به گزارش ایکنا از چهارمحالوبختیاری، پانزدهمین نشست تخصصی گفتمان برتر فرهنگی چهارمحال و بختیاری با موضوع «تبیین مؤلفههای مکتب حاج قاسم» به همت اداره کل تبلیغات اسلامی استان و با حضور اساتید حوزه و دانشگاه استان، عصر ۱۳ دیماه در شهرکرد برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین مهدی طاهری، مدیرکل تبلیغات اسلامی استان در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه شهید سلیمانی اولین و تنها شهیدی است که مقام معظم رهبری تعبیر «مکتب شهید» را در موردش بهکار بردهاند، اظهار کرد: میان «مکتب» و «منهج» و نیز «مکتب» و «اندیشه» تفاوت وجود دارد، سنخ اساسی اندیشه نحوهای از فکر است حال آنکه مکتب صرفاً نحوهای از فکر نیست که دارای منظومهای از مبانی باشد. منهج نیز یک شیوه و مسیر است که ماهیت اندیشهای ندارد و طریقی برای رسیدن به منظور و مقصدی را شامل میشود، حال آنکه مکتب مجموعهای از اندیشه، روشها، مبانی و پیروان است که مکتب را بدون شاگردان و پیروان و باورمندانی که آن را به صحنه اجتماع میکشانند، نمیتوان متصور شد.
وی ادامه داد: اندیشهای را که تبلور و امتداد اجتماعی دارد، مکتب مینامند، این بدان معناست که فردی اندیشه را تولید کرده و بهدنبال آن افرادی آن را درک کرده و برای تحققش در بستر اجتماع تلاش میکنند. شهید سلیمانی این ویژگیها و مؤلفهها را در مشی سیاسی خود داشته لذا میتوانیم او را مبنای یک مکتب فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بدانیم.
طاهری با اشاره به اینکه فرهنگ تکرار مکرر ارزشهاست، گفت: باید ظرفیتی ایجاد شود که در مورد پدیدهای به نام حاج قاسم و ارزشهایی که عینی و عملیاتی کرد، مکرراً صحبت و تکرار شود، به عنوان نمونه باید به نسبت مکتب سلیمانی با کارآمدی نظام اسلامی یا با مدلهای پیشرفت و غیره بهعنوان یک ارزش پرداخت. حاج قاسم قطعاً و بشدت معتقد به اسلام و انقلاب بود و مدل مدیریتی وی این باور را که انقلاب اسلامی بر اساس مدلهای غربی پیش میرود در هم شکست.
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان با طرح این پرسش که آیا مکتب امام خمینی(ره) که برای نجات ما از استبداد پدیدار شد مولد بود یا امتداد؟ تصریح کرد: پاسخ به این پرسش هم بله و هم خیر است چرا که مکتب امام(ره) در امتداد مکتب اهلبیت(ع) قرار دارد اما طرح نو و خوانشهای بدیعی نیز از اسلام ارائه میدهد. مکتب سلیمانی قطعاً ذیل مکتب امام(ره) رشد میکند اما مستقل از مدل مدیریتی کشور است. این مکتب، مکتب بسط اندیشه انقلاب اسلامی در حوزه مدیریت و در جهت کارآمدی است.
طاهری با اشاره به اینکه مدل مدیریتی حاج قاسم در مقابل مدل مدیریتی غرب و غربگراهاست، تصریح کرد: اگر این مدل را که منظومه آنرا نه در پشت میزنشینی سردار سلیمانی بلکه در میدان کار و عمل باید بهدست آورد، به عنوان یک مکتب اداره و مدیریت در نظر بگیریم و عمل کنیم، قطعاً وضعیت کارآمدی نظام تغییر خواهد کرد، مشکل اساسی ما در مدیریت جامعه این است که انقلاب ما انقلاب در رأس بود و انقلاب در بطن جامعه، ساختارها، رفتارها و مدیریت جامعه نبود.
وی با تأکید بر اینکه ساختارهای موجود جامعه ظرفیت و قدرت حمل بار انقلاب اسلامی را ندارند، گفت: علت انقلابی و اسلامیتر نشدن جامعه این است که بدنه مدیریتی بر اساس شاخصههای مکتب امام خمینی(ره) پیش نرفتهاند و حاج قاسم در زمره معدود کسانی بود که بر این اساس پیش رفت. در برخی ساختارهای انقلاب که به مدل حاجقاسم نزدیکند، کارآمدی بیشتری را شاهدیم بهعنوان نمونه میتوان از مبحث موشکی یا نانو و غیره نام برد.
