از کلام و سیره حضرت امام علی(ع) بر میآید که ایشان علاوه بر ترسیم الگوواره کلان مدیریت اسلامی، از تدوین و تبیین خرده استراتژیهایی چون وحدت اسلامی غافل نبودند و از دیدگاه آن حضرت تحقق استراتژی وحدت، چشمانداز شکلگیری جامعهای متحد، مقتدر، پیروز، منسجم و برخوردار از مواهب الهی را فراهم میکند.
امیرالمؤمنین علی(ع) برای تحقق هدف بزرگ و الهی خودشان که وحدت و انسجام مسلمان در گستره جهان اسلام است، چند عامل راهبردی را مورد توجه قرار میدهند که تمسک به قرآن و سنت نبوی از این عوامل است. قرآن کریم ضمن آنکه مسلمانان را به سوی وحدت و یگانگی دعوت کرده است که از جمله در مضمون آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آلعمران به این موضوع اشاره دارد، آنان را از اختلاف و پراکندگی و تفرقه و نیز نزاع و مخاصمه برحذر میدارد چرا که به تصریح آیه «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»، اختلاف و نزاع عامل از هم پاشیدگی جامعه و اتلاف نیرو و توان است.
امام علی(ع) در خطبه نخست نهجالبلاغه به تشریح وضع پراکنده و مشتت مردم زمان جاهلیت میپردازند و میفرمایند: «مردم دارای مذاهب گوناگون بودند، هواهای پریشان داشتند و جمعیت متشتت بودند، دستهای خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکردند. گروهی ملحد بودند و جمعی معبودهای دیگری غیر از خدای یگانه داشتند اما خداوند متعال به برکت وجود حضرت رسول(ص) آنان را از گمراهی نجات داد و از نادانی رها ساخت».
مطابق این کلام از امام(ع)، بزرگترین دستاورد بعثت حضرت رسول(ص) ایجاد اتحاد و الفت در میان مردمانی متفرق و پراکنده است، مردمی که به واسطه تعهدات جاهلی به جان هم افتاده و در حال سقوط بودند اما پیامبر(ص) با تعالیم اسلامی، همگان را متوجه خدای یگانه کردند و امتیازات موهوم از قبیل مال، ثروت، نژاد، رنگ، قوم و قبیله و امثال آنرا از میان برداشته و تنها تقوی، علم و مجاهدت را ملاک برتری و فضیلت دانستند. امام علی(ع) به اصحاب خودشان گوشزد میکنند که قدر این نعمت بزرگ را بدانند و پس از وحدت و اتحاد، به سوی تفرقه و اختلاف نروند.
ایشان همچنین در سخنی دیگر در خطبه ۲۳۱ میفرمایند: «پیامبر(ص) برای انجام فرمان خدا قیام و رسالت پروردگار را ابلاغ کردند، خداوند به وسیله ایشان، گسیختگیها را التیام بخشیدند و فاصلهها را از میان بردند، میان مردم یگانگی برقرار ساختند بعد از آنکه در سینهها آتش دشمنی و در دلها کینه برافروخته جایگزین شده بود».
همانطور که مسلمین با پیروی از قرآن و سنت، اختلاف و تشتت را به وحدت و یکپارچگی مبدل ساختند، برای استمرار این وحدت، به پیروی حقیقی از رهنمودهای قرآن و سیره نبوی سخت نیازمند بوده و هستند که بر این اساس، امام علی(ع) در حکمت ۳۶۹ نهجالبلاغه فرمودهاند: «اگر مردم رهبری قرآن را کنار بگذارند و از آن جز خطوطی باقی نماند، دچار پراکندگی و تفرقه خواهند شد».
نکته دیگر آنکه، قرآن کریم بدون امام معصوم(ع) نه تنها مایه اتحاد نیست بلکه موجب اختلاف نیز میشود زیرا دلهای مریض با عرضه افکار خود بر آن، مذهبسازی و فرقهسازی میکنند و برخی نیز به این قرائتها تکیه کرده و مفاهیم و اصول ناب را نادیده میگیرند، از این رو، به تشتت و اختلاف گرفتار میشوند. امام علی(ع) در خطبه ۱۴۷ در این خصوص فرمودهاند: «مردم در آن روز بر تفرقه و اختلاف اتحاد میکنند و در اتحاد و یگانگی پراکندگی دارند، گویا این مردم پیشوایان قرآن هستند و قرآن پیشوای آنان نیست. در این هنگام جز نامی از قرآن برای آنان باقی نمیماند و جز خطوط آن چیزی نشناسند».
