عزیزالله مولوی، عضو انجمن علمی اساتید اخلاق کاربردی ایران و هیئت علمی دانشگاه شهرکرد در گفتوگو با ایکنا از چهارمحالوبختیاری در تبیین مفهوم مینیمالیسم یا کمینهگرایی، اظهار کرد: مینیمالیسم که امروز راز رهایی و شکوفایی دانسته میشود دقیقاً بر مفهوم مناعت طبع و قناعت در سبک زندگی دینی منطبق است و پیام اصلیاش این است که بیشتر داشتن لزوماً به معنای کیفیت بهتر زندگی نیست.
وی ادامه داد: پاکسازی فرهنگی زندگی ابزارسالار امروزی یکی از ضرورتهای فرهنگی و از روشهای رنجزدایی از زندگی انسان دنیای معاصر است. کمینهگرایی یا قناعت از اوصاف ممدوح انسانی در سبک زندگی دینی و سادهزیستی مقولهای مهم است که باید پرسید چرا سادهزیستی در دنیای جدید ضرورت پیدا کرده است؟ اولین دلیلش تقدم فرد بر نهادهای اجتماعی است یعنی تا زمانیکه یکایک شهروندان جامعه درون خودشان دگرگونیهای متناسب پدید نیاورند، وضع اجتماعشان تغییر نخواهد کرد.
مولوی با تأکید بر اینکه هر جامعهای اگر بخواهد زندگی خوش و خوب و ارزشمند داشته باشد باید یک تحول فرهنگی در یکایک افرادش رخ دهد، گفت: هرچه تعداد افرادی که این تحول فرهنگی درون را تجربه میکنند بیشتر باشد، وضعیت بیرون مردم نیز بهراحتی بیآنکه قهر و غلبهای در کار باشد، بهتر خواهد شد که شامل وضعیت آنان در نهاد خانواده، در اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، علم و هنر، حقوق و دین و مذهب است. این امر بار اصلی و اساسی اصلاح امور اجتماعی و بیرونی را بر عهده یکایک ما آدمیان میگذارد که یکی از این تحولات فرهنگی خیلی مهم سادهزیستی است.
این مدرس دانشگاه در استان با اشاره به اینکه هرچه ما سادهتر زندگی کنیم بیشتر به این مسئولیت و وظیفه اجتماعی جامه عمل خواهیم پوشاند، بیان کرد: امروزه ما بار همه مسئولیتهای زندگی خود را به دوش حکمرانان سیاسی میاندازیم و این یک خطای روشی است، اگر ما تغییر را از افراد و سبک زندگی افراد شروع کنیم به نتایج سریعالوصولی میرسیم. البته این نکته هرگز به معنای صرفنظر از ضرورتهای حاکمیتی و مدیریتی جامعه نیست.
مولوی افزود: نکته دوم این است که وقتی سادهزیستی سرلوحه کار بشر قرار گیرد، رژیمهای سیاسی، ثروتمندان جهان و متصدیان ادیان و مذاهب جهانی قدرتشان را از دست خواهند داد. تمام اوضاع جهان به دست شرکتهای عظیم اقتصادی طراحی میشود و کم نیست کودتاهایی در صد سال اخیر در دنیا که شرکتهای اقتصادی به راه انداختند. در مورد بسیاری از مردم اکثراً خریدها ضروریات زندگی نیستند که اگر از خریدشان چشمپوشی کنیم، بزرگترین فعالیت تحول بخش، عدالت آور و صلح انگیز را در جهان انجام دادهایم.
این مدرس دانشگاه سادهزیستی را بزرگترین خدمت انسان برای صلحگستری و عدالتزایی در جهان برشمرد و توضیح داد: وقتی هر کالایی در بازار را بدون توجه به نیازمان خریداری کنیم، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان جهانی به اهداف خود برای داشتن بازار جهانی که از هر تلاشی برای تحقق آن فروگذار نمیکنند، نایل میشوند. بیشک تمامی تحولات یک و نیم سده اخیر در جهان ناشی از قدرت اقتصادی بوده است که این قدرت برای تاختن نیازمند دو سنخ قدرت سیاسی و فرهنگی است. قدرت سیاسی از طریق رجال سیاسی کشورها و قدرت فرهنگی توسط فرهنگسازان تأمین میشود که در جهان سوم بزرگترین فرهنگسازان روحانیون ادیان و فرق مذهبی هستند. تا زمانی که ارادهای برای پروردن صلح و عدالت نباشد، توفیقی حاصل نمیشود.
