به گزارش ایکنا؛ دوازدهمین جلسه درس خارج فقه حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، با موضوع «بلوغ (عبادی) دختران»، 15 اردیبهشتماه برگزار شد.
در جلسات گذشته، روایات مربوط به ملاک بلوغ دختران بحث شد. در این جلسه، آخرین دسته از روایات را میخوانیم. دسته پنجم، روایاتی است که ملاک بلوغ دختران را 9 سال قرار میدهد، اما 9 سال مقید و مشروط و تفاوت این دسته با دسته چهارم در همین جهت است و قیودی بر سن 9 سالگی اضافه شده که در دسته چهارم نبود. براساس روایات دسته چهارم، دختران با تمام شدن 9 سالگی بالغ میشوند، اما بر روایات دسته پنجم، علاوه بر 9 سالگی باید امور دیگری نیز تحقق یابد. در این زمینه دو روایت وجود دارد که از لحاظ سندی معتبر هستند. روایت اول، روایت حمران بن اعین است که کلینی در کافی نقل کرده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ اَلْعَبْدِيِّ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ لَهُ مَتَى يَجِبُ عَلَى اَلْغُلاَمِ أَنْ يُؤْخَذَ بِالْحُدُودِ اَلتَّامَّةِ وَ تُقَامَ عَلَيْهِ وَ يُؤْخَذَ بِهَا فَقَالَ إِذَا خَرَجَ عَنْهُ اَلْيُتْمُ وَ أَدْرَكَ قُلْتُ فَلِذَلِكَ حَدٌّ يُعْرَفُ بِهِ فَقَالَ إِذَا اِحْتَلَمَ أَوْ بَلَغَ خَمْسَ عَشْرَةَ سَنَةً أَوْ أَشْعَرَ أَوْ أَنْبَتَ قَبْلَ ذَلِكَ أُقِيمَتْ عَلَيْهِ اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ وَ أُخِذَ بِهَا وَ أُخِذَتْ لَهُ قُلْتُ فَالْجَارِيَةُ مَتَى تَجِبُ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ اَلتَّامَّةُ وَ تُؤْخَذُ لَهَا وَ يُؤْخَذُ بِهَا قَالَ إِنَّ اَلْجَارِيَةَ لَيْسَتْ مِثْلَ اَلْغُلاَمِ إِنَّ اَلْجَارِيَةَ إِذَا تَزَوَّجَتْ وَ دُخِلَ بِهَا وَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ ...».
این سند که تا حسن بن محبوب قابل تردید نیست و وثاقت این افراد محرز است، اما عبدالعزیز العبدی تا حمران محل بحث هستند. در مورد حمران نمیتوان تردیدی در وثاقتش داشت؛ چون شواهدی برای مدح او در روایات ما و کلمات علمای رجال هست و در این زمینه بحثی نداریم. اما راوی از حمران، حمزه بن حمران است که فرزند او است. در مورد حمزه توثیق صریحی وجود ندارد، اما در عین حال شواهد و قرائنی برای اثبات وثاقت او هست و بزرگانی از محققین گذشته و معاصر مانند آیتالله شبیریزنجانی نسبت به حمزه نیز توثیق را قبول کردهاند. یکی از وجوه دال بر وثاقت او این است که ابن ابی عمیر و صفوان بن یحی از او روایت کردهاند و اینها فقط از ثقات نقل میکردهاند. برخی از مشایخ و بزرگان نیز از او نقل حدیث کردهاند که خود علامت اعتماد مشایخ اهل حدیث بر او است.
اما راوی دیگری در این سند عبدالعزیز العبدی است. وی از طرفی توثیقی در کتب رجال ندارد و ابن نوح نیز او را تضعیف کرده است و مشکلی که در این سند وجود دارد، همین است. در این زمینه علما نکاتی را فرمودهاند؛ وحید بهبانی در مصابیح، در مورد سند این طور اظهارنظر کرده است که در این سند کسی که در مورد عدالتش توقفی باشد، وجود ندارد. در مورد حمران به قدری مدح وجود دارد که مدحش مانند توثیق است و فرد دیگری که ممکن است، در مورد عدالتش اشکال باشد عبدالعزیز العبدی است و ایشان میگوید نجاشی فرموده است او کتابی داشته که جماعتی آن را نقل میکنند و وقتی کتابی را جماعتی نقل کردهاند، علامت اعتماد است و حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع است نیز از وی نقل حدیث کرده است. صاحب جواهر نیز کمتر وارد مباحث سندی میشود، اما در اینجا بحثی در مورد سند روایت دارد و نسبت به عبدالعزیز العبدی نقلِ ابن محبوب را کافی دانسته است که البته محل اختلاف است. آیتالله شبیری نیز این سند را قبول کردهاند.