در بینش امام علی(ع)، حکومت اسلامی و شخص رهبر نقش ممتازی در ایجاد وحدت و یکپارچگی امت دارد زیرا امتی که با داشتن هدف الهی در مسیر تکامل گام بر میدارد به ناچار باید به رهبری تمسک جوید که تبلوری از آرمان الهی و مورد پذیرش مقتدا و دلیل تحرک و پویایی باشد؛ ایشان لزوم حکومت و نقش رهبر را چنین بیان میفرمایند: «نقش زمامدار نسبت به ملت مانند رشتهای است که مهرهها را گرد آورده و به یکدیگر پیوند میدهد، اگر رشتهها بگسلند دانهها از هم میپاشند و به تمامی گرد هم نمیآیند».
امام علی(ع) در خطبه «قاصعه» با بیان سرگذشت امتهای پیشین، مردم را به عبرت گرفتن از سرنوشت آنها و تفکر و تدبر در حال خوب و بدشان و عوامل تعالی و قدرت یا ضعف و سقوط آنها فراخوانده و بعد از تحلیل این امر، مسلمانان را به انجام کارهایی که موجب عزت و شوکت و قدرتشان میشود و دشمنانشان را میراند و رشته کرامتشان را پیوستگی میدهد، تشویق و آن امور را تجویز میفرماید.
امام علی(ع) در نصایح و سفارشات خودشان به مسلمانان همواره آنان را از طرح مسائل اختلاف برانگیز مربوط به گذشته بر حذر میداشتند و قائل بودند که در صورت طرح این دست مسائل، نیازی به توضیح مبسوط نیست بلکه در صورت نیاز و جهت روشن شدن حقیقت و آگاهی نسلهای آینده، صرفاً باید به بیان حداقلها کفایت کرد. نمونه بارز این موضوع، خطبه مشهور «شقشقیه» است که حضرت در ابتدای آن، انتقاد تندی نسبت به حکومتهای پیشین مطرح میکنند و وقتی نامه یکی از حاضران در مجلس به دست ایشان میرسد و کلامشان قطع میشود، دیگر سخنان انتقادآمیز خود را از سر نمیگیرند و ادامه نمیدهند آنگاه چنین میفرمایند که «این سخنان شعله آتشی بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست».
همچنین وقتی به دفعات متعدد از حضرت در خصوص چرایی تأخیر در به دست گرفتن زمام خلافت میپرسند ایشان در مواردی انگشتشمار و به اختصار برای آشکار شدن حقیقت در پیشگاه تاریخ، به علل و زمینههای موضوع اشاره میکنند.
یکی از مهمترین راههای ایجاد اتحاد و پرهیز از تفرقه و اختلاف، رعایت ادب در کلام و احترام به طرف مورد بحث است. سخن گوینده هر چقدر هم که بیان کننده واقعیت و صحیح باشد اما اگر در قالب الفاظ و تعابیر گزنده و به همراه اسائه ادب و توام با خشونت باشد، نهتنها مقبول طرف مقابل نخواهد بود بلکه موجب تیرگی روابط میشود.
امام علی(ع) در خطبه ۲۰۶ نهجالبلاغه پس از آنکه مطلع شدند عدهای از مسلمانان در نبرد صفین به دشمنان دشنام دادهاند، میفرمایند: «پسند من نیست که شما دشنام دهنده باشید اما اگر در گفتارتان رفتار و کردار آنان و حالشان را توصیف کنید به صواب نزدیکتر و در مرتبه عذر، رساتر است. بهتر است به جای دشنام بگویید: خداوندا ما و اینان را از ریخته شدن خونمان حفظ فرما و بین ما و آنان اصلاح کن، این قوم را از گمراهی نجات بخش تا آنکه جاهل به حق است آنرا بشناسد و آنکه شیفته گمراهی است از آن باز ایستد».
منبع: مقاله «خرده استراتژی وحدت در نهجالبلاغه» نویسنده، عباسعلی نظر نوکنده، مرتضی خرمی و فصلنامه علمی پژوهشهای نهجالبلاغه، شماره ۶۶، سال ۹۹.
انتهای پیام