کد خبر: 4215641
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۶
یک پژوهشگر ادبی:

شاهنامه در پی تربیت انسان اخلاق‌مدار است

بهرام پروین گنابادی با تأکید بر اینکه سراسر شاهنامه می‌خواهد از ما یک انسان وطن‌پرست اخلاق‌مدار بسازد، گفت: خدمت فردوسی به ایرانیان این بود که اولاً آنها را یک ملت کرد یعنی در بزنگاهی که خاطرات و روایات در حال نابودی بود آنها را نوشت و حراست کرد تا ملت از بین نرود، دیگر آنکه فردوسی زبان فارسی را به زبان کل ملت تبدیل کرد.

بهرام پروین گنابادی

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، بهرام پروین گنابادی، پژوهشگر زبان و ادب فارسی عصر روز گذشته، ۲۴ اردیبهشت‌ماه در آیین نکوداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در شهرکرد که به همت اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در فرهنگسرای ارشاد و با استقبال گسترده مردم و علاقه‌مندان ادبیات فارسی برگزار شد با اشاره به اینکه به اذعان تاریخ‌نویسان غربی و ایرانی، سده‌های سه، چهار و پنج زمان رنسانس فرهنگی ایران است، اظهار کرد: ادوارد براون معتقد است که این تجدد و پیشرفت فرهنگی با حمله مغول نابود شد، بنابراین از تعبیر «رنسانس سَقط شده ایران» استفاده می‌کند.

وی با ذکر اینکه مرحوم مینوی هم قائل است درخشان‌ترین عصر فرهنگی در تاریخ ایران مربوط به همین سه سده است، ادامه داد: چهره‌های درجه یک علمی همچون فارابی، رازی، ابن سینا، خوارزمی و چهره‌های درجه یک فرهنگی از رودکی گرفته تا فردوسی، منوچهری و سعدی و...، بلعمی و بیهقی در این دوران می‌زیستند که البته شمار چهره‌های درجه ۲ علمی و فرهنگی بسیار فراتر از اینها بود.

ستایش خرد در شاهنامه فردوسی 

پروین گنابادی مسئله مهم در تجدد فرهنگی را آغاز اندیشیدن در انسان‌ها دانست و گفت: در این حالت دیگر شنیدن خرافات برای افراد موضوعیت ندارد بلکه انسان‌ها شروع به تفکر و اندیشه و بهره‌گیری از ابزار عقل و خرد می‌کنند. فردوسی‌ در منظومه حماسی شاهنامه از کسانی سخن می‌گوید که نیمه آسمانی و نیمه زمینی هستند، اما در طلیعه گفتارش در مورد رستم، خرد را ستایش می‌کند یا در داستان ضحاک، می‌فرماید: 

تو این را دروغ و فسانه مدان
به رنگ فسون و بهانه مدان
 
از آن هر چه اندر خورد با خرد 
دگر بر ره رمز معنی برد

این پژوهشگر ادبی تصریح کرد: پیداست که فردوسی می‌خواهد تأکید کند مخاطب باید هر بخش داستان را که با عقل و خرد سازگار است، بپذیرد و هر آنچه که سازگار نیست حتماً رمزی در آن نهفته است، اما مخاطب بداند که داستان شاهنامه غیرعقلانی نیست. فردوسی سرودن شاهنامه را زمانی آغاز کرد که ایرانیان در رنسانس فرهنگی به سر می‌بردند. 

پروین گنابادی «خرد چشم‌مدار» را یکی از زیرمجموعه‌های خرد خواند که بعدها در رنسانس اروپایی نیز نمود یافت و بیان کرد: انسان هر آنچه می‌بیند را به خرد واگذار می‌کند تا اگر خردمندانه بود بپذیرد، اما در مقوله شنیدن چون با دل سر و کار دارد فوراً آن را می‌پذیرد. خرافات از سنخ شنیده‌هاست، اما دنیای جدید، دنیای شنیدن نیست بلکه دنیای دیدن است و در علوم مختلف حتی علوم انسانی تکیه بر استنادات بسیار اهمیت دارد که این یکی از مصادیق خرد چشم‌مدار است.