طاهری با ذکر اینکه تعبیر عملگرایی در مورد حاج قاسم آسیبزننده است، تصریح کرد: مبنای ما در انقلاب اسلامی این بود که آرمانگرای واقعنگر باشیم و در مدلهای مدیریتی کشور کسی را آرمانگراتر از سردار سلیمانی سراغ نداریم. مقام معظم رهبری تأکید دارند که تنها به حرف زدن اکتفا نکنیم. تاریخ نیز نشان میدهد هر جا نسبت فکر و اندیشه و عمل قریبتر بوده شاهد خیز تمدنی بودهایم مثلاً در دوران صفوی یا انقلاب اسلامی شاهد این امر هستیم. امتزاج عمل و اندیشه در حاج قاسم هویدا بود و این به معنای عملگرایی صرف بدون گفتمان نیست.
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان با اشاره به اینکه مفهوم شهید و شهادت دو مفهوم مستقل از یکدیگر هستند، گفت: در جامعهای که سخن از شهادتطلبی باشد امنیت نیز ارتقا خواهد یافت و کشتهها تقلیل مییابند. شهادتطلبی را گاه به جنگطلبی تعبیر میکنند حال آنکه جنگ مبتنی بر تهور است و نه شجاعت. یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی شهادتطلبی مبتنی بر شجاعت بود که امنیت را نهتنها در ایران بلکه فرسنگها دورتر نیز افزایش میداد.
طاهری ویژگی مکتبها را عمق فکری و خلوص نیت عنوان کرد و توضیح داد: اگر بخواهیم عمق فکری انقلاب اسلامی را در بُعد عملیاتی یک انسان متعبد با خلوص نیت مشاهده کنیم، باید حاج قاسم را متبلور شده این اندیشه بدانیم.
در ادامه این نشست، علیرضا اسماعیلی، معاون سیاسی سپاه حضرت قمر بنیهاشم(ع) با طرح این پرسش که آیا حاج قاسم محصول یک مکتب یا ایجادکننده یک مکتب است؟ اظهار کرد: باید دید اندیشهای که سردار سلیمانی در اجتماع امتداد داده و به باور عمومی تبدیل کرده ساخته ذهن اوست یا ناظر به مکتبی است که از نبی مکرم اسلام آغاز شده و به ما رسیده است. پاسخ آن است که حاج قاسم سلیمانی محصول مکتب اسلام است و لذا مکتب حاج قاسم جدای از مکتب اهلبیت(ع) نیست و شاخصههای آن در مکتب فکری اسلام ریشه دارند.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی از حیث گفتمانی چارچوب و رشته اندیشهای را با مدد گرفتن از مصادیق رفتاری خودش به باور عمومی تبدیل کرد، مکتب حاجقاسم ارتباطی بسیار جدی با کارآمدی نظام اسلامی دارد و این شهید والامقام با کار جهادی، اخلاص، توکل و بسیج مردمی، کارآمدی گفتمان اسلام را اثبات کرد. او ثابت کرد که میشود در حوزه اقتدار منطقهای که حوزه کاری شهید سلیمانی بود، با استفاده از این چارچوبها بهترین نتیجه را کسب کرد لذا تعبیر مقام معظم رهبری که این شهید را یک مدرسه و یک راه معرفی میکنند بدان معناست که شروع، امتداد، چراغهای راهنمای مسیر صحیح و مقصد راه کاملاً مشخص است.
اسماعیلی تأکید کرد: باید بتوان به این پرسش پاسخ گفت که چگونه حاج قاسم توانست اندیشه و تفکر خود را که برگرفته از باور دینی است، به باور عمومی تبدیل کند، تمام مردم به سخنان حاج قاسم اعتقاد و اعتماد داشتند و میطلبد که بُعد کارآمدی و تأثیرگذاری اندیشه این شهید بزرگوار بررسی شود.
