مسئله نشوز یا عدم تمکین زن و چگونگی کنترل آن از سوی شوهر موضوعی است که در آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء مطرح شده و مخاطبان بهویژه بانوان با در مواجهه با این آیه قرآن کریم ممکن است در ذهنشان این چالش به وجود آید که اگر روح اسلام مبتنی بر تلطیف و مهربانی با همسران است، چرا خداوند متعال در این آیه و در فعل «وَاضْرِبُوهُنَّ» امرِ بر تنبیه با زدن زن دارد؟ در این جستار سعی داریم که معانی نهفته در واژه «ضرب» را تبیین کنیم و بعد از آن متوجه بشویم که فعل امر «وَاضْرِبُوهُنَّ» الزاماً دلالت بر وجوب زدن زن ندارد. واقعیت این آیه شریفه را باید در ظرف تاریخی آن مورد بررسی قرار داد و با توجه به مقتضیات زمان و مکان، معنا و تفسیری روشنگرانه از این آیه داشته باشیم، زیرا روح اسلام در حوزه روابط زوجین، طبق نص صریح قرآن بر مودت و رحمت پایهگذاری شده است.
در ابتدا لازم است نظر مفسران و فقیهان را در مورد این آیه جویا شویم. آنها معتقدند که «ضرب» در معنای زدن استعمال شده است لذا در برخی از روایات برای کنترل عدم تمکین زن از تعبیر «ضرب غیر مبرح» استفاده میشود مبنی بر اینکه زدن نباید منجر به خونریزی شود. همچنین در روایات وارده در کتاب تفسیر کبیر فخر رازی به نقل از شافعی به ادوات کتک زدن هم اشاره شده است که این ادوات باید سبک و خفیف باشد که منجر به شکستگی و کبودی بدن زن نشود.
نویسنده در کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن» اشاره کرده است که آیه ۳۴ سوره نساء، مراحل ترتیبی سهگانه برای مهار نشوز زن، در مورد صرف همبستر شدن است و به نحو اطلاقی این سه فعل نباید بر زن جاری شود. زیرا در همان کتاب گفته است که محبت، تحمیلی و اجباری نیست (.. لا تُکَلِّفوهُنَّ الحُبَّ ...).
طبرسی در مورد معنای هَجر و ضَرب از امام باقر (ع) روایت کرده است: هجر یعنی مرد پشت خود را به زن کند و ضرب یعنی زدن با چوب مسواک است. زدن با این وسیله، به نحو خفیف و مصداق ضرب غیر مبرح است.
در متن کتاب «الدر المنثور» منقول از پیامبر اکرم(ص) آمده است: زنان خود را کتک نزنید. عمر گوید: زنان با شوهران خود ناسازگاری کردند آنگاه پیامبر اجازه داد آنان را کتک زنند. پس در آن شب زنان بسیاری گرد خانه پیامبر حلقه زده و از شوهران خود شکایت میکردند. رسول خدا(ص) به آنان فرمود: لیسَ اولئکَ خیارَکُم، شوهرانتان نیکوکار نیستند.
در همین کتاب عبارتی آمده که نشانگر گلهمندی حضرت رسول(ص) نسبت به ضرب و کتک زنان است: «أمّا یستحیی أحدُکم أن تَضرِبَ امرأتَه کما یضربُ العبدَ یَضربُها أوَّلَالنَّهارِ ثُمَّ یُضاجِعُها آخِرَه»؟ خجالت نمیکشید که همسرانتان را همچون بردگان کتک میزنید در اول روز آنها را میزنید و آخِر روز با آنها همبستر میشوید؟
در این حیطه سؤالاتی مطرح میشود مبنی بر اینکه آیا این زدن حق مرد یا حکمی به سود وی است؟ طبق روایت نبوی کراهت برداشت میشود ولی مفسران دیگری مانند فخررازی به نقل از شافعی آن را حمل بر اباحه کردهاند که ترک آن افضل است. روشن است که هیچ یک از مفسران، حکم وجوب از آیه استفاده نکردهاند.
