مژده ارشادی فارسانی، دکترای روانشناسی بالینی، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در رشته روانشناسی در سال ۱۳۸۳ با وجود مخالفت زیاد خانواده و اقوام که اکثراً پزشک بودند، با عشق وارد رشته روانشناسی شد و در این رشته به توفیقات فراوانی دست یافت. او را باید یکی از روانشناسان موفق و پرکار چهارمحالوبختیاری و کشور دانست که ۱۰ سال قبل با وجود چندین موقعیت عالی شغلی در تهران به استان بازگشت و توانسته است به هماستانیهای خود خدمت کند. کاربرد روانشناسی در مباحث جنگ نرم و عملیات روانی، خانواده درمانی، درمان هیجانمدار، روابط زوجین و زوجدرمانی هیجانمدار، اختلالات بیشفعالی در بزرگسالان و ... بخشی از حیطههای پژوهش و تحصیل ارشادی است که در دانشگاهها و نیز و دورههای تکمیلی داخل و خارج کشور کسب کرده است.
این روانشناس همچنین با تأسیس کلینیک تخصصی خانواده «ژرفا» در شهر فارسان منشأ خدمت به مردم استان است. نهم اردیبهشتماه و روز روانشناس و مشاور بهانهای شد تا ضمن آشنایی بیشتر با این بانوی جوان روانشناس، این پرسش را از او بپرسیم که روانشناسی چیست و روانشناس چه کمکی به جوامع انسانی امروز میکند؟
ارشادی در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری با اشاره به اینکه از چند سال قبل روز نهم اردیبهشتماه در تقویم ملی ایران با عنوان روز روانشناس و مشاور نامگذاری شده اما در بسیاری از تقویمها این روز قید نشده است، اظهار کرد: متأسفانه تا کنون قدردانی و پاسداشت این مجموعه را شاهد نبودهایم، این در حالیست که بر طبق علوم انسانی، حلقه گمشده آرامش انسان همین روانشناسی است و کارشناسان و متخصصان این حوزه بیشترین خدمات را به دولتمردان در موضوعات مختلف ارائه میدهند.
وی با ذکر اینکه پایهریزی اهداف کوتاهمدت و بلندمدت، استقرار، پیشرفت و بهبود فضای کشور بدون کمک روانشناسان و مشاوران ناممکن است، ادامه داد: این موضوع در بزنگاههای مختلف از جمله در بلیه کرونا و یا حوادث و آشوبهای اخیر و دیگر اتفاقات ریز و درشت به اثبات رسید و علم روانشناسی از مرحله پیشبینی آسیبها تا یافتن مسیرهای بهبود، حرف برای گفتن دارد.
ارشادی با گلایه از نبود حداقل اهمیت و ارزشگذاری در قبال مقوله روانشناسی، بیان کرد: سیاستهای کنونی دولت و سیاستگذاری مجلس در حوزه اشتغال، باعث تحتالشعاع قرار گرفتن کیفیت، تخصص، تعهد و تجربه و سواد واقعی در رشته روانشناسی شده و متأسفانه داریم از فضای واقعی علم دور میشویم و هر فردی با هر میزان سواد که روزگاری از کنار این رشته رد شده هم اجازه دارد در این حوزه اظهار نظر کند و مهر تأیید بگیرد.
این روانشناس بیان کرد: اصالت علم روانشناسی به علت این قبیل تنگنظریها و غرضورزیها از بین رفته است و امیدواریم که از این پس، آگاهیبخشی بیشتری را در قبال این علم در کشورمان شاهد باشیم.
ارشادی با طرح این پرسش که روانشناسی چه میگوید؟ توضیح داد: یادگیری روانشناسی و مشاوره با این جمله کلیدی آغاز میشود که «روانشناسی علم مطالعه و بررسی رفتار و فرایندهای ذهنی است» و این تکجمله نیمخطی یک دنیا درس به ما میآموزد و چند کلیدواژه دارد که ماهیت علم روانشناسی را برای ما بازگو میکند.
