قتلهای ناموسی که در سالهای اخیر با پروندههایی مانند قتل رومینا هرازگاهی به جامعه وارد میشود، به دلیل نادیده گرفته شدن فرایندهای تولید خشونت و نیز بیتوجهی به نقش تربیت در آینده فرد و جامعه، با پروندههایی مانند قتل زن جوان اهوازی، همچنان تکرار میشود و قربانی میگیرد. جنایاتی از این دست و علنی شدن آن در ملأعام، نخست نیاز به بررسی فردی عاملان ماجرا دارد و جنبه دیگر آن، تأثیرات روانی ماجرا بر روی جامعه است چرا که وقتی چنین جنایتی در یک جامعه رخ میدهد و علنی میشود، انتشار تصاویر آن در فضای مجازی ابعاد هولناکتری دارد.
مژده ارشادی، دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه در چهارمحالوبختیاری در گفتوگو با ایکنا با اشاره به اینکه الگوهای اجتماعی، مشاهده رفتارهای دیگران و توجه و نگاه به پیامد رفتارها در بروز یا حذف یک رفتار مؤثر است، اظهار کرد: در موج دوم روانشناسی با مکتبی باعنوان رفتارگرایی سروکار داریم که بر یادگیری مشاهدهای تأکید دارد؛ در این مکتب رفتار به معنی پاسخی برای یک موقعیت است که اگر این پاسخ برای ما خوشایند باشد، تایید شود و ما را به هدف برساند، تقویت (renforcement) را تجربه میکند و فراوانی بروز و حدوث آن افزایش مییابد، اما اگر پاسخ مطلوبی دریافت نکنیم، به نتیجه نرسیم و دچار پیامدهای منفی از پاسخ شویم، احتمال انجام مجدد رفتار کاهش مییابد و مسئله جریمه (punishment) مطرح میشود.
وی با ذکر مثالی ادامه داد: مثلاً وقتی کودکی لیوان را میشکند اما تقصیر را به گردن دیگری میاندازد و او به جایش مجازات میشود و کودک در امان میماند، دروغ گفتن در چنین موقعیتی باعث میشود که کودک از مجازات در امان بماند و این امر سبب تشویق کودک به دروغ گفتن میشود. اما اگر موقعیتی پیش آید که دروغ گفتن کودک محرز شود و پدر یا مادر او را متوجه کار بدش کنند که علاوه بر شکستن لیوان دروغ هم گفته است، دفعه بعدی از تکرار دروغ گفتن پرهیز خواهد کرد که این دو نتیجه از رفتار کودک به ترتیب پیامدهای مثبت و منفی یک رفتار هستند که اولی باعث تقویت دروغ گفتن و دومی منجر به کاهش یا حذف رفتار دروغگویی خواهد شد.
ارشادی یکی از رفتارهایی را که امروزه پیامدها و پاسخهای مثبت دریافت میکند و تقویت میشود بروز پرخاشگری دانست و توضیح داد: پرخاشگری و بروز خشم فقط در کتک زدن و دعوای فیزیکی خلاصه نمیشود بلکه مصادیق آنرا در اخبار میتوان یافت که شامل پردهدری، هتاکی، درگیری و غیره در لایههای گوناگون اجتماع و یا حتی درگیریهای لفظی و مجادلات صحن علنی مجلس، فیلمهای اکشن، شبکههای اجتماعی و دعوای شاخهای مجازی، نزاعهای خانوادگی و غیره است که حتی در برنامههای خبری پربیننده پررنگ میشوند و این ذهنیت را ایجاد میکنند که با پرخاشگری و خشونت میتوان معروف شد.
عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران تصریح کرد: وقتی موضوع دعوای دو چهره مجازی چند میلیون بازدید و لایک میگیرد اما مثلاً بازدید مطلب مربوط به تشويق فلان دانشمند به زحمت به ۱۰۰ میرسد پیداست که موضوعاتی از جنس پرخاشگری و خشونت دارای ابهام و لذت و در نتیجه گرایشهای جمعی است و تایید و تقویت میشود، دیدن این قبیل صحنهها در تلویزیون و فضای مجازی باعث تقویت دامنه و افزایشی شدن بروز این رفتارها خواهد شد.
ارشادی با اشاره به اینکه بسیاری از مؤلفههای فرهنگی ما تعریف شفافی ندارند، افزود: واژههایی چون غیرت، ناموس، حیثیت کاربردی همگانی دارند اما کسی نمیتواند یک تعریف شفاف و واضح از این کلمات به دست بدهد، نداشتن تعریف و مصداق و عینیت برای این قبیل مؤلفهها باعث میشود که برخی مصادیق را به آن نسبت دهیم، مثلاً مردی که بددل، بدبین و نسبت به همسرش شکاک است را باغیرت، متعصب و ناموسپرست میدانیم و در موردش میگوییم بهقدری غیرت دارد که اگر همسر یا خواهرش راه خطایی را بروند آنها را زنده نخواهد گذاشت. در این قبیل تعابیر، تعریف غیرت و ناموس با مصادیق خشونت و پرخاشگری و اقدام علیه جان همراه میشود. در اینجا اصل روانشناسی «تداعی» مطرح است و بدان معناست که تعریف واژگانی چون غیرتورزی و ناموسپرستی با مصادیقی از خشونت تداعی میشود و فرد غیرتی باید بتواند این دست خشونتها را در صورت نیاز انجام دهد.