وی با اشاره به تعبیر مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه شهید سلیمانی یک مکتب و راه است، تصریح کرد: یک اندیشه برای یافتن پایگاه اجتماعی و تبدیل شدن به مکتب نیازمند دو ویژگی یعنی جذابیتهای ظاهری و گفتمانی و نیز کارآمدی اثبات شده است. باید پرسید حاج قاسم اندیشه جدیدی را ابداع کرد یا در حوزه کاری خود کارآمدی اندیشههای اسلام و مبانی انقلاب اسلامی را اثبات کرد و به منصه ظهور رساند؟ دشمن برای از بین بردن چهره زیبای اسلام و جذابیت گفتمانی و ظاهری داعش را تولید میکند تا با یک جلوه متعصب و بیرحم و خونریز و دارای جمود فکری مسلمانان را به دنیا نشان دهد، برای اثبات عدم کارآمدی گفتمان اسلام و مبانی انقلاب نیز مثالهای فراوانی از تلاش دشمن وجود دارد، سردار سلیمانی اثبات کرد که دین میتواند کارآمد باشد به شرطی که افراد باورمند به مبانی در حوزه کاری خود با فهم صحیح، تا پای جان بایستند.
اسماعیلی بیان کرد: غرب قائل به این بود که اندیشه لیبرال دموکراسی سقف اندیشه بشری است و بالاتر از آن وجود ندارد و هر اندیشهای پس از آن تولید شود در چارچوب گفتمانی لیبرال دموکراسی خواهد بود و اندیشه جدیدی تولید نخواهد شد. حاجقاسم اندیشه جدیدی نیاورده و مکتب او در چارچوب مکتب ائمه معصومین(ع) و مکتب امام خمینی(ره) قرار دارد و حاجقاسم این مکتب را به منصه ظهور گذاشت.
معاون سیاسی سپاه استان با ذکر یکی از نمونههای اثبات کارآمدی در مکتب حاج قاسم، بیان کرد: این شهید عزیز بعد از شهادت شهید حججی اعلام کرد که تا سه ماه آینده پایان حکومت این شجره خبیثه خواهد بود این قول دادن و وفاداری و عمل کردن به آن ناظر به اثبات کارآمدی است؛ حاج قاسم با این قول کارآمدی اندیشه اسلام را به رخ کشید و واقعاً به قول خود عمل کرد. وقتی او توانست داعش ساختارمند و دارای تشکیلات را نابود کند، در نامه خود به مقام معظم رهبری تعبیر سرباز مکلف شما را در مورد خودش بهکار میبرد و این مکتب فکری حاصل باور به چارچوبهاست. سردار سلیمانی توانست خود را در مکتب اسلام بهخوبی جانمایی کند و بهوظیفه خود آشنا شد و عمل کرد. حاج قاسم اثبات کرد که با الگوی انقلاب اسلامی میتوان دنیا را متحول کرد، او اثباتکننده کارآمدی و توانمندی انقلاب اسلامی برای حل معضلات است که هر فردی این اندیشه را در حوزه کاری خود جاری و ساری کند، به نتیجه خواهد رسید.
اسماعیلی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضای ستاد بزرگداشت سالگرد شهید سلیمانی، بیان کرد: ایشان فرمودند: اگر بخواهیم خیلی خلاصه مکتب حاج قاسم را تبیین کنیم، به دو کلمه اشاره میکنم: اخلاص و صداقت، این اخلاص و صداقت اصل و چارچوب گفتمانی اسلام است و از زمان بعثت رسول خدا(ص) وجود داشته و امر تازهای نیست. در پاسخ به این پرسش که آیا میان مکتب امام(ره) و شیوه مدیریتی سردار سلیمانی پارادوکس و دوگانگی وجود دارد باید گفت که حاج قاسم محصول مدیریت و کادرسازی امام(ره) است. امام(ره) جملهای با این مضمون داشتند که سربازان من در گهوارهها هستند و ایشان پایهگذار این مسیر است که محصول آن شهید سلیمانی است.