وی با تأکید بر «علم» بودن رشته روانشناسی، گفت: پیداست که روانشناسی بر پایه اصول و مشاهدات عینی، انتزاع، استدلال، استدراج بوده و در بیولوژی و فیزیولوژی انسان معنا پیدا میکند. ویژگیهای علم علم قابل بررسی بودن و اثبات شده بودن آن است که در خصوص روانشناسی نیز موضوعیت دارد و این علم با حدسیات و فرضیات، تحلیلهای فردی و برداشتها و تفسیرهای شخصی منافات دارد.
ارشادی «مطالعه» را دومین کلیدواژه تعریف روانشناسی مطرح کرد و افزود: روانشناسی از مسیر مطالعه و دریافت اطلاعات رد میشود و آنچه در روانشناسی امروز دریافت میکنیم با آنچه در بدو این علم از سوی فلاسفه و دانشمندان ارائه و استخراج میشد، متفاوت است زیرا امروز به مدد پیشرفت علم و تکنولوژی، روانشناسی با توجيهات علمی عجین است و بهعنوان نمونه با مشاهده سلسلهنشانههای رفتاری در یک فرد به اختلالات رفتاری و روانی او پی میبرند و این امر به کمک علم قابل پیشبینی است.
عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران «بررسی» را از دیگر مؤلفههای علم روانشناسی نام برد و گفت: تحقیق و آزمایش از ویژگیهای این علم است که در طول سالیان با تجربههای کیفی، کمی، مشاهدهای و تجربی عجین میشود. بهمدد این بررسیها مکاتب متعدد و مختلف روانشناختی ایجاد شدهاند که به کمک به انواع انسانها میآید؛ مثلاً روانشناسان در بررسیها متوجه شدهاند که برای درمان اختلال افسردگی در پیش گرفتن رویکرد شناختی - رفتاری بهترین جواب را میدهد یا در درمان هیجانمدار، ارتباط زوجین عمیقتر درمان خواهد شد که این یافتهها به کمک بررسی و آزمایش حاصل میشود.
ارشادی بیان کرد: «فرآیندهای ذهنی» بهعنوان دیگر کلیدواژه تعریف علم روانشناسی، بسیار حائز اهمیت است؛ انسان جعبه سیاهی با نام ذهن در خود دارد که آنچه میداند و آنچه هیچ نمیداند را در خود دارد. عادیترین و دم دستیترین تأثیر ذهن این است که مثلاً يک جمله در یک مکان و زمان و فضا در ذهن دو انسان ممکن است دو مفهوم کاملاً متفاوت داشته باشد زیرا همه ورودیها به انسان در ذهن او پردازش و دستورزی میشود و تولید محتوا میکند. در نظام جسمی و روانی هر انسان یک ساز و کار عصبی، ذهنی و شناختی برقرار است و فرآیندهای ذهنی به انسان جهت داده و او را به سمت عرش اعلی یا چاه رذالت سوق میدهد.
وی تأکید کرد: این جعبه سیاه انسانی به ما میگوید که با وجود تمام پیشرفتها در علم، هنوز چیز زیادی در مورد انسان و ذهن او نمیدانیم و خداوند موجودی را خلق کرده که برای آفرینش آن به خود میبالد و میفرماید: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون/14). همچنین امام صادق ناظر بر همین موضوع فرمودهاند: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آوردهاند تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز به آن دو حرف آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون میآورد».
ارشادی تأکید کرد: ماجرای ویروس کرونا نشان داد ذرهای بسیار کوچک که با چشم مسلح نیز دیده نمیشود چگونه با قدرت توانست خُلق، سبک زندگی و بسیاری از آداب و احکام حاکم بر زندگی جوامع انسانی را تحتالشعاع قرار دهد و حتی تغییر دهد، پیداست که علم بشر و ادعای او مینی بر دانستن، هیچ نیست و با یک ذره بسیار ناچیز غافلگیر شده و باز میماند.
وی تأکید کرد: روانشناسی برخلاف نظر برخی بزرگان که آنرا ضد دین میدانند، ناظر بر انسانیت با محور شریعت است و دستورهای اخلاقی دین در روانشناسی بسیار متبلور و ملموس است که این آموزهها را با رویکردی متفاوت از نوع ارائه دین، به بشریت عرضه میکند. روانشناسی مسیرها، پیشبینیها و نتایج را میگوید و وقتی مثلاً انسان وارد ساحت اختلالات و بیماریهای روانشناختی میشود، متوجه خواهد شد که پایه بسیاری از این اختلالات در جسم نهادينه نشده بلکه از طریق تجربیات، محیط و در یادگیرهایهای پر از عیب و ایراد در انسان پدیدار شده که اتفاقاً در دین با نام گناه و حرام از آنان یاد میشود.