مولوی گفت: نویسنده در کتاب انگلیسی زبان «چگونه سیاست و دین نیکان روزگار را از هم جدا میکند»، بهشیوه عبرتانگیز، بسیار فیلسوفانه و فکورانه توضیح میدهد که چگونه سیاست و دین و مذهب آلت دست قدرتمندان اقتصادی قرار گرفته تا میان انسانها مرزبندی کنند و بشر را که تماماً در یک خط کشی قرار داشت، از طریق حدود و مرزها جدا کنند. در دنیای متمدن امروز، وسط یک شهر در آلمان دیوار کشیده میشود تا به تعبیر آنان اروپای شرقی و اروپای غربی را مشخص و مرزبندی کنند. ما با سادهزیستی به اکثر تجار جهانی پیام میفرستیم که اگه بهدنبال بازار هستی، ما اهلش نیستیم پس فعالیت نکنید. فارابی زمانی در مرکز قلب تپنده جهان قدم میزد و میگفت چقدر کالا در بازار وجود دارد که من هیچ احتیاجی به آنها ندارم.
وی با تأکید بر اینکه برای زندگی مجلل باید پول فراوان داشته باشیم و برای داشتن پول بیشتر باید وقت بیشتری صرف کار و شغل و حرفه کنیم، افزود: در چنین حالتی دو راه پیش روی فرد قرار میگیرد، نخست آنکه با کار بیشتر باید کیفیت کار را پایین بیارد و اخلاق را قربانی کمیت کند. کمفروشی و گرانفروشی، اختلاس، تقلب، دزدی و غیره ممکن است از تبعات این امر باشد، یعنی فرد توأم با کار گناه میکند.
مولوی ادامه داد: مسیر دوم پیش رو آن است که واقعاً بیشتر کار کند که در این صورت، مشغولیت فراوان اجازه رسیدگی به نیاز های درونی را نمیدهد، چنین فردی عاشق سینماست اما چندین سال فرصت سینما رفتن پیدا نمیکند، عاشق عبادت است ولی وقت ندارد لذا به فریاد دل نمیرسد. وقتی سادهزیست نیستیم به درآمد بالا احتیاج داریم پس نمیتوانیم نیازهای درونی خود را جواب بدهیم و تعادل زندگی ما به هم میریزد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد چهارمین مطلب در مورد ضرورت سادهزیستی در دنیای جدید را ناظر به این دانست که سادهزیستی سبب کمتر شدن نزاعها نیز میشود و تصریح کرد: نزاع با همسر، فرزند و همنوعان بر سر ضروریات زندگی نیست، اگر به ضروریات زندگی اکتفا کنیم نزاعها نیز تقلیل مییابد. ما غالباً برای غیر ضروریات با هم نزاع داریم و قواعد اخلاقی را لگدمال میکنیم، اگر به ضروریات اکتفا کنیم درصد خطاهای اخلاقی به حداقل ممکن میرسد، اکثر دروغها، تکبرها، بیصداقتیها، خلف وعدهها، خیانت در امانت، ناجوانمردیها و دزدیها برای غیرضروریات زندگی است.
مولوی با نقل سخنی از سعدی که گفته است: «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.»، گفت: این بدان معناست که ۱۰ درویش نیازهای کمتری دارند و به ضروریات اکتفا میکنند. همچنین وقتی ما به کمترین نیازهای خودمان توجه و به غیر نیازها بیتوجهی کنیم درون ما شکوفایی ایجاد میشود همانطور که بعد از پرخوری فراوان فکر نمیتوان کرد، بقیه امور نیز انسان را سنگین میکند. سادهزیستی دریایی از استعدادها را درون انسان آشکار میکند و فرد با سادهزیستی متوجه تواناییهای ذهنی، روانی و درونی خود میشود. حال آنکه سنگین شدن بار و بنه در میدان زندگی امکان کنش و واکنش درست را از انسان سلب میکند.