وی ادامه داد: ناصرخسرو در هر جای سفرش از شرق یا غرب وقتی چیزی را می‌شنود که نمی‌خواهد باور کند بلکه می‌خواهد بفهماند که خلاف عقل است از تعبیر «الله اعلم» استفاده می‌کند یعنی فقط مسئولیت شنیده‌هایی را بر عهده می‌گیرد که با چشم هم دیده باشد؛ ناصرخسرو که دبیر دیوان رسالت بوده شبی مست می‌کند و در خواب می‌بیند که کسی به او می‌گوید: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند»، بعد گوینده با اشاره دست جایی را نشان می‌دهد و به ناصرخسرو می‌گوید: «برو به جایی که خرد بیفزاید»؛ تعبیر ناصرخسرو از این سمت، کعبه است و مبنای سفر و حرکت این چهره بزرگ همین عقل و خرد است. 

بهره‌گیری فردوسی از خرد چشم‌مدار

پروین گنابادی با تأکید بر اینکه فردوسی نیز در ستایش خرد با ما سخن می‌گوید، بیان کرد: هر چه در شاهنامه آمده یا با خرد سازگار است و یا زبان تمثیل و رمز است. کار شگفت‌انگیز فردوسی این است که اگرچه قائل است اشعار دقیقی، نظم سستی دارد، اما یک‌هزار بیت دقیقی را در شاهنامه‌اش می‌آورد تا هم چشم‌مداری را رواج دهد و هم امانتداری علمی و اخلاق‌مداری ادبی را رعایت کرده باشد، بنابراین این شاعر صدها سال پیش به قوانین و حقوق مؤلف احترام گذاشته است.

این مدرس دانشگاه با طرح این پرسش که شاهنامه چیست؟ افزود: شاهنامه تاریخ یک ملت به هنگام کودکی است و زمانی که اقوام مختلف یک سرزمین تشخیص می‌دهند که باید تبدیل به یک ملت شوند، شروع به جمع‌آوری خاطرات قومی، داستان‌ها و روایت‌های خود می‌کنند که این داستان‌ها شفاهی هستند و در زمان قبل از فردوسی این وضعیت حاکم بود یعنی مردم ایران قبل از این شاعر یک ملت شده بودند.

پروین گنابادی با بیان اینکه اعراب حماسه ندارند زیرا ملت نبودند، اظهار کرد: ایرانیان یک ملت بودند یعنی زمانی که حس کردند یک قدرت مهاجم آمده و احتمال دارد فرهنگ و ملت و ملیت را به خطر بیندازد، تمام روایت‌ها و داستان‌های خود را تبدیل به نوشتن کردند و فردوسی زمانی دست به نوشتن شاهنامه زد که می‌دید روایت‌های ایرانیان در معرض تهدید و نابودی است و با خلق شاهنامه خاطره‌های قومی ما را زنده نگه می‌دارد.

شاهنامه و نجات خاطرات یک ملت 

وی با تأکید بر نظریه روانشناسی هنری برگسون مبنی بر اینکه انسان‌ها با خاطرات زنده هستند، تصریح کرد: وقتی عزیزی از ما بیمار می‌شود تمام تلاشمان را به خرج می‌دهیم که آن عزیز سالم شود و زنده بماند تا باز با او خاطره بسازیم و خاطراتمان با او زنده بماند. جامعه‌شناسان می‌گویند نظریه برگسون را می‌توان از فردیت خارج کرد و به اجتماع تعمیم داد یعنی باید بگوییم ملتی که خاطره نداشته باشد، زنده نیست و خاطره قومی ما ایرانیان همین قصه‌های شاهنامه است که اول شفاهی بوده و بعد به نظم درآمده است.

پروین گنابادی بیان کرد: داستان‌های شاهنامه از حیث صورت و ساخت داستانی در اوج قرار دارد و از حیث زبانی نیز جزو بهترین و زیباترین داستان‌ه است و وقتی فردوسی امکانات و توانایی‌های زبان فارسی در ساحت حماسی را کشف کرد، این زبان به اوج رسید. اگر فردوسی نبود، یقین بدانید سعدی و امروز، اخوان ثالث را نداشتیم و اگر اینها نبودند ملتی هم وجود نداشت. 