ارشادی با ذکر حدیثی از امام حسن عسکری(ع) که فرمودند «همه پلیدیها در یک خانه نهاده شد و کلید آن دروغ است»، گفت: پیداست که دروغ سرمنشأ بسیاری از گناهان است و اتفاقاً در مطالعه بیماریها و اختلالات در حیطه روانشناسی نیز همین دروغ شنیدن و یادگیری دروغ، پایه بسیاری از اختلالات شخصیتی در طیف عصبی و روانی است. مثلاً بررسیها نشان میدهد که در سابقه و ریشههای رفتاری یک انسان پارانوئید و بدبین، دروغ شنیدن فراوان و شکاک و بدبین شدن قرار دارد.
وی ادامه داد: در دین ما از گناهانی همچون تهمت و افترا و تجسس در امور دیگران بسیار نهی شده و در حوزه روانشناسی نیز مشاهده میکنیم که افراد مبتلا به بیماریهای روانی همچون ضداجتماعی و بدبینی و ... پایه بیاخلاقی را در وجود خود دارند و به راحتی به دیگران تهمت میزنند و اصطلاحاً دچار آسیبهایی چون نبود خودکنترلگری، هذیان، توهم، تخریب شخصیت دیگران و تکانشگری میشوند.
ارشادی با ابراز تأسف از نبود فهم صحیح از علم روانشناسی و رواج برداشتهای سطحی از آن، توضیح داد: این رویکرد سبب تخریب فضای روانشناسی و مانع از ارتباط و داد و ستد این علم با دین و معنویتگرایی میشود چرا که محصول مشترک این دو علم با نگاه بینرشتهای، یقیناً دستاوردی خواهد بود که باعث تسکین آلام بشر امروز شود.
عضو انجمن خانواده درمانی ایران کلیدواژه پایانی علم روانشناسی را «رفتار» دانست و توضیح داد: رفتار قابل مشاهده ناظر بر آنچه میگوییم و حرکت میکنیم و انجام میدهیم است، لذا رفتار حاصل فرآیندهای ذهنی است که فضای ارتباط انسانها را شکل میدهد. درواقع انسانها از طریق نشانههایی که دریافت میکنند با محیط ارتباط میگیرند و ثمره علم روانشناسی، علم ارتباطات است.
ارشادی با استناد به تعریف جرالد کوری از روانشناس در فصل نخست کتابش در حوزه علوم و نظریههای روانشناسی، گفت: او میگوید که روانشناس، مشاهدهگر و تسهیلگر روابط انسانی است که بسیار باهوش و دارای قوه ادراک و تحلیل در کنار فن و هنر ارتباط است؛ هر کسی میتواند روانشناسی بخواند همچنان که موج گرایش جوانان به تحصیلات در این زمینه در کشور مشاهده میشود اما باید گفت که هر کسی نمیتواند روانشناس و مشاور بر طبق تعریف جرالد کوری باشد. روانشناس متخصص باهوش در روابط انسانی است، باید دقیق و هوشمندانه عمل کند و مدام براساس آنچه که مطالعه و دریافت کرده است، به ایجاد روابط و اتصال بپردازد.
این روانشناس با تصریح اینکه ایجاد رابطه حسنه با مُراجع از اولین ویژگیهای یک روانشناس خوب است، بیان کرد: این رابطه حسنه که در روانشناسی از آن با عنوان «alliance» یا اتحاد درمانی یاد میشود بدان معناست که روانشناس و مشاور بتواند فضای ارتباطی ایمن را برای بیمار ایجاد کند و این مهم سبب نگهداشتن و تداوم ارتباط با بیمار میشود.