وی ادامه داد: از دیگر سو، جملاتی چون «این ماجرا ناموسی است»، «این ماجرا نباید علنی و مطرح شود» این موضوع را تقویت میکنند، لذا بیناموسی و بیحیثیتی را مصداق لکهدار شدن شرافت و انسانیتزدایی میدانیم و فرد غیرتی و ناموسپرست باید بتواند با ارتکاب خشونت این لکه را پاک کند.
این مدرس دانشگاه در استان با ذکر اینکه امروزه افراد جامعه بهویژه پس از شیوع بلیه کرونا با تنگناها و مشکلات وسیع معیشتی و اقتصادی روبرو هستند، افزود: این تنگناها از افراد جامعه انسانهایی عصبی، ناراحت و پرتنش با آستانه تحمل پایین و بدون چاره میسازد، آحاد جامعه ما همچنین در بازیهای ناسالم سیاسی و عملیات عمیق روانی دچار هویتزدایی، معنویتزدایی شده و گرفتار پوچی و بیانگیزگی میشوند و دست به کارهایی میزنند که به مصداق سوره مبارکه واقعه، گویی واقعه بسیار عظیم رخ داده است.
ارشادی دسترسی و آسانسازی انتقال اطلاعات در دهکده جهانی را یادآوری کرد و گفت: وقتی بهعنوان نمونه کشتار در مدرسهای در آمریکا بعد از چند دقیقه در تمام رسانهها اطلاعرسانی میشود پیداست که ما در یک دهکده کوچک جهانی زندگی میکنیم که دسترسی به اطلاعات آسان است که مخاطبان را برای بیهویتی و درنتیجه پرخاشگری آماده کرده است. محصول تمام این عوامل ماجراهایی از جنس خشونت و جنایت است که در گوشه و کنار اتفاق میافتد و برخی از آنها رسانهای میشود.
روانشناس بالینی در دانشگاه شهرکرد بیان کرد: در جایی که به دلیل برخی از ملاحظات بسیاری از جلسات دادگاهها بهصورت غیرعلنی برگزار میشود، چرا اتفاقاتی که مصادیق خشونت و پرخاشگری و جنایت هستند باید بهراحتی در رسانهها و فضای مجازی پخش و دست به دست شود؟ در دین اسلام برای محرز شدن یک رابطه خارج از عرف چندین مرحله و الزام از جمله شاهد و غیره مطرح شده است و این بدان معناست که اسلام در مورد ریخته شدن قبح گناه حساس است و یک رفتار غلط نباید عادیانگاری شود چرا که در اینصورت افراد تصور میکنند که این گناه میتواند در دامنه رفتاری عموم افراد قرار گیرد و امری عادی تلقی خواهد شد. تمام این ملاحظات و مراقبتها اما در فضای مجازی و رسانهها زیر پا گذاشته میشود و مصادیق پرخاشگری و خشونت و موارد غیراخلاقی در محتوا و قالبهای گوناگون منتشر، باز نشر، تکرار و عادیسازی میشود.
ارشادی با تصریح اینکه غیرت به معنی مراقبت و محافظت است، بیان کرد: یک پدر باغیرت پدری بسیار مهربان است که عشق و محبت را نثار دخترش میکند و همواره مراقب اوست و این با بداخلاقی و ناراحتی و پرخاشگری و منافات دارد؛ پدر با غیرت دختر خود را با دعوا و تهدید و وحشت از خود دور نمیکند تا دخترش مجبور باشد عشق و محبت را در دیگری جستوجو کند و به بیراهه برود، دختری که با ضرب تبر پدر کشته شد یا زنی که با تیغ خشم شوهر سر از تنش جدا شد و مصادیقی از این دست، تابلوهایی است از رسوایی اشخاص و افکاری که با تلقی نادرست از غیرت، بیغیرتی و بیتوجهی و عدم مراقبت و حفاظت از خانواده را به نمایش گذاشتند، اشخاصی که نتوانستند با نثار عشق و محبت از داشتههای خود مراقبت کنند.