این مدرس دانشگاه با استناد به نظریه زبانشناسان که قائلند هیچ تفاوتی بین ذهن و زبان وجود ندارد، گفت: من نمی‌توانم ادعا کنم که ذهن گسترده‌ای دارم، اما زبانم الکن باشد، همچنین نمی‌توانم بگویم زبان فصیحی دارم، اما ذهنم خالی است پیداست که قدرتمندی زبان از ذهن قدرتمند گرفته می‌شود.

پروین گنابادی با اشاره به اینکه فیلسوفان اروپایی مانند کانت و دکارت و... تفسیرهایشان بر مبنای ریاضیات و فیزیک بود، اظهار کرد: آنان جهان را بر مبنای قوانین ریاضی و فیزیک تدوین می‌کردند و هر موضوعی را از طریق آزمایش و در آزمایشگاه به قانون تبدیل می‌کردند، این قوانین فیزیک و ریاضی مبنای شناخت انسان از واقعیت می‌شود. از سال ۱۹۵۰ فیلسوفان غربی دیگر قوانین ریاضی و فیزیک را مبنای شناخت از واقعیت‌ها قرار نمی‌دهند بلکه قائلند انسان از طریق «زبان» پی به شناخت واقعیت‌ها می‌برد، بنابراین هر چه زبان گسترده‌تر باشد، ذهن انسان واقعیت‌های جامعه را بهتر درک می‌کند که بر این اساس، اگر سعدی قرن‌ها پیش یک سخن خردمندانه را گفته است امروز ما می‌پذیریم زیرا مبنای شناخت او از واقعیت، تجربه و زبان بوده است.

زبان؛ مبنای شناخت واقعیت‌های جهان

وی با ذکر اینکه زبان فارسی زبان امروز ماست، افزود: حماسه هم خاطره قومی ماست و زبان فارسی باعث شده است که من و شما چیزی جز این خاطرات نباشیم، ما با زبان فارسی خواب می‌بینیم و این زبان را فردوسی برای ما زنده نگه داشته و ظرفیت‌های آن را برای ما اثبات کرده است. ما با این زبان فکر می‌کنیم و مبنای شناخت از واقعیت‌ها قرار می‌دهیم. هر چقدر ما به این زبان بها بدهیم، خاطرات ملت نیز زنده می‌شوند.

پروین گنابادی با تأکید بر اینکه سراسر شاهنامه می‌خواهد از ما یک انسان وطن‌پرست اخلاق‌مدار بسازد، بیان کرد: سعدی می‌خواهد از من و شما انسانی بسازد که در اجتماع زندگی کنیم اما اخلاق‌مدار باشیم؛ حافظ نیز ما را از ریا و دروغ باز می‌دارد و می‌خواهد که اخلاق‌مدار باشیم. اینان خداوندان زبان هستند که اگر با آنها ارتباط برقرار کنیم و از طریق زبانشان جهان را بشناسیم، جهانی انسانی و اخلاق‌مدار را خواهیم دید.

وی ادامه داد: هیچ‌گاه هیچ‌کس از خواندن شاهکارهای ادبی گمراه نمی‌شود زیرا این آثار در ذات خود اخلاق‌مدار هستند و خدمت فردوسی به ایرانیان این بود که اولاً آنها را یک ملت کرد یعنی در بزنگاهی که خاطرات و روایات در حال نابودی بود آنها را نوشت و حراست کرد تا ملت از بین نرود، دیگر آنکه فردوسی زبان فارسی را به زبان کل ملت تبدیل کرد. 

پروین گنابادی در پایان گفت: اگرچه تجدد فرهنگی ایران با حمله مغول به تعبیر ادوارد براون «سَقط» شد و حوادث تاریخی دیگر نیز پیش آمد و نتوانستیم این تجدد را حفظ کنیم اما با اینحال، پایه‌های تجدد فرهنگی در اشعار فردوسی و سعدی و نظامی و شاعران بزرگ وجود دارد. باید خرد خود را به کار بیندازیم و این میراث‌های جاودان را دریابیم تا بتوانیم آن تجدد نابود شده را احیا کنیم که بنده بسیار به جوانان شاهنامه‌خوان و سعدی‌خوان این مرز و بوم امیدوارم.

انتهای پیام
captcha