به گزارش ایکنا، مصطفی مرادی، مدرس دانشگاه تهران، 27 اردیبهشت ماه در نشست علمی «دینورزی در دنیای مدرن» گفت: یکی از آموزههای محوری در دین اسلام، برادری و اخوت است چون فرموده؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ، یعنی کسی که مؤمن است برادر مؤمن دیگر محسوب میشود و حق اخوت پیدا خواهد کرد. اگر نوع بشر هم باشد باید شفقت و مهربانی با او وجود داشته باشد. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ مفسران گفتهاند که این تفکیک نشان میدهد تعبیر ابتدای آیه صرفا برای مؤمنان نیست و شامل همه انواع بشر است. یا آیه شریفه لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.
وی افزود: در روایات و آیات حتی بر این نکته تعیین شده که در برخورد با دشمن هم باید عدالت بورزید و از حد و حدود تجاوز نکنید؛ این مدل از دینداری بسیاری از خشونتها، طردکردنها، تکفیر و توهینها را از بین برده و رواداری و مردمداری را رواج میدهد. در این تلقی از دین، حتی رابطه انسانی با دشمن مورد تاکید است و دفاع ما از ضرورت دینداری و دینورزی در دنیای معاصر این است.
مرادی افزود: این آموزهها به ما مینمایاند که اساس دین بر محبت و نوعدوستی و اخوت و برادری است. کسی در عصر جدید از ضرورت علمورزی حرف نمیزند زیرا کسب علم امری بدیهی و اجتنابناپذیر است کما اینکه در گذشته کسی از ضرورت دینورزی سخن نمیگفت. در تمدن غربی و اسلامی پادارایم دینی حاکم بود و سخنی از ضرورت دینداری نبود.
مدرس دانشگاه تهران گفت: اینکه امروز ما سخن از ضرورت دینداری و دینورزی به میان میآوریم نشانگر چالشهای فراروی دین است، اینکه آیا دین به درد میخورد یا خیر در دهههای قبل در غرب مطرح بوده و کمابیش مطرح است و تلاش زیادی هم کردند تا دین از عرصه اجتماع دور نگه داشته شود.
مرادی تصریح کرد: در گذشته دین پاسخگوی همه نیازهای بشر بوده و حتی افراطهایی صورت گرفته و آن اینکه افرادی قصد داشتند که علم را هم از دین بیرون بکشند؛ ما باید دامنه دینداری را روشن کنیم تا گرفتار مقولاتی مانند طب اسلامی و ... نشویم و چالش برای دین درست نکنیم. دین برای هدایت بشر آمده است و البته در برخی حوزههای انسانی و علوم حرفهایی برای گفتن دارد ولی اینکه بتوانیم روش تدریس دروس را هم از دین بگیریم تصور نادرستی است.
وی افزود: ما باید انتظارات خودمان از دین را واقعبینانه کنیم تا بتوان از ضرورت دینداری در جهان معاصر سخن گفت. در دوره کرونا چه سخنان سخیفی از لسان دین برای درمان کرونا زده شد که کارآیی نداشت و در نهایت تجربه و علم بشر بود که توانست این بیماری را چارهاندیشی کند. مسئله این است که آیا علم میتواند راهبر مطلق بشر باشد که بنده معتقدم این افراطی است که در غرب وجود داشته است و خود اندیشمندان غربی هم به افراطی که در علم کردهاند معترف هستند و معتقدند که نمیتوان دین را از عرصه زندگی حذف کرد.
