مجتبی نوروزی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری با اشاره به تاریخچه جنبش دانشجویی در ایران که آغاز آن به دوران پهلوی باز میگردد، اظهار کرد: در این خصوص، دو نگاه وجود دارد، نگاه نخست آن است که جنبش دانشجویی از زمان رضاشاه تا کنون به پنج مرحله تقسیم میشود که گام اول آن از ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ برداشته شد و در دوران حاکمیت استبدادی رضاخان موجودیت داشت. مقطع دوم به زمان محمدرضا در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ مربوط است که در این برهه، عنان کار در دست محمدرضا پهلوی نیست و انرژیهایی که در زمان رضاخان جمع شده بود، آزاد شد و جنبش دانشجویی پرچالش و گسترده را رقم زد.
وی ادامه داد: فاصله سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ را باید دوران رکود جنبش دانشجویی در این تقسیمبندی دانست و بعد از کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت احزاب ملی مذهبی ممنوع شد؛ از سال ۴۱ تا اوایل سال ۵۲، ورود امام خمینی(ره) به عرصه را شاهدیم که جریانهای اسلامگرا و دانشجویی فعالتر میشوند.
این کارشناس مسائل سیاسی در استان گام پنجم جنبش دانشجویی در ایران را گام منتهی به انقلاب اسلامی بیان کرد و توضیح داد: در یک تحلیل و تقسیمبندی دقیقتر دیگر بیان شده است که گام اول جنبش دانشجویی از سال ۱۳۲۰ آغاز شده و تا دهه ۵۰ با رویکردی سوسیالیستی و چپگرایانه تداوم دارد و خود را در قالب یک جنبش واقعی نشان میدهد و این مهم است که فعالیت دانشجویان قالب روزمرگی نداشته و در قالب یک جنبش پویا و واقعی بروز و ظهور یابد، لذا فضای سیاسی ایران از این جنبش متأثر بود.
نوروزی با اشاره به اینکه بعد از رفتن رضاشاه از ایران در سال ۱۳۲۰ اولین حزبی که در ایران موجودیت مییابد حزب توده است، ادامه داد: این حزب به همت ۵۳ نفری تشکیل شد که رضاشاه در سال ۱۳۱۶ آنان را زندانی کرده بود و بلافاصله بعد از رفتن وی از ایران، اقدام به ایجاد حزب کردند که این حزب بسیار قدرتمند عمل میکرد و فضای غالب دانشگاهها، سوسیالیستی و چپ بود.
وی ادامه داد: در واکنش به این موج سوسیالیستی، موج دوم جنبش دانشجویی با شکلگیری انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران آغاز شد که وارد گام دوم اسلامگرایی میشویم؛ نقطه اوج در موج اسلامگرایی جنبش دانشجویی مربوط به اوایل دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ است که انقلاب اسلامی را شکل میدهد.
نوروزی با تأکید بر اینکه عموماً جنبش دانشجویی را یک متغیر وابسته میدانیم که بهصورت مستقل تحولات سیاسی را شکل نمیدهد و رهبری نمیکند، افزود: مشاهده میکنیم که موج اول جنبش دانشجویی ذیل حزب توده فعالیت میکند و موج دوم در کنار امام(ره) و اندیشه اسلام و انقلاب مانند یک متغیر وابسته عمل میکند و در پیروزی انقلاب اسلامی سهیم است، لذا موج دوم جنبش دانشجویی تمام ارکان یک حرکات اجتماعی را دارد.
وی تصریح کرد: موج سوم جنبش دانشجویی براساس تقسیمبندی دوم، جنبش لیبرالی یا بهتر بگوییم، نئولیبرالی است که تحت تأثیر فضای بعد از جنگ و نیز شکلگیری حلقه کیان در دهه ۶۰ بود که نقطه اوج آن مربوط به سال ۷۶ است. باید گفت که در این دوران جنبش دانشجویی قدری مستقلتر عمل میکند و حتی رهبری برخی تحولات سیاسی جامعه را بر عهده میگیرد. مثلاً حوادث کوی دانشگاه تهران فضای عمومی جامعه را بهطور جدی تحت تأثیر قرار میدهد.
این مدرس دانشگاه در استان با طرح این پرسش که آیا موج چهارمی مثلاً با عناوین نئوسوسیالیست، نئواسلامگرا یا غیره وجود دارد یا خیر؟ به نظرم ما هنوز وارد موج چهارم جنبش دانشجویی نشدهایم و متأسفانه شاهد سستی، رخوت و انفعال در فضای دانشگاه هستیم. نمونه آن، مجموعه تشکلهای دانشجویی ما هستند که امروز پایگاه و فعالیت مشخص ندارند که علت شاید مربوط به روشها یا سرخوردگیها و غیره باشد.
