کد خبر: 4259886
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۹

یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همی

در سالروز ولادت پرنور و سرور مولای متقیان امیرالمؤمنین امام علی(ع)، ۲ سروده جدید از مرتضی کریمی قهفرخی، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری در مدح مولا تقدیم مخاطبان گرامی ایکنا می‌شود.

مرتضی کریمی قهفرخی

در سالروز ولادت پرنور و سرور مولای متقیان امیرالمؤمنین امام علی(ع)، ۲ سروده جدید از مرتضی کریمی قهفرخی، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری در مدح مولا تقدیم مخاطبان گرامی ایکنا می‌شود.

بیخود از شعشعه شاهد انگورفروشم
بادهٔ معرفتش ساخته گویا و خموشم
 
گهی آورده به هوشم، گاهی بُرده ز خویشم
گهی آورده به خویشم، گاهی بُرده ز هوشم 
 
حالی! از پرده غم هاتفی از خویش ربودم
مست از گوشه عشّاق ندا داد سروشم
 
نام حيدر به میان آمد و افروخت وجودم
بر سر آتش عشقش نتوانم که نجوشم
 
نخ نعلین علی را به سماوات نبخشم
کنج ایوان نجف را به دو عالم نفروشم 
 
پدرم دل به علی داد و مرا خواند غلامش
وای بر من اگر از ارث پدر چشم بپوشم
 
«أشهد أنّ علی...» گفت مرا وقت ولادت
یاد او خیر! که این‌گونه اذان گفت به گوشم
 
یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی
بابی أنت و أُمّی! بنگر جوش و خروشم
 
خسر الدنیا و الآخرة از توست جدایی
فوز اعظم این باشد که به وصل تو بکوشم
 
خضر با آب حیات است و مرا گردش چشمت
رخصت! ای ساقی مجلس! که از این چشمه بنوشم
 
با تو باشم اگر، ای جان! سرِ مُلک و ملکوتم
بی تو باشم اگر، ای عشق! کم از طیر و وحوشم 
 
همه دل‌هاست سرای تو، دلی را نخراشم
همه جان‌هاست فدای تو، چرا من نخروشم؟
 
من به دستانِ تو دیدم قدحِ کوثرِ توحید
و خمارِ نَمکی صافی از آن چشمه نوشم
 
زاهد از غیر توام، مستی انگور تو دارم
توأمان می‌‌شکفد کوزه و سجاده به دوشم
 
منم آن بنده درگاه تو یا حضرت مولا! 
حلقه بر در زده‌ام تا بزنی حلقه به گوشم
 
***
 
غایتِ آرزوی من، رونقِ باغ و راغ من 
حجتِ پیشِ روی من، چشمِ من و چراغ من
 
چامه چنین چرا نباشد چو تویی دلیلِ دل؟
بلبلِ خوش‌نواست تا در چمن است زاغ من
 
آینه سِکَندری، حُسن حِسانِ عَبقری
رفرفِ سرخ و اخضری، توسنیِ بُراق من
 
شورِ شرابِ جاودان، چشمه آبِ زندگی
رفعِ عطش نمی‌کنند از من و اشتیاق من
 
جانِ جهان نگاه تو! پای طلب به راه تو! 
عاشق روی ماه تو، عشق، به‌اتفاق من
 
راز و نیاز من تویی! سوز و گداز من تویی! 
طرز و حجاز من تویی! شور من و عراق من
 
پیرِ مُغان ماسَبَق، سَرور سرسرای حق 
می‌شکفد طبق‌طبق نور ز خاک باغ من
 
صولت خشم حیدر او، لطف عطای کوثر او، 
دلبر او، دلاور او، ساقی سیم‌ساق من
 
مقصد قول لافتی، نور و نوار هل اتی
جز به طهور إنّما تر نشود دماغ من
 
جود و کرامت و سخا، لطف و عنایت و عطا
نورِ بقا پس از فنا، علّت احتراق من
 
واجبِ خاکدان‌نشین، مُمکنِ لامکان‌گزین
حاکم شرع و شاه دین، رهبر حق‌سراغ من
 
شاه ولایت شرف، والی عالی نجف
درّ دیار لوکشف، مشعل سبزطاق من
 
راز فضیلت رضا، قاضی قادر قضا 
کس چو علی مرتضی پُر نکند ایاغ من
 
زینتِ جان بنده مولاست، دلا! سرود کن! 
مِهر علی‌ست تا ابد مُهر و سُراغ و داغ من
انتهای پیام
captcha