وی بیان کرد: شهادت سردار سلیمانی در ۱۳ دی ۹۸ اتفاق افتاد و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در بهمنماه ۹۷ صادر شد، باید گفت که حاج قاسم اولین پله بیانیه گام دوم برای الگوسازی که قدم بلند گام دوم بود را برداشت و برای رسیدن به غایت اصلی گام دوم انقلاب که زمینهسازی برای ظهور و جاری ساختن تمدن نوین اسلامی است، نیازمند چنین انسان الگوی تراز دوران غیبت بودیم. سردار سلیمانی در جلسه چندساعته ۱۲ دیماه ۹۸، در پاسخ به کسانی که مانع عزیمت او به عراق بهدلیل ناامنی و خطر میشوند گفته بود که میوه وقتی رسید را باید چید. دشمنان نمیدانستند که شهید سلیمانی خطرش برای غرب بسیار بیشتر است، حاج قاسم در این مکتب به جایی رسیده بود که شهادتش میتوانست الگویی برای رشد مکتب باشد.
معاون سیاسی سپاه استان در خصوص مؤلفههای مکتب سلیمانی و با اشاره به اینکه این مکتب هم مؤلفههای عملی و هم گفتمانی دارد، گفت: سه مؤلفه بسیار مهم این مکتب، ولایت، عقلانیت و استقامت هستند. این ولایت ناظر به ولایت الله و اهلبیت(ع) و سپس ولایت فقیه زمان است، حاج قاسم دشمنشناس، دشمنستیز و زمانشناس بود و با نگاه تیزبین و هوشمندانه و بر اساس یافتههای ذهنی و مکتبی خود نقشههای دشمن را تشخیص داده و قبل از اقدام نقش بر آب میکرد.
اسماعیلی با ذکر اینکه سردار سلیمانی اعتقاد به عملگرایی به جای گفتار درمانی داشت، افزود: او توانست ظرفیتهای مردمی در کشورهای مختلف را پای کار بیاورد زیرا عملگراست و بر قلبها رهبری میکند، حاج قاسم در دل میدان حضور داشت و مکتب او تلفیقی از عملهاست و طیف رفتاری او ایجاد کننده پشتوانهای برای اوست. شهید سلیمانی همچنین آرمانگرای واقعبین بود، با آغاز بحران داعش در سوریه حتی مقامهای سوری از مقابله با این بحران اظهار عجز و ناتوانی کردند که حاج قاسم با نگاه آرمانی اما واقعبینانه وارد میدان شد.
وی گفت: عملگرایی سردار سلیمانی بدان معناست که او در لحظه لحظه حیات به مبانی دین عمل میکند و آرمانگرایی او نیز با میزان و مقیاس دین موضوعیت مییابد. حاج قاسم همچنین به تعبیر مقام معظم رهبری ملیترین و امتیترین شهید انقلاب اسلامی و دنیای اسلام است که ابعاد مختلف ملی و مردمی بودن حاج قاسم باید مورد تدقیق و تبیین قرار گیرد.
معاون سیاسی سپاه حضرت قمر بنیهاشم(ع) با ذکر اینکه مکتب سلیمانی باید برای آحاد جامعه و گروهها تبیین شود، بیان کرد: این مکتب تنها متعلق به جریان انقلابی و حزباللهیها نیست همچنان که شاهد بودیم در تشییع پیکر سردار تمامی افراد با سلیقههای فکری گوناگون حضور داشتند، پیداست که حاج قاسم توانست در مسیر مکتب اسلام و انقلاب حرکت و تمام قلبها را با خود همراه کند. لذا میطلبد اساسنامههایی متناسب با هر صنف و گروهی تدوین و نسبت آنان با مکتب سلیمانی و شیوه بهرهمندی از مبانی آن تعریف و مشخص شود.
در ادامه، مجتبی نوروزی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با اشاره به اینکه تبیین مکتب شهید سلیمانی امروز یک ضرورت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، اظهار کرد: برای این امر و پیش از پرداختن به مولفههای مکتب حاج قاسم، ابتدا باید مبانی رفتاری این شهید را مورد بررسی قرار داد و عمده مطلب این است که این مبانی فکری و رفتاری ریشه در آموزههای اسلام دارد و باید بدانیم که نگاه وی به رسالت و کارکرد اصل انقلاب اسلامی چیست.