وی با تاکید بر اینکه افراط در علم و دین نباید باشد و این دو چالش خاصی با همدیگر ندارند، اضافه کرد: اینکه برخی چالش درست کرده و دنبال جواب گرفتن و جواب دادن هستند به نظر بنده چالشهای ذهنی خود آنان است وگرنه نظریه تکامل داروین هیچ چالشی در بحث خلقت الهی ایجاد نمیکند و نظریات علمی مختلف دیگر هم همینطور چون اساسا نمیتوانند با دین تصادم و تزاحم داشته باشند؛ تعبیر استیس در کتابش این است که بسیاری از تصادمهای بین علم و دین گذرهای روانشناختی بوده و چون با کلیسا و آباء کلیسا مشکل داشتند تیر را به سمت دین پرتاب میکردند وگرنه به صورت علمی و منطقی چالش جدی بین این علم و دین وجود ندارد.
مدرس دانشگاه تهران اظهار کرد: غربیها وقتی دین را از عرصه اجتماعی بیرون کردند خلاهای زیادی در وجودشان حس کردند و برای پاسخگویی به این خلاها، دنبال بدیلهایی مانند معنویتهای مختلف رفتند که البته عمده اینها متاثر از پیش فرضهای معنویت دینی و متافیزیک دینی است البته تلاش میکردند تا باور به جهان دیگر را حذف کنند و با چالشهای خود مواجه شوند.
وی اضافه کرد: اگر بخواهیم دین برای جوان و دانشآموز امروز ما مثبت تلقی شود دقیقا باید ارزش افزوده دین را برای آنان مشخص کنیم و اینکه از دینداری چه سودی میبرند. ما باید پاسخ روشنی به این سؤال آنها داشته باشیم و بگوییم شما با دینداری این ثمرات را میبرید وگرنه دوره اینکه گفته شود باید دیندار بود، گذشته است و این تلقی منسوخ شده و عقلانیتی که در انسانهای دوره معاصر شکل گرفته با پاسخگویی دین به نیازها قابل قبول خواهد بود.
وی گفت: ضرورتهای دینداری به دو دسته فردی و اجتماعی قابل تقسیم است؛ انسان ترکیب پیچیدهای دارد و موجودی ویژه در هستی است؛ در انسان چیزی به نام عقلانیت و تفکر و اراده وجود دارد و حدی نیست که انسان در آن توقف کند، در بهرهمندی همه چیز را میخواهد و در قدرتطلبی و کشورگشایی هم محدود نیست. به تعبیر قرآن ان الی ربک الرجعی، یعنی فقط پیوند با موجودی متعالی پاسخگوی نیازهای انسان است وگرنه عدالت و آزادی و ... نمیتوانند عطش عظیم انسان را مدیریت کنند.
مرادی بیان کرد: انسان طوری ساخته شده که میخواهد رشد و حرکت کند وگرنه احساس افسردگی و مردگی به او دست خواهد داد؛ در کشورهایی که احساس بی عدالتی و عدم آزادی و نابرابری و .. ندارند هم آمار خودکشی زیاد است و این سؤال پیش میآید که چه مرضی دارند که دست به خودکشی میزنند و این آمار نشانگر آن است که همه امکانات مادی و رفاهی در صورت نبود دینداری پاسخگوی نیازهای انسان نیست.
وی با بیان اینکه دین از عقلانیت وسیع و فراگیر سخن گفته است، اظهار کرد: عقلانیت در غرب ابزاری تعریف شد و کسانی مانند هایدگر به شدت آن را نقد کردند. عقلانیت غربی محدود است و صرفا منافع و مقاصد خاصی را پیگیری میکند و عقلانیتی که توام با علم است را ندارند. یعنی در دین از عقلانیتی سخن گفته شده که انسان میتواند عالم باشد و همزمان دیندار و عاقل و اگر چنین عقلانیتی به حوزه دینداری ما و علوم انسانی و تربیت وارد شود باعث رشد خواهد شد.
مرادی بیان کرد: عقلانیت وسیع دینی میتواند راه را باز کند و دین میتواند پشتوانه مورد اعتماد و قابل تکیه به اخلاق بدهد که امروزه در این زمینه بحث است که پشتوانه اخلاق چیست؟ به گمان بنده، ایمان در غرب گم شده است.
انتهای پیام