نوروزی با استناد به نتایج پژوهش خود ناظر بر آسیبشناسی و علتیابی خمودگی و رخوت در فضای جنبش دانشجویی، گفت: موج دوم از حدود سال ۷۴ تا ۸۲ بیشتر به طول نمیانجامد و باید گفت که این جنبش فاصله میان نقد نظام سیاسی تا ایفای نقش اپوزیسیون و براندازانه را با تمام سرعت طی کرد و این دو مقوله را تشخیص نمیداد؛ جنبش دانشجویی باید سه ویژگی مهم یعنی استعمارستیزی، عدالتخواهی و آرمانگرایی داشته باشد که ویژگی مردم نیز همینها هستند.
وی ادامه داد: جنبش دانشجویی وقتی این نظام سیاسی را با این ویژگیهای مردم آن، نقد میکند بدیهی است که دچار ریزش و انشعاب نیرو شود و دفتر تحکیم وحدت بههمین علت بود که دچار یک انفعال جدی شد؛ علت دیگر این انفعال ناظر بر یک اشتباه استراتژیک است با این توضیح که این جنبش خصوصیاتی از انقلاب اسلامی را به نقد میکشید که اتفاقاً شالوده جنبش دانشجویی همین خصوصیات هستند.
نوروزی با ذکر مثالی بیان کرد: استعمارستیزی جزو اهداف و مطالبات اصیل جنبش دانشجویی در طول ادوار بوده است و این جنبش مسائلی چون حمایت از فلسطین، آزادیخواهی و رویکردهای ضداستعماری و غیره را به نقد کشید، حال آنکه این موضوع بخشی از هویت جنبش در مطالبات و مبارزات بود و گویی دانشجویان با انتخاب این استراتژی خودزنی کرده و به جنگ با خودشان رفتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با تأکید بر اینکه نقد دانشجویان باید معطوف بر مسائلی باشد که نقطه قوت انقلاب یا جزو شالوده خودشان نبوده باشد، گفت: آنان به جای عدالتخواهی به سمت آزادیخواهی رفتند و اگرچه همین هم بد نیست اما عدالتخواهی بالاتر از آزادیخواهی است و اگر اولی حاصل شود خود بهخود دومی را نیز محقق میکند.
نوروزی با اشاره به اینکه جنبشهای دانشجویی پیش از انقلاب برای خود هویت تعریف میکردند، بیان کرد: در مباحث سیاسی مطرح میشود که ما با هویت دیگریِ خودمان معنا مییابیم و هویت دیگری ما، برای ما هویتبخش و مشروعیتبخش است. همه جنبشها که نقطه عزیمت آنان قبل از انقلاب است، استبداد را بهعنوان هویت دیگری خود تعریف کرده بودند زیرا نظام ما یک نظام استبدادی بود.
این مدرس دانشگاه در استان افزود: امروز شعارهای هنجارشکنانه داده میشود و حال آنکه انقلاب اسلامی یک انقلاب ضددیکتاتوری و ضداستبدادی بوده و لذا دانشجویان نمیتوانند نقطه عزیمت را در این موضوعات قرار دهند و با نیروی استبداد مجازی و خیالی به جنگ برخیزند چرا که مبارزه با یک استبداد غیرواقعی برای جنبش دانشجویی هویتآفرین و مشروعیتبخش نیست.
نوروزی با تأکید بر اینکه جنبشهای دانشجویی باید به یک نکته هویتآفرین برای خود برسند، گفت: استبداد اگرچه در دوران ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران ظهور داشته است اما رگههای استبداد در حدی نیستند که بخواهیم نظام جمهوری اسلامی را یک حکومت استبدادی بنامیم و این را هیچکس در دنیا نمیپذیرد اما دانشجوی ما در ضداستبدادیترین نظام سیاسی دنیا، شعارهای ضداستبدادی سر میدهد، پیداست این جنبش مشکل هویتی دارد.
وی با ذکر اینکه جنبش دانشجویی در موج سوم پیش از انقلاب طبقات بالایی و مرفه جامعه را نمایندگی میکرد و لذا شاهد شکاف میان جنبش دانشجویی و تودههای مردم بودیم، ادامه داد: پرسش اینجاست که جنبش دانشجویی حال حاضر نماینده کدام طبقه جامعه است و اساساً نماینده قشری هست یا خیر؟ امروز جنبش دانشجویی با اقشار مختلف کف میدان جامعه چقدر ارتباط دارد و تا چه میزان قائل بر نقش نمایندگی خود است و چقدر مطالبهگر است؟
نوروزی با اشاره به اینکه دانشجویان وقتی سلف مختلط را بهعنوان یک آرمان و هدف مطالبه و مطرح میکنند قاعدتاً نمیتوانند لایههای مختلف جامعه را نمایندگی کنند، افزود: آنان وقتی در تعریف مسیر و شعارها دچار مشکلند نمیتوانند تحول جامعه را رقم بزنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با تأکید بر اینکه باید در پی احیای جنبش دانشجویی باشیم، بیان کرد: برای تحقق این مهم، دانشجویان باید از آسیبها و اشتباهاتی که ذکر شد دوری بجویند، این مسئله اولویتدار و بلندمدت باید باشد. انقلاب اسلامی ایران امروز در مسیر اقتدار جهانی طی طریق میکند و جنبش دانشجویی باید بتواند در مسیر این جریان و نه خلاف آن، پیش برود.
