ایکنا به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتوگوهایی با رزمندگان کشور در طول جنگ تحمیلی انجام داده است. در بخش پنجم و پایانی این گفتوگوها با ناخدا یکم تکاور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سلیمان محبوبی مصاحبه کردهایم.
ناخدا محبوبی هشت در طول هشت سال جنگ تحمیلی در منطقه عملیاتی حضور داشته است و سه بار مجروح شده و جانباز 59 درصد است. وی سال 1354 وارد ارتش شد و اول شهریور 1359 تا زمان آغاز دفاع مقدس فرمانده تکاوران مستقر در نوار مرزی شلمچه تا خرمشهر بود. از وی کتابی با عنوان «درست یک پا روی زمین» منتشر شده که خاطرات خود را روایت کرده است.
ایکنا- ابتدا از روزهای ابتدایی دفاع مقدس برای ما بگویید.
با توجه به تحرکاتی که عراق قبل از سال 1359 در خاک خود انجام میداد احتمال اینکه جنگی علیه کشور ما آغاز کند بسیار بالا بود. به همین ترتیب هر ماه یک سری از پرسنل ما نوار مرزی خرمشهر- شلمچه را رصد میکردند تا به شروع جنگ رسیدیم. از اول شهریور هم درگیریهای مرزی وجود داشت و در 20 شهریور در نوار مرزی خرمشهر، یکی از همکاران زیرمجموعه ما توسط خمپاره عراقی جانباز شد.
پس از آغاز جنگ گردان تکاوران به فرماندهی ناخدا یکم تکاور هوشنگ صمدی وارد عمل شد. کارها و مأموریتهای یگان ما برای این نوع جنگ تعریف نشده بود. ما کارهای کماندویی و چریکی انجام میدادیم و نیرویی نبودیم که بخواهیم با تفنگ ژ-3 مقابل دشمنی با توپ و تانک بایستیم.
گروههای مختلفی تشکیل دادیم و هر پرسنل ضمن یک مأموریت اصلی یکی سری مأموریت جانبی هم داشت. در روز تمام گردان تا غروب درگیر دشمن بود. غروب باید به مقر خود در خرمشهر یا آبادان میرفتیم و شبها به گروههای مختلف در جاهای مختلف تکهای شبانه انجام میزدیم. مأموریتهای جانبی ما تکهای شبانه به نیروهای دشمن به هر طریق ضربتی بود.
محوریت جنگ با یگان تکاوران دریایی گردان عملیاتی بوشهر بود. این مأموریت تا 34 روز که یگان تکاوران در آنجا مستقر بود ادامه داشت. چند روز بعد یگان آموزشی منجیل که تعدادی از دانشجویان دانشکده افسری بودند در منطقه حاضر شد. همچنین نیروهای مردمی و سپاه خرمشهر به سرپرستی شهید جهانآرا که تعداد محدودی بودند حضور پیدا کردند.
ایکنا- چقدر وقایع و حقایق جنگ روایت شده است؟
بعد از جنگ برخی از مسائل تصاحب، تحریف یا غلو شده است. برای مثال یک یگانی مانند تکاوران نیروی دریایی، 34 روز در خرمشهر مستقر شد که به صورت مسند برای هر روز یک کتاب وجود دارد؛ درصورتی که در رابطه با یگان دیگری که نوپا بود گفته شده که ما بودیم که این 34 روز را مقاومت میکردیم و اگر نبودیم چه اتفاقاتی که رخ نمیداد.
آن چیز که واقعیت دارد و مشخص است این است که یگان تکاوران دریایی، دانشجویان دانشکده افسری و یک یگان از منجیل و نیروهای مردمی و تعداد محدودی هم از سپاه خرمشهر حضور داشتند. بعداً یکسری عشایر هم به ما ملحق شدند که بسیار غیور و شجاع بودند اما داستان جنگ فرق میکند و به این صورت نیست که یک نفر با تفنگ برنو بیاید دشمنی را ببیند و بزند.
ایکنا- با توجه به اینکه کتابهای بسیاری در رابطه با دفاع مقدس تولید شده است، آیا هنوز لایههای پنهانی باقی مانده که به آن پرداخته نشده باشد؟
متأسفانه وقایع در کشور ما بر مبنای موقعیت مکانی و زمانی انجام میشود. اگر در جنگ ضعفی مشاهده شود و یا کتابی در این رابطه نوشته شده باشد که سراسر کذب یا غلو باشد باید ببینیم که جهت کتاب به کدام سمت است. برای مثال اینکه میگویند ارتش آماده نبوده و غافلگیر شده؛ اشتباه است. این مطلب را در کتاب «دا» که خانم حسینی نوشتهاند میبینیم.