وی تصریح کرد: پژوهش 25 ساله دانشگاه هاروارد در مورد عوامل خوشبختی در زندگی نشان داد که اگر انسان به میزان نیاز پول داشته باشد، خدشهای بر خوشبختی او وارد نمیشود. درآمد بیشتر تا یک میزان خوشبختی را بیشتر میکند اما از یک حدی به بعد این خوشبختی سیر نزولی مییابد. حُسن سادهزیستی آن است که فرد با نیاز کم خود نیاز کمتری نیز برای کار بیش از حد دارد لذا فرصت مییابد که به استعدادها و علایقش نیز رسیدگی کند. عرفا همگی از شاعران بزرگ بودند زیرا بهمدد قناعت و سادهزیستی سکونی را در زندگی خود تجربه میکردند که فرصت شکوفا شدن استعدادها را به آنان میداد. زندگی سادهزیستانه فراوردههای بیشتری دارد و بزرگان تاریخ در ساحتهای علم، هنر، فلسفه، الهیات و عرفان و غیره همگی سادهزیست بودند. بسیاری از آنان فقیر بودند اما بسیاری نیز خودخواسته از ثروت صرفهنظر کرده و ساده زندگی میکردند.
مولوی در خصوص آثار سادهزیستی، گفت: رهاییبخشی از اضطراب عمیق روانی ناشی از انباشتگی، شکوفایی نیروهای سرکوفته درونی و عزت نفس از مهمترین آثار سادهزیستی هستند.
عضو انجمن علمی اساتید اخلاق کاربردی ایران در تشریح مفهوم Minimalism بیان کرد: سادهگرایی، کمینهگرایی، هنر کمینه یا هنر موجز ابتدا یک جنبش هنری بود که به سرعت به روشی در سبک زندگی تبدیل شد که طی آن سادهترین حالت یا حداقل میزان یا درجه از هر چیزی ترجیح داده میشود. فرد چیزهای اضافه را رها میکند و جا را برای چیزهایی باز میکند که واقعا مهمند و به آنها نیاز دارد تا بتواند به شادی، حس خوشبختی و رهایی واقعی برسد.
مولوی ادامه داد: سبک مینیمال اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است. به همین ترتیب تمرکز سبک مینیمال معطوف بر حذف بخشهای اضافه هر چیزی و تمرکز دقیقتر روی مسائلی است که اولویت بیشتری دارند.
وی در خصوص فواید زندگی مینیمال، توضیح داد: در زندگی مینیمال جا برای چیزهایی که واقعا مهمند از جمله خانواده و دوستان باز میشود. با کم کردن دغدغه داشتن، آزادی و آرامش بیشتری به انسان اعطا میشود و استرس، ریسک ضربههای روحی و روانی کاهش میدهد. این شیوه زندگی وقت بیشتری را برای پرداختن به کارها و ساحتهای مورد علاقه مانند تفریح، ورزش، مطالعه و غیره ایجاد میکند. با کاهش دادن میزان ترس از شکست، حس شادی و رهایی به انسان داده و به مرور زمان، اعتماد به نفس را افزایش میدهد.
مولوی بیان کرد: قناعت از نظر لغوی خرسندی بدن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار کم، صرفه جویی و خشنودی نفس است به آنچه از روزی و معاش قسمت او میشود. درعرف قدما قناعت با اقتصاد مترادف است. قناعت یعنی تمرکز بر استفاده حداکثری و مفید و نیز مسرت و خوشحالی از داشتن و همچنین شفقتورزی نسبت به کسانی که از موهبتها محرومند.
