اندیشه امید در شعر حافظ با مبانی قرآنی تقویت می‌شود
کد خبر: 4004146
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۰ - ۰۷:۴۴
قدمعلی سرامی در گفت‌وگو با ایکنا:

اندیشه امید در شعر حافظ با مبانی قرآنی تقویت می‌شود

قدمعلی سرامی در خصوص خاستگاه مفهوم امیدواری در شعر حافظ، گفت: اندیشه امید و پیشروی به‌سوی بهتر شدن به‌عنوان زیرساخت فرهنگ ایرانی به شعر حافظ راه می‌یابد و با مبانی آیات قرآن که سرشار از امید است و بیان می‌کند که همیشه پس از هر دشواری آسانی و آسایش است، تلفیق و تقویت می‌شود.

قدمعلی سرامی، شاعر، استاد دانشگاه و حافظ‌پژوه به انگیزه روز حافظ در گفت‌وگو با ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری با اشاره به اینکه انسان به‌دلیل علاقه‌اش به دانستن آینده از دوران باستان تاکنون به مسئله فال توجه ویژه‌ای داشته است، اظهار کرد: مهم‌ترین داشته انسان عمر است و زمان و وقت برای انسان اهمیت وافری دارد همچنان که حافظ می‌گوید: «وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی، حاصل از حیات ای جان یک دم است تا دانی». لذا زمان ارزشمند است و وقایع اربعه عمر انسان سوار بر لحظات زمان هستند، بنا بر همین اهمیت زمان انسان علاقه‌مند است بداند در زمان آینده چه برایش پیش می‌آید.

میل انسان به دانستن از آینده و جستجو برای ابزار آن

وی با تصریح اینکه میل سنگین انسان به دانستن از آینده سبب خلق گونه ادبی داستان شده است، بیان کرد: در تمامی ملیت‌ها این گونه ادبی وجود دارد که خواننده آن مدام از خود می‌پرسد اتفاق بعدی چیست و روند داستان به کجا پیش می‌رود؟ بر همین اساس، انسان همواره به‌دنبال ابزارهایی برای خبرگیری از آینده بوده است، رویا یکی از این ابزارهاست و علم تعبیر خواب بر همین مبنا ایجاد شده و انسان در این علم به‌دنبال کشف بازتاب رویاهای عالم خواب در آینده و عالم بیداری است.

این شاعر و نویسنده با ذکر اینکه روان انسان دارای دو پاره خودآگاه و ناخودآگاه است، ادامه داد: ضمیر ناخودآگاه از ازل تشکیل شده و تن انسان با آن به دنیا می‌آید، یعنی تن بخش سخت‌افزاری و ناخودآگاه بخش نرم‌افزاری وجود انسان است، انسان پس از تولد و با کمک حواس پنجگانه یک سامانه روانشناسانه به وجودش اضافه می‌کند که همان خودآگاهی است. انسان با ناخودآگاه خود عشق یا تنفر را تجربه می‌کند، خواب می‌بیند، سرایندگی می‌کند و هنر می‌آفریند، لذا تمامی آثار هنری و ادبی محصول ناخودآگاه هستند که با دخالت خودآگاه بشر ثبت و ضبط و عرضه می‌شوند.

سرامی آثار وحیانی را حاصل ناخودآگاه دانست و تصریح کرد: تمامی کتب وحیانی بدون مشارکت مستقیم انسان و توسط خداوند که انسان را آفریده خلق شده‌اند، قرآن کریم به امر الهی از طریق ناخودآگاه پیامبر(ص) به انسان‌ها منتقل شده و به ثبت رسیده است، لذا مسلمانان نیز با قرآن کریم استخاره می‌کنند تا از احوال خود جویا و هدایت شوند، همچنان که پیروان سایر ادیان با کتب و متون وحیانی دین خود به استخاره می‌پردازند.

وی آثار ادبی و هنری اقوام و ملل را یکی دیگر از منابع تفأل برشمرد و افزود: ایرانیان روزگار قدیم علاوه بر دیوان حافظ از مثنوی و دیوان کبیر مولوی و یا شاهنامه فردوسی نیز برای تفأل زدن استفاده می‌کردند و نیاز روانی بشر برای دانستن آینده را با این ابزار پاسخ می‌دادند؛ این زیرساخت امروزه با تفأل زدن به دیوان حافظ همچنان پابرجاست.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که اتکا بر تفأل و پاسخ دریافت شده تا چه اندازه درست است، گفت: در این عالم هیچ حکم مطلقی وجود ندارد و امور عالم همیشه نسبی هستند، این موضوع را اینشتین با ارائه نظریه نسبیت اثبات کرده است لذا هر جزء جهان با بقیه اجزا و ابزار در ارتباط است و امر مطلقی وجود ندارد یعنی حقایق عالم بیان اطلاقی نمی‌شوند، لذا تفأل به‌ حافظ به‌معنای نسبی می‌تواند از اهمیت و اعتبار ویژه‌ای برخوردار باشد.

