کد خبر: 4255825
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۹
یادداشت

«فرخی بروجنی»؛ شاعر آیینی که ستم‌گریز و رعیت‌نواز بود

یک نویسنده و پژوهشگر ادبی با اشاره به بحر الطویل فرخی بروجنی در هجو فتحعلی شاه قاجار، نوشت: این هجونامه نشان می‌دهد که زندگی شاعر کاملاً آمیخته و در پیوند با زندگی مردم بوده و نقل‌های شفاهی گویای آن است که وی هم ستم‌گریز و شجاع و انقلابی و هم رعیت‌نواز بوده است.

شعر فارسی

مهدی طهماسبی، نویسنده و پژوهشگر ادبی در معرفی زندگی‌نامه، افکار و آثار «فرخی بروجنی» شاعر آیینی اهل بروجن، نوشت: «میرزا محمدعلی فرخی بروجنی» فرزند عبدالنبی در سال ۱۱۷۳ قمری در بروجن دیده به جهان گشود و سال‌های اولیه را در مکتب‌خانه آموزش دید، سپس به اصفهان رفت و در مدارس معتبر این شهر که از مراکز عمده فرهنگی کشور به‌شمار می‌رفت، به تحصیل ادبی پرداخت و با کار و تلاش خودی نشان داد. فرخی بروجنی با شاعران انجمن ادبی خاقان در اصفهان و تهران ارتباط خوبی یافت، سپس این شاعر توانای استان به بروجن بازگشت و ازدواج کرد و حاصل آن، دختری بود که مادر میرزا محمدامین دفتری، از شاعران پرآوازه معاصر شد. وی در سال ۱۲۵۵ قمری در سن ۸۲ سالگی دیده از جهان فرو بست و مزار وی در آستانه مقبره سیدمیرمعین بروجنی از معروف‌ترین علمای بروجن قرار دارد. وی در معرفی خود سرده است: 

گر از فرخی خواهی از من بپرس
صفاهان بیا از بروجن بپرس
 
که آب روان است جای بهی
بهشت برین است با فرهی
 
بهارش ز گل‌های بی درد و داغ
دل افروز چون گوهر شب چراغ
 
زمستانش از فیض روییدنی
چو عنبر بود خاک بوییدنی

 فرخی بروجنی با برخورداری از باور عمیق شیعی به شعر آیینی رو آورد. افکار و اندیشه‌ها و آثار این شاعر هم‌استانی را در کتابی با عنوان «غزل و هوس حماسه» تدوین کرده‌ام که به زودی منتشر خواهد شد. فرخی بروجنی یک دیوان اشعار داشته که بر طبق اقوال، حاوی شش هزار بیت بوده اما از این دیوان تنها چند غزل، دو رباعی و یک مخمس در مدح اهل بیت(ع) به جای مانده است.

«هنرنامه» اوج هنر شاعری فرخی بروجنی است. این کتاب حماسی در بحر تقارب و بر وزن شاهنامه فردوسی شامل ۱۶ هزار بیت است که به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های دینی در بین شاعران استان به‌شمار می‌رود.  

هنرنامه حوادث تاریخی از دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع) تا شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) و واقعه خونین کربلا را شامل می‌شود ضمن اینکه خروج و خونخواهی مختار و مختارنامه را نیز در بر دارد. فرخی بروجنی هنرنامه را در سال ۱۲۴۰ قمری در حالی که ۶۷ سال داشته سروده است و در خصوص این تاریخ می‌گوید: «ز تاریخ پیغمبر پاکدل، گذشته هزار و دویست و چهل.» دو نسخه از این اثر یکی به خط میرزا محمد قاری مسجدحکیم اصفهان به سال ۱۲۶۷ و یکی به خط مرحوم محمدآقا منصوری است که با پایمردی شاعر، عارف و خط‌شناس توانای بروجن مرحوم کربلایی حسینعلی صفایی به دست ما رسیده است.

فرخی بروجنی در هنرنامه بسیار با صلابت و بافخامت شعر گفته و کلام بسیار پخته را تقدیم دوستداران شعر و ادب می‌کند. او در شعر حماسی پیرو فردوسی است و از واژگان تراش‌خورده بهره می‌گیرد. هنرنامه وی حاوی تاریخ واقعی بوده و مستند و متکی به اقوال مورخان و محدثان است.

بحر طویل فرخی بروجنی در هجو شاه قاجار 

بحر الطویل فرخی بروجنی در ادبیات فارسی حائز اهمیت بوده و جایگاه ویژه‌ای به این شاعر بخشیده است. بحر الطویل وی در یازده بند در هجو فتحعلی شاه قاجار و در واقع گویای جسارت و بی‌پروایی شاعر است که در زمان سفر این شاه قاجار به منطقه چهارمحال‌وبختیاری سرود. این اثر که یک بار به چاپ رسیده اینچنین آغاز می‌شود:

«کو خدا دوست حریفی که بود. عاقل و فرزانه و مردانه رود خدمت آن ریش دو دندانه به رندانه زمین بوسه زند، عرض کند پادشها ظل الها، بر تو و بر پدر و جد تو مروان حکم امن نه چنین است بزرگی و جهان داری ز آئین سلاطین گذشته.»

