردنی باشد.
وقتی از شهروندان سوریه بپرسی که چگونه شد به اینجا رسیدید؟ اینگونه میگویند که از زمانی شروع شد که دارالعدل (دادگاه) را اول زبانی بعد به صورت عملی به آتش کشیدند، البته جوانانی بودند که فریاد میزدند که این کار درستی نیست اما گوشی نمیشنید و برخی خندههای مستانه بنزین بر آتش میریختند.
از برخی دیگر که بپرسی اینگونه میگویند که آتش جنگ در سوریه و جرقه ورود تکفیریها از در و دیوار کشور و تجاوز به ناموسها و خونریزیها از آن زمانی شروع شد كه چند محصل با دیوارنویسی و شعارنویسیهایی که بیشتر جنبه بازی داشت تا واقعیت، علیه حكومت اعتراض کردند و با اعتراضات خيابانی پدرها و مادرها که خیال میکردند میتوانند به سوی رفاه بیشتر پیش بتازند ادامه یافت. یعنی همانهایی که چند وقت قبلش به رئیس جمهور سوریه رای محکمی داده بودند معترض او شدند و با تشویش و رجزخوانی رسانههای داخلی و خارجی و همراهی سادهدلان کار بالا گرفت و نتیجه همانی شد که خودتان میبینید.
از گروهی دیگر که بپرسی اینگونه میگویند که از یک سال قبل از اعتراضات خیابانی، مخالفان با انبارکردن امکانات دارویی برای زخمیهای آینده و سلاحها در گوشه و کنار کشور منتظر ترورها بودند تا زمان آسیب زدن و خروج علیه حاکمیت با شعار (الشعب یرید اسقاط النظام) شروع شد و تا الان بیش از چهار صد هزار کشته از زن و کودک و غیر نظامیان روی دستشان مانده است.
عدهای دیگر میگویند که به خاطر حرفها، فیلمها و عکسهایی بود که در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آنها نشان میداد نیروهای امنیتی بیتجربه کشور سوریه چند جوان را با چوب میزنند و زنان و بچهها گریه میکنند و ما برای دفاع از آنها به خیابانها آمدیم و شد آنچه که میبینید.
دستهای دیگر میگویند که مسئولان کشور ما برای خودشان، فرزندان و نزدیکانشان زندگی رویایی درست کردند و اما نوبت که به مردم کشورشان رسید جز تنبلی و حرف و حرف در اداره امور چیزی از آنها نصیب ما نشد و ما خواستیم که ادبشان کنیم بعد که نظامیان و مسئولان از چشم ما افتادند (یا بهتر بگوییم آنها را از چشم ما انداختند) به غیر خودیها پناه بردیم و آنها هم به ما رحم نکردند. برای دانستن این مباحث که گفته شد فقط کمی آشنایی به زبان عربی و انگلیسی لازم است که مفصلتر آن را ببینیم، بخوانیم و بشنویم.
فرجامها با آغازشان که سنجيده شود عبرتها پدیدار میشود که در روزگار سیاه و سفید اقوام، ملل و کشورهای دیگر براى ما درسهای عجیب و باورنکردنی هست تا عبرت بگیریم قبل از آنکه خودمان عبرت دیگران شویم.
علیرضا برومند