پیوند حافظ به عالم معنوی

سرامی گفت: همانطور که خواب و رویا که از ناخودآگاه انسان سرچشمه می‌گیرد، حاوی حقایقی است، آثار هنری و ادبی نیز از همین سنخ هستند، اما پرسش اینجاست که از میان بیش از ۱۰ هزار شاعر شناخته در ادبیات فارسی چرا اشعار حافظ و مولوی و فردوسی برای تفأل زدن مورد توجه قرار گرفته‌اند؟ پاسخ این است که این شاعران از دیدگاه مردم به عالم معنوی متصل بودند. مولوی در نزد ایرانیان به‌عنوان عارف واصل مورد توجه و احترام بوده و حافظ که با لقب لسان‌الغیب در نزد مردم شناخته می‌شد به‌دلیل از بر داشتن کل قرآن کریم جایگاه خاصی داشت.

این حافظ‌پژوه تصریح کرد: اعتقادات دینی مردم ایران و باور به آیه شریفه «وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (انعام، ۵۹) و اینکه تمام علوم و دانش‌های بشری در قرآن مسطور است، باعث شده که حافظ به‌دلیل احاطه کامل بر آیات قرآن کریم در نزد مردم دارای احترام و جایگاه ویژه باشد؛ با خواندن اشعار حافظ به‌خوبی متوجه می‌شویم که این کلام از ناخودآگاه او سرچشمه می‌گیرند، همچنان که این ناخودآگاه در درون حافظ در فغان و غوغاست: «در اندرون من خسته دل ندانم چیست، که من خموشم و او در فغان و در غوغاست.»

حافظ؛ شاعر امید و وصول به کامیابی

نویسنده کتاب آینده پاینده باد حافظ را شاعر امید و وصول به کامروایی خواند و بیان کرد: این شاعر در بیشتر غزل‌هایش انسان را به آینده امیدوار می‌کند و مخاطب حافظ با خواندن اشعارش کمتر نا امید می‌شود؛ همچنان که این شاعر در جایی از دیوانش می‌گوید: «دور فلکی یکسره بر منهج عدل است، خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل» و در جایی دیگر می‌سراید: «خوش خبر باشی ای نسیم شمال، که به ما می‌رسد زمان وصال». امید زیرساخت فرهنگ ایرانی است و ایرانیان از دیرباز با حس امیدواری زیسته‌ و اعتقاد داشتند که چرخش عالم با رویکرد بهتر شدن اتفاق می‌افتد. همچنان که فردوسی آورده است: «که گردون نگردد مگر بر بهی، به ما بازگردد کلاه مهی». امید در فرهنگ ایرانی یک نصیحت اخلاقی نیست بلکه یک فلسفه و پارادایم است و بر همه چیز کلیت دارد. همه چیز در خدمت انسان است تا آینده را بهتر از امروز بسازد و از دیدگاه فرهنگ ایرانی، وظیفه انسان در این ابیات از اقبال لاهوری آمده است: «نوای عشق را ساز است آدم، گشاید راز و خود رازست آدم، جهان او آفرید این خوبتر ساخت، مگر با ایزد انباز است آدم». یعنی انسان چنان اقتداری در عالم دارد که می‌تواند بساط عالم را بر طبق خواسته خود چینش کند.

سرامی در خصوص خاستگاه مفهوم امیدواری در شعر حافظ، بیان کرد: اندیشه امید و پیشروی به‌سوی بهتر شدن به‌عنوان زیرساخت فرهنگ ایرانی به شعر حافظ راه می‌یابد و با مبانی آیات قرآن که سرشار از امید هستند و بیان می‌کنند که همیشه پس از هر دشواری آسانی و آسایش است، تلفیق و تقویت می‌شود.

این شاعر و پژوهشگر ادبی جهان را عرصه کارزار میان امید و ناامیدی عنوان کرد و توضیح داد: با اینحال، تفاهم ایجاد شده میان این دو به‌نفع امید است؛ در اندیشه ایرانی امید موج می‌زند و ایرانی معتقد است ناامیدی برای آن است که رجاء و امید ارزشمندتر شود، همچنان که بدی‌ها باعث می‌شوند قدر و منزلت خوبی ارتقا یابد و جهان شیرین شود. موازین و مبانی قرآنی و اسلامی نیز این اندیشه را تایید و تقویت می‌کند.

سرامی گفت: بیم و امید در فرهنگ ایرانی سبب ماندگاری ایران در روزگاران باستان بود، شاهنامه تنها حکایت جنگ ایران و توران نیست بلکه ایران توسط انبوهی از دشمنان از چین و بین‌النهرین و هند در محاصره بود و توانست دوام بیاورد چرا که ایرانیان باور داشتند: «در نومیدی بسی امید است، پایان شب سیه سفید است.»

انتهای پیام
captcha