وی با ذکر اینکه گاه تحلیلهای مبتذلی در مورد انقلاب اسلامی وجود دارد، ادامه داد: گاه بیان میشود که انقلاب محصول مدرنیزه کردن کشور بود و چون زمان زیادی به این مهم داده نشد، سنت در برابر مدرنیته مقاومت کرد و بحران انقلاب اسلامی پدیدار شد، این دست تحلیلهای مبتذل در مبانی فکری حاج قاسم و انقلابیها نیست. بااینحال انقلابیونی هستند که تحلیلهای حداقلی از انقلاب اسلامی ارائه،میدهند و چه بسا این تحلیلها را بهعنوان تحلیلهای علمی و رسمی انقلاب نیز معرفی میکنند و بر طبق این تحلیلها رفتارهای خود را به منصه ظهور میگذارند.
نوروزی ادامه داد: بهعنوان نمونه یک تحلیل حداقلی این است که انقلاب اسلامی یک انقلاب صرفاً استبدادی است و ظرفیت عبور از مرزها را ندارد و در چارچوب ملی اتفاق افتاده و کار بزرگی نیز بوده که استبداد ۲۵۰۰ ساله را در هم شکسته است، اما این تحلیل همه ظرفیت انقلاب اسلامی را در بر نمیگیرد. هر چند تحلیلی درست باشد، لذا این دست تحلیلهای حداقلی در مکتب سلیمانی جایی ندارد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه سردار سلیمانی لایههای پنهان و پردازش نشده مکتب امام راحل را به میدان آورد، گفت: امام(ره) انقلاب اسلامی را مقدمه ظهور انقلاب جهانی حضرت بقیةالله معرفی کردند که اهداف مادی را دنبال نمیکند، ظرفیت انقلاب اسلامی فراتر از اهداف مادی و ایجاد حکومت در چارچوب ملی بود. نگاه حاجقاسم نیز فراتر از گرفتاریهای اقتصادی و معیشتی و غیره و سطح نگاه بسیار بالا بود که اگر این نگاه فهم نشود، شاخصههای رفتاری وی نیز محل سؤال واقع میشود؛ حاج قاسم مردی با زیست تمدنی است که هم مردم و هم مسئولان باید او را به خانهها ببریم.
نوروزی با ذکر اینکه در نظام بینالملل از دو قطب ایران و آمریکا سخن گفته میشود، ادامه داد: مذاکرهکنندگان نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که مذاکره میان کدخدا و رعیت موضوعیت ندارد بلکه مذاکره میان کدخدا مادی و معنوی جهان جاری است، این در نگاه سردار سلیمانی نیز وجود داشت.
وی با ذکر اینکه در حوزه مؤلفههای فکری و رفتاری سردار سلیمانی چند مسئله جدی وجود دارد، گفت: شهادت او و اتفاقات پس از آن صرفاً گذر از سوگ به حماسه نیست بلکه باید از شهادت وی بهدنبال تولید قدرت باشیم چرا که خون شهید تولید معنا میکند و به تعبیر مقام معظم رهبری، هر جا شهادتی اتفاق میافتد برای بازماندگان و خانواده تولید افتخار میکند، هیجان در میان مردم ایجاد میکند و تأثیرات معنوی فراوانی دارد. لذا نکته اینجاست که با شهادت سردار سلیمانی تحول در نظام اجتماعی را باید انتظار داشته باشیم و گذر از سوگ به حماسه و سپس تولید قدرت، رقم بخورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد افزود: تولید علوم انسانی مبتنی بر مکتب سلیمانی باید مورد توجه قرار گیرد چرا که حتی در نظام اندیشهای غرب، دال مرکزی تولید علوم انسانی انسان است و مسئله و محور اصلی انسان است. لذا فرهنگ و تمدنی که شخصیتی چون سردار سلیمانی را دارد باید دست به تولید علوم انسانی از این تراز شخصیتی بزند. میطلبد که به حاجقاسم در دانشگاهها و مراکز علمی پرداخته شود و شهادت وی باید سبب ایجاد تحول در نظام علوم انسانی و تولید علم و تئوریزه کردن شخصیت او شود.
نوروزی نظریه مقاومت را موتور محرکه اصلی و پیشرفت مادی و معنوی دانست و توضیح داد: مجاهد علاوه بر جهاد و شهادت و آباد ساختن آخرت خود، امنیت را به جامعه هدیه میکند لذا بههم پیوستگی مقاومت و پیشرفت در اینجا عیان میشود و ارتباط میان پیشرفت و جبهه مقاومت باید در مولفههای مکتب حاجقاسم مدنظر قرار گیرد.
انتهای پیام