بسیاری از افرادی که امروز در رأس بعضی از یگانههای بسیار بزرگ هستند آن زمان حتی باز و بسته کردن اسلحه را هم با زور بلد بودند اما تکاوران نیروی دریایی در سه محور کار میکرد؛ هم میجنگیدند، هم آموزش میدادند و هم به مردمان کمک میداند.
ایکنا- آیا هشت سال جنگ تحمیلی دفاعی مقدس بود؟
هرکسی که به وطن، خاک، دین و ناموس فرد تعرض کند و مقابل آن ایستادگی کند، دفاع مقدس نام میگیرید و شکی در این موضوع نیست. در جنگ تحمیلی هم دشمن وارد خاک ما شده و به کشور تعرض کرده است. ما با هر عقیده و ایدئولوژی وظیفه داریم که مقابل آن بایستیم.
برخی در دفاع مقدس حضور داشتند که پایبند دین اسلام نبودند که شهدای دیگر ادیان گواه این موضوع است. آنچه که همه ما در آن مشترک بودیم دفاع از خاک، وطن و ناموس بود و ما بدون در نظر گرفتن هیچ دین و مذهبی در کنار هم میجنگیدیم.
ایکنا- آیا مفاهیم دفاع مقدس به نسل جدید منتقل شده است؟
نه متأسفانه و اگر هم منتقل شده بسیار کم بوده است. ما نمیتوانیم با تغییراتی که در کتابهای درسی میدهیم و صحبتهایی که در رابطه با دفاع مقدس میکنیم این مفاهیم را منتقل کنیم. جوانان امروز هوشیار و اهل تحقیق هستند و وقتی تناقضات و تبعیضات را میبیند متوجه آن میشوند. هنوز هیچ کتاب مرجعی نداریم که بگوییم این کتاب دایرهالمعارف جنگ است و واقعیتها را بیکم و کاست نوشته است.
ایکنا- مهمترین دستاورد دفاع مقدس چه بود؟
کشور عراق به ما تعرض کرد و ما جلوی آن، جانانه ایستادیم. کشورهای مختلف دنیا به عراق کمک کردند و با کل دنیا جنگیدیم. ما جوانان بسیاری را از دست دادیم اما یک وجب از خاکمان را هم از دست ندادیم.
دشمن فکر کرد که در کشور ما انقلاب شده است و با توجه به اینکه همه سران ارتش اعدام شده بودند، ارتش ضعیف است و میتواند یک روزه خرمشهر را بگیرد. مهمترین دستاورد ما این بود که عراقیها میخواستند سه روزه خوزستان را بگیرند و یک هفتهای به تهران بیایند اما یک وجب هم نتوانستند از خاک ایران بگیرند. اگر جایی هم گرفته شد مجبور به پس دادن آن شدند.
ایکنا- دفاع مقدس چه درسی به آیندگان میدهد؟
درس میگیریم که باید جلوی زور، ابر قدرت و قلدری باید ایستاد. هنگام ایستادگی همتی در آدم پیدا میشود که قدرت او صد برابر میشود به گونهای که حتی با اسلحه ژ-3 مقابل تانک میایستد.
ایکنا- سخن پایانی.
کاش مثل همان روزهای جنگ بود. همه مردم نسبت به هم محبت داشتند؛ منیّت وجود نداشت و همه «ما» بودند. چرا نباید به حقوق یک رزمنده که هشت سال در دفاع مقدس جنگیده و یاد گرفته در جنگ که چگونه مقابل ظلم بایستد رسیدگی شود؟ مگر نمیگویند که نگذارید ایثارگران و رزمندگان در تنگنای زندگی بمانند؟ ما افراد بسیاری داریم که در تنگنای زندگی ماندهاند و گرفتار هستند. چرا به آنها رسیدگی نمیشود؟
چرا بین کسی که هشت سال در جنگ حضور داشته و جانباز شده است و هزاران مشکل دارد با کسانی که در همین هشت سال جنگ در راحتی بودهاند و یک روز هم جبهه را ندیدهاند فرقی وجود ندارد؟
منی که جانباز 59 درصد هستم و به علت جانبازی و عدم توانایی27 ساله بازنشست شدهام 27 روز حقوق میگیرم! خدا را شاکرم که روزی ما میرسد اما افرادی هستند که در حسرت لقمهای نان هستند.
با توجه به اینکه همیشه چشم طمع دشمنان به این آب و خاک است؛ باید به گونهای با رزمندگان برخورد شود که اگر فردا روزی، خدای ناکرده جنگی در این مملکت رخ داد؛ جوانان ما باز هم اسلحه بردارند و مقابله کنند. ما کشور خود را دوست داریم دوست نداریم که کسی به آن چشم طمع داشته باشد ولی دست خالی هم نمیشود دفاع کرد؛ باید رسیدگی هم بشود.
انتهای پیام