ارشادی ادامه داد: همیشه در گفتوگو با مراجعان دائماً این حس را القا میکنم که از ارتباط با آنان خوشحالم و اینکه اجازه دادهاند سخنان را بشنوم از آنان تشکر میکنم ضمن اینکه از آنان میخوهم حتی اگر توصیهها را عمل نکردند دوباره بازگردند و با هم صحبت کنیم و این ارتباط قطع نشود. تلاش بنده این است که فضای تداوم گفتوگو و مراجعه فرد برایش ایجاد شود و تلاش میکنیم دوست داشتن غیر مشروط مراجع فضای امنی را برایش ایجاد کند و روانشناسان و مشاوران باید به این شگرد واقف باشند.
وی با تأکید بر اینکه روانشناسی همیشه انسان را متوجه بیرون از خود نمیکند، ادامه داد: روانشناس یک تصحیحکننده صرف نیست بلکه در بسیاری از موارد، روانشناس بهدنبال ارتقای بهزیستی و زیباسازی دنیاست و باید بداند که این بهشت که دارد برای دیگران میسازد، از درون خودش شروع میشود، لذا روانشناس باید به خودشناسی و خودسازی رسیده باشد تا بتواند به دیگران کمک کند.
ارشادی دوره کارشناسی رشته روانشناسی را به یک چاقوی دولبه تعبیر کرد و توضیح داد: در این دوره، فرد هم درون خودش را میبُرد و رنجها و گرهها را حلاجی و جراحی میکند و هم متوجه بسیاری از زخمها و عفونتهای اجتماعی است. روانشناس باید در گام اول توانسته باشد به خود کمک کرده و حالش را خوب کند و عمیقاً معتقدم روانشناسی که حال خودش خوب نباشد، نمیتواند آنرا برای دیگران به ارمغان بیاورد.
وی با تأکید بر اینکه روانشناسان مطرح دنیا گاه خود را بینیاز از مشاورههای روانشناختی نمیدانند، گفت: اختلالات رفتاری حتی از یک روانشناس هم دور و انکارکردنی نیست و چه بسا به علت آسیب و فرسودگی شغلی، نیاز به خودمراقبتی، تابآوری و ... در این افراد ضرورت دارد. روانشناسان پذیرای افرادی با کلاف سردرگم، قلب شکسته و دنیایی از رنج و آلام هستند و مواجهه با این شرایط و شنیدن و نسخه پیچیدن برای این حجم از آلام نیازمند قدرت بالاست.
این مدرس و پژوهشگر روانشناسی با اشاره به اینکه یک اتفاق باعث بازگشتش به استان شد، گفت: وقتی کارم در تهران را رها کردم و به اینجا آمدم تنها یک دغدغه داشتم که آیا میتوانم آخر ماه از پس پرداخت کرایه برایم و امروز در جایگاهی هستم که دیگر این دغدغه را ندارم زیرا در دهه اخیر، روانشناسی بسیار بیشتر از گذشته شناخته شدهتر و پرکاربردتر شده و مردم نسبت به آن پذیرندهتر هستند؛ امروز دیگر کمتر شاهد کلیشههای ذهنی در خصوص مشاوره و روانشناسی هستیم و افراد گرایش بیشتری به دریافت مشاوره و راهنمایی هستند.
ارشادی با تأکید بر اینکه در روانشناسی فرد بهدنبال مقصر نیستیم، گفت: روانشناس بهدنبال تشریح چرخه و عوامل مؤثر است و وزنه گناه را دست کسی نمیدهد لذا افراد واهمه از مورد مؤاخذه قرار گرفتن توسط مشاور و روانشناس ندارند و ترسشان فرو میریزد. امروز شاهد رواج مشاورههای تحصیلی، شغلی، پیش از ازدواج، فرزندپروری، ارتباط با سالمند و بسیاری عناوین دیگر هستیم و بسیاری از افراد از حضور در این دورهها ابایی ندارند و مقاومت نمیکنند.
وی با تأکید بر اینکه یک روانشناس باید دائماً در حال یادگیری و بهروزرسانی اطلاعات خود در حیطه اخلاق حرفهای باشد، گفت: او بایدها و نبایدهای انسانی، اخلاقی، قانونی و فرهنگی مراجعان خود را باید بداند و این در حالیست که در سرفصل دروس کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشته هیچ درسی با این عنوان و محتوا ناظر بر اخلاق حرفهای پیشبینی نشده است. ناآگاهی و عدم اشراف بر اخلاق حرفهای منشأ آسیب برای مردم و خود روانشناس و مشاور خواهد بود و از نقشآفرینی و تأثیرگذاری او میکاهد.