مسلم است اگر یکی از این سه مراحل مؤثر واقع شود و زن به وظیفه خود اقدام کند، مرد حق ندارد بهانهگیری کرده و درصدد آزار زن در بیاید. مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات میشوند حتی مجازات بدنی که البته، چون این کار غالباً از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان را از طرق مختلفی و حتی از طریق تعزیر به وظایف خود آشنا کند. مردان نباید از این قدرت سرپرستی سوء استفاده کنند و باید به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرتهاست بیندیشند.
با ملاحظه سه مرحله ذکر شده در آیه شریفه یعنی وعظ، قهر و ضرب برای جلوگیری از نشوز زن در جامعه اسلامی، آخرین وسیله بازدارنده ضرب و کتک است نه اولین وسیله و حتی اگر پیامبر اکرم(ص) تجویز به ضرب کردهاند، خودشان در دنباله آن فرمودهاند که خوبان چنین کاری انجام نمیدهند؛ لذا از مجموع روایاتها فهمیده میشود که همه کارها برای این است که ضرب محقق نشود و کرامت زن حفظ شود.
محمد الطالبی در کتاب «اُمة الوسط» فصلی را به تفسیر این آیه اختصاص داده و معتقد است پیش از نزول این آیه، مردان زنان خود را کتک میزدند و پیامبر آنها را به قصاص محکوم کرد که این حکم بر روحیه خشن و ضد زن مهاجرین گران آمد و در موقع جنگ احد که جبهه اسلامی از هر سو مورد هجوم دشمن بود و مردان مهاجر حالت گریز از جنگ داشتند، این آیه نازل شد و تنبیه بدنی را تجویز کرد. در همان شب ۷۰ مرد همسران خود را کتک زدند این اباحه با توجه به سخنان پیامبر(ص) اباحه کراهتی بود و این حکم باتوجه به شرایط آن زمان صادر شد.
عبدالحمید ابوسلیمان در مقالهای در مجله اسلامیهالمعرفه مطالبی را منباب آیه فاضربوهنَّ بیان کرده و به این جمعبندی رسیده است که ضرب در این آیه به معنای ترکِ خانه از سوی شوهر است تا زن ناسازگار به خود آید چرا که اساس خانواده در اسلام، مودت و رحمت است و مجازاتهای ذکر شده در آیه برای بازگرداندن زن به وادی محبت و مودت است. مقصود از زدن در این آیه، اهانت و کتک زدن زن نیست زیرا مردی که زنش را کتک میزند از سِلک آدمیت خارج است.
البته گاه خطاها و لغزشهایی هم از جانب زن و هم از جانب مرد صورت میگیرد که طبیعی است و طرفین میبایست در این موارد با سعهصدر از یکدیگر درگذرند چرا که نظام مقدس خانواده با این اتفاقات نباید رو به تباهی برود و نباید برخی ناسازگاریها را نمیتوان حمل بر نشوز کرد. ضرب به معنای کتک زمانی میتواند مفید باشد که به راه دیگری غیر از آن نتوان متوسل شد که زن به راه آید و همچنین با توجه به جواز طلاق و حق طلاق خلع برای زن، کتک زدن نمیتواند اثر داشته باشد.
نتیجه آنکه ضرب در روابط زن و شوهر به هنگام نشوز و ناسازگاری زن که میتواند آنها را به مودت و رحمت بازگرداند، ترک خانه و کنارگیری است؛ لذا وقتی میان پیامبر و همسرانشان اختلافی پیش آمد و آنان بر نافرمانی خود اصرار ورزیدند، پیامبر یک ماه خانه را ترک کردند و پس از آن میان زندگی خوش و طلاق، آنان را مخیر ساختند، ایشان هیچگاه در این نافرمانیها آنان را کتک نزدند.
محمد سهرابی، کارشناس فقه و مبانی حقوق و فعال فرهنگی در چهارمحالوبختیاری
انتهای پیام