مرحوم باستانی پاریزی در کتاب «حماسه کویر» در خصوص بحر طویل فرخی بروجنی می‌گوید: از این میان یک بحر طویل از یک شاعر روستایی به نام فرخی بروجنی، در حالی‌که همه فتحعلی شاه را اسکندر ثانی و فاتح بزرگ لقب می‌دادند مورد تمسخر قرار داد. این روحیه تطور، جسارت و بی‌پروایی روستایی و ایلیاتی فرخی باعث می‌شود که به هجو فتحعلی شاه، شاه نالایق و ناکارآمد قاجار روی بیاورد و این اثر درواقع، برون‌داد و خروجی همه اعتراضات مردمی علیه این شاه نادان بوده است. 

هجونامه فرخی بروجنی علیه فتحعلی شاه یک اثر انقلابی است. این شاعر توانا این اشعار اعتراضی و کوبنده را به ادبیات ایران هدیه می‌کند که باعث ماندگاری نام شاعر بوده است. بحر الطویل وی نشان می‌دهد که زندگی شاعر کاملاً آمیخته و در پیوند با زندگی مردم و همدرد و همرنگ مردم است. فتحعلی شاه در سال ۱۲۵۰ با خدم و حشم و نیروهای نالایق خود به چهارمحال‌وبختیاری سفر کرد و در این منطقه نیروهایش جولان می‌دادند و کاسبی می‌کردند. گفته می‌شود پس از آنکه نسخه‌هایی از بحر الطویل فرخی بروجنی در تهران و اصفهان منتشر شد و حرکت‌های اعتراضی و انتقامی علیه شاه قاجار شکل گرفت، فرخی بروجنی را دستگیر می‌کنند اما او موفق به فرار می‌شود و به روستای چهراز در اردل پناه می‌برد اگرچه باز دستگیر می‌شود و در مسیری که نیروهای قاجار او را می‌بردند در نزدیکی بروجن خبر می‌رسد که فتحعلی شاه سکته و فوت کرده است، بنابراین او آزاد می‌شود و فرصت می‌یابد که هنرنامه‌اش را کامل کند.

فرخی بروجنی همچنین صاحب اولین شعر لری بختیاری مکتوب و نیز اولین شعر به گویش بروجنی است که اینها حاکی از توانایی و ظرفیت بالای این شاعر آیینی است. 

فرخی بروجنی انسانی جوانمرد و بخشنده بوده و نقل‌های شفاهی گویای آن است که وی هم ستم‌گریز و شجاع و انقلابی و هم رعیت‌نواز بوده و بذل و بخشش‌های مردانه‌ای در زندگی او به چشم می‌خورد.

بخش‌هایی از مخمس فرخی بروجنی در مدح امیرالمؤمنین(ع)

ای روی عروسان جهان را ز تو زیور
گلزار بهشت از گل روی تو معطر
ای طینت آدم ز وجود تو معطر
در کارگه کون و مکان ذات تو مظهر
از بعد نبی گوهر فردی تو ز جوهر 
 
در روز قیامت تو منزه ز عیوبی 
از روی بصیرت نگران بد و خوبی
چون رحمت حق صیقل زنگار عیوبی
شک نیست در آن روز تو غفار ذنوبی
حیف است نگویند تو را شافع محشر
 
عالم همه جمعند و تو خود جان جهانی
فرمانده این دایره کون و مکانی
روزی تو دهی جان گرامی تو ستانی
آن‌کس که تو را گفت تو خلاق جهانی
آری چه نکو گفت ولی از ره دیگر
 
ای قطره دریای کفت بحر فتوت
ریگی ز بیابان رهت کان مروت
هم تیغ‌زن بت‌شکنی از ره نوبت
نقش کف پای تو بود مهر نبوت
جز آن‌که نمایان شده بر کتف پیُمبر
 
گردون چه بود یک صدف از روی نکویت
نه چرخ یکی پله معراج صعودت
خورشید یکی دانه تسبیح درونت
کوثر چه بود قطره‌ای از قلزم جودت
زیبد که بگویند تو را ساقی کوثر
 
تا خانه حق شد ز وجود تو فرهمند
کفر از تو پریشان شد و ایمان ز تو خرسند
سودای تو در هر دو جهان غلغله افکند
دیگر به محمد چه دهد لطف خداوند
مانند تو دامادی و چون فاطمه دختر
 
تا رخت برون بردی از این شش‌در عالم
از دوری تو خسته شده پیکر عالم
از تاج لوا برهنه شد منظر عالم
صدبار کند شوهر اگر مادر عالم
مانند تو پیدا نشود نطفه دیگر 
 
آن روز که گردد علم از هر سوی قامت
جاویده به دندان شود انگشت ندامت
آیی به کمر پر زده دامان شهامت
از گرمی آن روز عجب نه که قیامت
چون سایه طوبی به لوای تو کشد سر
 
تیغ دو سرت آلت پیکار خداییست
تسخیر جهانت خط پرگار خداییست
امر تو شود راست که آن کار خداییست
دست تو کلید در انبار خداییست
رازق تو و مرزوق تو آمد همه دیگر
 
شاها به سر منتظرانت گذری کن
بر «فرخی» از روی محبت نظری کن
از چهارمحالش به نجف راهبری کن
زآنجا سوی فردوس برینش سفری کن
هر چند که دارد گنه از کوه فزون‌تر
انتهای پیام
captcha