ارشادی تأکید کرد: بعد از موجهای روانکاوی و رفتارگرایی، موج انسانگرایی بر انسان بهعنوان یک موجود مسئولیتپذیر، مختار و دارای توانایی تمرکز دارد و اینجاست که وارد موج چهارم و روانشناسی مثبت یا معنویتگرایی میشویم که به لوگوتراپی یا معنادرمانی اطلاق میشود. درواقع ارزش بخشیدن و معنابخشی به ارزشهای انسانی برای نائل شدن به خودشکوفایی است که در دین با عنوان کمال و سعادت اشرف مخلوقات از آن یاد میشود.
این روانشناس تأکید کرد: در رویکرد معنادرمانی، مهم این است که فرد بتواند با تکیه بر داشتهها و بضاعت موجود و ذخایر و استعدادهای خود را به منصه ظهور برساند و مهم نیست ساکن چهارمحالوبختیاری یا تهران باشد. بنده به اجبار موقعیتهای خوب را رها کرده و بازگشتم اگرچه بارها فرصت بازگشت به نهران برایم دست داد اما حاضر به بازگشت نیستم و گستردگی کارم اگرچه باعث اضطراب و استرس است اما به گسترش روانی بنده منجر شده است و این چیره شدن بر درونم را یک بُرد برای خودم میدانم که بتوانم در فضایی ایمن، تسکین دهنده رنج و آلام دیگران باشم و فردی را از سقوط نجات دهم.
ارشادی با تصریح اینکه روانشناسی فرصت تربیت شدن و تربیت کردن را برایم ایجاد کرده است، بیان کرد: آنچه مرا به این مرحله رسانده تکیه بر موج سوم و چهارم روانشناسی بوده است که منجر به قوی شدن بنیادهای درونی انسان میشود و انسان در رویکرد معنویتگرایی، به ریسمانی چنگ میزند که رنج را تحمل کند و بداند که رنج برایش معنا دارد، چنین فردی تلاش میکند و روحش را اعتلا میدهد و این مفاهیم ذیل عناوینی چون توسل و توکل در دین مطرح است.
وی ادامه داد: این مفاهیم ناظر بر خودشکوفایی و تسلط بر درون در قرآن کریم نیز از جمله در آیه «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد/11)، آمده است که هر تغییر و بهبود را در سایه تلاش ممکن میداند و به تصریح آیه ۱۲۴ از سوره انعام، خدا بهتر میداند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد.
ارشادی با بیان اینکه دین بخشی از تاریخ و فرهنگ و همزاد انسان است، توضیح داد: دین مسلک و مسیر، منش، دریافتهای شناختی و معرفتی انسان چه در درون و چه در دنیای بیرون است. با دین انسان مسلح به سلاحی میشود که در مسیر مستحکم و ثابتقدم بماند؛ کم نیست داستانهایی در قرآن و زندگی اهلبیت(ع) که این ثبات قدم و استحکام شخصیت، خویشتنداری، صبر، تلاش، دوری از ناامیدی و را به ما میآموزند که در روانشناسی نیز مطرح است.
این روانشناس با تأکید بر اینکه روانشناسی و دین با دو زبان بیگانه یک حرف را میگویند، گفت: با نگاه به دور از تعصب و تکبُعدی نگری میتوان از محصول ارتباط دین و روانشناسی در جهت تقلیل آلام انسانی بهره برد اما متأسفانه گویی برخیها از جدایی این دو بیشتر از همگرایی آنها لذت میبرند. ارزیابی خودم از خودم این است که از وقتی با روانشناسی آشنا شدهام، بنده بهتری برای خدا هستم و از بسیاری مسیرها و آسیبها مصون بودهام؛ اگر آنچه که از روانشناسی آموختهام و حرف دین نیز هست با زبانی خوب و صحیح در مدرسه به ما آموخته بودند، قطعاً امروز آدمهای عابدتری در جامعه داشتیم.
انتهای پیام