وی با ذکر اینکه مفهوم قناعت از کلیدیترین مفاهیم در سبک زندگی دینی است، افزود: قناعت و سادهزیستی همچنین در آموزههای تربیتی عارفان و اندیشمندان بزرگ ما مورد توجه قرار گرفته است، حافظ در این خصوص سرده است: ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم، با پادشه بگوی که روزی مقدر است، و یا: چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر، که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد. سعدی نیز فصلی را در گلستان و بوستان در باب «اندر فضیلت قناعت» اختصاص داده است که به توصیف افراد قناعتپیشه میپردازد، در یک جا «درویشی را توصیف میکند که در آتش فاقه میسوزد و رقعه بر رقعه میدوزد و وقتی یکی از یاران به او میگوید که چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کرمی عمیم. جواب میدهد: خاموش که به درویشی مردن به که حاجت پیش کسی بردن.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: در بوستان نیز که به منزله مدینه فاضله سعدی قلمداد میشود، بابی در قناعت گشوده است که شاعر پس از بیان مقدمهای در باب قناعت نمونههایی از حکایات و تمثیلهایی را برای روشنگری خوانندگان و تأثیر کلام و بیان نصایح خود ذکر میکند. در این باب سعدی به ذکر چهارده حکایت میپردازد، هم حکایاتی را میآورد که بیانگر قناعتورزی انسانها میباشد و هم حکایاتی از طمعورزی آنان و درپایانِ نصایح و مواعظ لازم میسراید:
گر آزادهای بر زمین خسب و بس، مکن بهر قالی زمین بوس کس
قناعت توانگر کند مرد را، خبر کن حریص جهانگرد را
قناعت کن ای نفس بر اندکی، که سلطان و درویش بینی یکی
مولوی با تصریح اینکه مفهوم قناعت در منطق دینی ما با عنوان گنج تلقی شده است، افزود: قناعت مفهوم بسیار زیبایی است که امروزه به موضوع جنبشهای اجتماعی در غرب تبدیل شده است. هزاران سال است که این ایده مینیمالیسم در ادبیات اخلاقی و تربیتی ما مسلمانان وجود داشته و امروز در دل جهان سرمایهداری رواج پیدا کرده است. غربیها امروز میگویند: اگر ما محیط اطرافمان را سر و سامان بدهیم و مرتب کنیم و چیزهای کمتری داشته باشیم که ذهنمان را مشغول خود کنند، میتوانیم حس خوشحالی و خوشبختی بیشتری داشته باشیم و زندگی بهتری برای خودمان بسازیم.
وی تصریح کرد: مینیمالسیتها معتقدند حذف چیزهایی که ارزشی به زندگی اعطا نمیکند و یا میزان خوشحالی انسان را افزایش نمیدهد، فواید زیادی چون امنیت مالی بیشتر، استرس کمتر، پیدا کردن علایق، داشتن وقت بیشتر برای گذراندن با عزیزان و غیره دارد. لذا خود انسان است که باید تصمیم بگیرد چه ضروریاتی را برای زندگی داشته باشد و از چه چیزهایی چشمپوشی کند.
مینیمالیسم قائل به این نکته است که انسان برده مادیات نباشد و تنها چیزهایی را بخرد که احتیاج دارد و یا خوشحالش میکند. این مفهوم میگوید خرید ما نباید تحت تأثیر تبلیغات مکارانه و طمعکارانه نظام سرمایهداری باشد.
مولوی با تصریح اینکه اکثر انسانها دچار مادیگرایی هستند، ادامه داد: البته خرید کالاهای مختلف و گرانقیمت تا زمانی که دلیل آن فخرفروشی به دیگران بهقیمت به زحمت افتادن نباشد و فرد را دچار دردسر نکند، ایرادی ندارد. داشتن مادیات اگر منجر به استرس، فکر، زندان و بار اضافی شود پسندیده نیست که مینیمالیسم قصد دارد از این مشکلات جلوگیری کند و از تبدیل شدن وابستگی به مادیات به وزنه و زندان برای انسان و درگیر ساختن ذهن انسان جلوگیری کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد با اشاره به اینکه مینیمالیسم به معنی رهایی از بند مادیات است و وارد کردن حس آرامش و رهایی به زندگی با نداشتن چیزهای به درد نخور است، گفت: مینیمالیسم از اجسام شروع میشود اما باید از خودمان بپرسیم چقدر وقت صرف چیزهایی میکنیم که در واقع از اعماق وجودمان آنها را بیاهمیت میدانیم؟ تلویزیون، شبکههای اجتماعی، گروههای مجازی، یا دانستن اینکه در زندگی این یا آن شخص چه میگذرد و بسیاری مقولههای دیگر ممکن است از مؤلفههایی باشند که هر چه بیشتر نادیده گرفته گرفته شوند و بهقدر نیاز مورد توجه قرار گیرند، چرخش انرژی مثبت در زندگی ما بیشتر خواهد شد.
انتهای پیام