نوروزی تصریح کرد: جنبش دانشجویی آگاهی و فهم لازم را از مسائل و تحولات جامعه ندارد و طبیعی است که حرکتهای ناصواب داشته باشد و حواسش نباشد که به کجا میرود. متأسفانه امروز دانشجوی ما منطق فکری ندارد و وقتی شعار آزادی سر میدهد هنوز نمیداند این آزادی را در کدام مکتب فکری میخواهد معنابخشی کند.
این کارشناس مسائل سیاسی در استان با اشاره به قرار داشتن در جنگ شناختی و ترکیبی با دشمن، گفت: در چنین فضایی اگر بدیهیترین گزارهها را به دانشجو بگوییم از ما نمیپذیرد زیرا قوه شناختی او توسط دشمن در این جنگ تسخیر شده و لذا فاقد نظام فکری بوده و متوجه نیست ذیل کدام ایدئولوژی فکری زیست سیاسی و اجتماعی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد اولویت اصلی در شرایط فعلی را اعطای نظام فکری به دانشجویان دانست و توضیح داد: نظام فکری در نهاد آموزشی شامل خانواده، مدرسه و دانشگاه و نیز رسانه شکل میگیرد؛ جریان معاند امروز بهدنبال سلب نظام فکری از دانشجویان است تا آنان را به افراد بیهویتی تبدیل کند که نمیدانند کجا شمشیر میزنند.
نوروزی ادامه داد: وقتی با دانشجویان در کف خیابان یا دانشگاه صحبت میکنیم حرفی برای گفتن ندارند و نمیدانند برای چه اهدافی مبارزه میکنند، پیداست که اینان دچار اغتشاش ذهنی و فکری هستند؛ ما امروز نیازمند انقلاب فکری در سطح جامعه و جامعهپذیری سیاسی هستیم.
وی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی در پی ارتقای منظومه فکری نسل جوان است که در سایه قوانین اسلامی از جمله حجاب و عفاف محقق میشود، تصریح کرد: اگر از دانشجویی که امروز میگوید اسلام را قبول ندارم پرسیده شود، چه تفکر و اندیشهای را بهجای اسلام قبول داری پاسخی برای گفتن ندارد زیرا تسخیر شناختی شده و منظومه فکری ندارد.
نوروزی با اشاره به اینکه نگاه اول به حوادث اخیر، اعتراض و در پی آن، اغتشاش بهعلت زخمها و مشکلات است، تصریح کرد: با این نگاه، باید دنبال زخمها باشیم که به مواردی چون حجاب، حقوق بشر، بیکاری و غیره میرسیم که مطرح میکنند؛ نگاه دوم نگاهی است که مقام معظم رهبری قائل به آن هستند و بر خلاف فتنههای قبلی، این فتنه را غیر خودجوش و برنامهریزی شده میخوانند که از غرب نشئت میگیرد.
این مدرس دانشگاه در استان ادامه داد: با این نگاه، باید گفت که نقاط قوت نظام باعث تولید اغتشاشات شده است و در شعارها هم اگر دقت کنیم، بر علیه مقولههایی هستند که نقطه قوت نظامند. مناسبات منطقهای ایران، توانمندی موشکی، زنان و غیره نقاط قوتی هستند که آماج قرار میگیرند.
نوروزی خدمات انقلاب اسلامی به زنان را قابل افتخار دانست و توضیح داد: البته این بدان معنا نیست که در حوزه زنان گرفتاری نداریم اما در مجموع، راهی که انقلاب در خدمت به زنان طی کرده قابل توجه بوده و آگاهی و ارتقای فکری، تحصیل، حضور و مشارکت زنان و غیره را برایشان میسر ساخته است. لذا زنان بهعنوان نقطه قوت نظام، برای موضوع اغتشاشات قرار گرفتن موضوعیت داشته است.
وی تأکید کرد: امروز ساختارهای کشور در ساحتهای مختلف نیاز به انقلاب دارد و این انقلاب و اصلاح ساختارها حتماً با مقاومت اجتماعی و مشکلاتی همراه است و جنبش دانشجویی وظیفه دارد در این انقلاب همراه باشد و کمک کند تا مقاومتهای اجتماعی شکسته شوند.
نوروزی در پایان گفت: بخشی از مشکلات نیز ناظر بر بحران در حوزه کارگزاران است، در یک نظام سیاسی مردمی، ارتقای کیفی نظام مدیریتی بر عهده فرهنگ عمومی است و لذا باید تلاش شود که این فرهنگ مبتنی بر عقلانیت و نه احساس باشد، ضمن اینکه از مطالبهگری بهعنوان یک ابزار که در اختیار جنبش دانشجویی قرار دارد، غفلت نشود.
انتهای پیام