در سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع حضرت امام جعفرصادق(ع)، دو قطعه شعر سروده احمد رفیعی وردنجانی، شاعر آیینی چهارمحالوبختیاری تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت
در ماتم خورشید، قلب آسمان سوخت
در داغ او دود از دل ابیات برخاست
از شعله جان واژهها وقت بیان سوخت
وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید
دار و ندار باغ در دست خزان سوخت
وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند
با روضه مادر وجودش ناگهان سوخت
در شعله کین دید وقتی خانهاش را
قلبش به یاد عمه قامتکمان سوخت
در کربلای دیگری از خنجر زهر
در تشنگی جان امامی مهربان سوخت
در عصر عاشورای صادق در تب آه
هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت
شام غریبان امام صادق(ع) آمد
در خیمهگاه دهر شمعی نیمهجان سوخت
جای چراغی که ندارد در بقیعش
یک عمر دلهای همه دلدادگان سوخت
***
تا شد غزل آغاز در شرح رثایش
هر بیت شد یک روضه از حال و هوایش
دیدم که آتش ریخت در جان الفبا
هر واژه را دیدم که گریان شد برایش
با یاد حیدر سوختم وقتی که دستی
سجاده او را کشید از زیر پایش
دستی شبیه دست اصحاب سقیفهست
دستی که دارد میکِشد در کوچههایش
با یاد زهرا سوختم آنجا که دشمن
افکنده وقت هجمه آتش در سرایش
قلبم به یاد حال قلب مجتبی سوخت
وقتی که از سیلی به رویی ماند جایش
مانند جدش دیدم او را تا که دیدم
هر لحظه شرحی روضه دارد کربلایش
آنجا که بر لبهای خشکش یا حسین(ع) است
وقتی که از مقتل به گوش آید صدایش
پایان گرفته این غزل اما ندارد
پایان، بیانِ غصه بیانتهایش
شیخالائمه(ع) کشته شد از کینه ظلم
خاموش شد آوای سبز ربنایش
اما همیشه در دل ما هست زنده
با هر چه قالالصادقِ مشکلگشایش
مظلوم عالم صادق آل محمد(ص)
جان تمام عاشقان بادا فدایش
انتهای پیام