وی نبود عقوبت قانونی بازدارنده برای این دست پرخاشگری و جنایتها را یادآور شد و تصریح کرد: حتماً شنیدهایم که به ما توصیه میشود وقتی سارقان به شما نزدیک میشوند برای محافظت از جان مقاومت نکنید، این مسئله به معنی تایید رفتار غلط است و افراد را بیشتر تشویق به دزدی میکند؛ همچنین مجازاتها با شخصیتزدایی همراه است مثلاً چرخاندن مجرمان در ملأعام که مرسوم است، حال آنکه در افکار عمومی مجرمان با جُرمهای بسیار سنگینتر در امان هستند.
ارشادی بیان کرد: با مقایسه انتظارات اجتماعی از مردی که همسرش دچار خطا شده و انتظارات اجتماعی از زنی که همسرش دچار خطا شده است متوجه کلیشه غلط اجتماعی میشویم، همچنان که نگاه اجتماعی خوبی نسبت به سیگار کشیدن زن وجود ندارد اما در مورد مرد این نگاه وجود ندارد و کاملاً عادی است. انتظار اجتماع از مردی که همسرش دچار خطا شده است این است که او را بکشد و این به معنی مرد بودن و غیرت و تعصب تعریف میشود.
عضو انجمن خانواده درمانی ایران با ذکر اینکه دادن عنوان پرونده ناموسی به حوادثی نظیر سر بریدن زن توسط شوهر در حالی که از جزئیات ماجرا اطلاعی نداریم یک انتظار اجتماعی است، ادامه داد: در این قبیل ماجراها ممکن است بدترین گناهان کبیره از قبیل افترا و تهمت را مرتکب شویم چرا که کسی از جزئیات و علل و عوامل ماجرا اطلاعی ندارد. همین مبهم و تاریک بودن واقعیت سبب جذاب شدن آن میشود و انسانها دوست دارند در مورد ابهامات مانور دهند و گمانهزنی کنند. لبخندی که بر چهره مرد پس از سربریدن همسرش وجود دارد حاکی از آن است که تحت تأثیر انتظار اجتماعی توانسته آنچه دیگران از تعریف غیرت و مردانگی به او القا کردهاند، جامه عمل بپوشاند و با افتخار در خیابان قدم بزند.
ارشادی بیان کرد: رسانهها و فضای مجازی گاه افراد را به سمت دیدن خشونت تشویق میکنند و مرحله بعد از دیدن، اقدام به خشونت است. انسانها حق ندارند در لایههای شخصی زندگی یکدیگر سرک بکشند و حتی این حق به روانشناسان و مشاوران نیز داده نشده است. به ما روانشناسان گفته میشود حتی اگر این شائبه در حین گفتوگو با بیمار در شما ایجاد شد که از روی کنجکاوی شخصی پرسشی از خصوصیترین مسائل بیمار میپرسید، خلاف اخلاق حرفهای عمل کردهاید. ورود نفر سوم به حریم شخصی زن و مرد باعث میشود که هتکحرمت و عبور از خطوط قرمز برای آنان تسهیل شود، باید پرسید آیا حریم خصوصی زن و شوهرها که دایماً در معرض دخالت خانوادههای دو طرف و یا دوستان و خویشان و حتی افراد غریبه قرار دارند با این دقت و حساسیت مراقبت میشود؟
عضو سازمان نظام مشاوره و روانشناسی ایران گفت: آحاد جامعه پیش از آنکه در چنین پروندههایی قضاوت و پرخاشگری و جنایت را تایید کنند باید بدانند چه نقشی در تجارب اولیه و ثانویه یکدیگر دارند و چقدر در ایجاد اختلالات روانی یکدیگر دخیل هستند. همه انسانها محصول اراده ذات الهی هستیم و قضاوتهای یکطرفه و دخالتها و تاییدات بیجا و بدون علم، اعتقاد به نهاد سالم و فطرت پاک را سر میبُرد.
ارشادی با اشاره به تعدد ماجراهای موسوم به پروندههای ناموسی در گوشه و کنار کشور، بیان کرد: پرسش اینجاست که در کدامیک از پروندهها مرتکبان جنایت اظهار ندامت کردند و اینکه آیا کار گروهی برای تقلیل خشم اجتماعی تشکیل شد؟ آیا کار فرهنگی درخور و شایستهای را در جهت دور ساختن اذهان عمومی از پرخاشگری و خشم شاهد بودیم؟ آیا قوانین ناظر به فضای مجازی در جهت جلوگیری از جرائم، عادیانگاری جُرم، تایید و بازخوردهای مثبت رفتارهای پرخاشگرانه، نشر مصادیق مجرمانه و غیره رویکردی بازدارنده و تأثیرگذار دارد؟
عضو انجمن خانوادهدرمانی گفت: در برخی مناطق که نظام اجتماعی مبتنی بر زندگی قبیلهای و عشیرهای است معمولاً پرخاشگریهای از جنس ناموسی تایید میشوند و پیامدهای منفی برای آن وجود ندارد، عدالت و انصاف اجتماعی جایگاهی ندارد و الگوهای غلط رفتاری جامعه را پر میکند.
انتهای پیام