اما متن روایت این طور است که سؤال شد چه زمانی بر پسربچه حد جاری میشود؟ فرمود وقتی که به بلوغ برسد. سوال شد که آیا حدی برای تشخیص تحقق بلوغ وجود دارد؟ فرمود احتلام یا سن 15 سالگی یا انبات شعر خشن ملاک آن است. اینجا سوال در مورد غلام است و پاسخ امام(ع) نیز در اقامه حدود است، اما بحث ما در امور کیفری نیست، بحث این است که چه زمانی نماز و روزه بر اطفال واجب میشود. اما ملاک حضرت(ع) این است که از یُتم خارج شوند و امام(ع) فرمودند خروج از یتم با احتلام است و اثر اینکه شخص به بلوغ رسیده باشد این است که حدود نیز بر او جاری میشود، پس از این روایت، ملاک برای بلوغ برداشت میشود و اختصاصی به مسئله حدود ندارد.
اما در بخش دوم روایت آمده است در چه زمانی بر دختران حدود جاری میشود؟ فرمودند دختران مثل پسران نیستند؛ یعنی حکمی که بیان شد، مربوط به پسران بود، اما دختران متفاوت هستند. فرمود دختران زمانی که ازدواج کنند و همسرانشان با آنها همبستر شوند و 9 سالشان باشد، طفولیت از بین میرود. تاکید ما در اینجا روی «ذهب عنه الیتم» است که یُتم چه زمانی تمام میشود. یکی از آثار تمام شدن یتم امور مالی است که مالش در اختیارش قرار میگیرد و دیگر به صورت مستقل میتواند معامله کند و حدود هم بر او جاری میشود. این احکام بر «ذهاب الیُتم» جاری میشود.
حال ذهاب یتم در چه صورتی است؟ فرمودند زمانی که ازدواج کند و همسرش با او همبستر هم بشود و 9 سالش هم باشد. آیا نمیتوان از این روایت استفاده کرد، 9 سالگی ملاک تام و تمام برای بلوغ نیست و به تنهایی کافی نیست؟ اگر ملاک 9سالگی است، چرا حضرت ازدواج و دخول را نیز مطرح کرد. بنابراین معلوم میشود غیر از 9 سالگی، قیود دیگری هم هست.
یک مطلب این است که زن وقتی شوهر کند و همبستری هم رخ دهد و 9 سالش باشد از یتم خارج میشود، این یعنی تا وقتی دختران ازدواج نکردهاند به حد بلوغ نمیرسند؟ یعنی تزوُج بالفعل ملاک بلوغ است؟ یعنی اگر 20 سال از او گذشت و ازدواج نکرد و یا ازدواج کرده، اما همبستر نشدهف بلوغ محقق نشده است؟ مراد از تزوُج این است که دختر به سنی برسد که آماده ازدواج است. مراد با فعلیت نیست، بلکه با استعداد و آمادگی جسمی و روحی و عرفی و اجتماعی است. دختر از یک رشدی برخوردار است که میتواند ازدواج کند و وقتی ازدواج کرد امر منکری نیست و با 9 سالگی نیز ملازمهای ندارد و ممکن است کسی 9 سالش باشد، اما در این جهات رشد نکرده باشد و نباید ازدواج کند.
فیض در مورد این ازدواج فرموده است مراد قابلیت ازدواج است، نه اینکه تحقق یافته باشد و قابلیت نیز به لحاظ شرایط روحی و جسمی است و مجلسی نیز این تعبیر را دارد که مراد این است که وقت ازدواجش رسیده باشد.
یک تفسیر ظاهر روایت است که 9 سال کافی نیست و 9 سالگی برای کسانی که آماده ازدواج هستند ملاک است. یک تفسیر دیگر این است که مراد از ازدواج به عنوان قید نیست و دخالت در موضوع ندارد و 9 سالگی تمام موضوع است و مراد این است که حتما 9 سالش شده باشد که این تفسیر دوم عجیب است که ازدواج و همبستری را حذف کنیم و بگوییم توضیح و تأکید است، یا اینکه در تحقق 9 سالگی، تزوج دخالتی ندارد و سن یک مسئله و ازدواج هم یک مسئله است و ملازمهای هم بین اینها نیست و چه بسیار دخترانی که در همان اعصار نیز ازدواج نکرده بودند. احتمال دوم را فقهایی که خواستهاند 9 سالگی را به تنهایی ملاک قرار دهند ترجیح دادهاند که عجیب است و روایت را پیچاندهاند و در این صورت ظواهر روایات دیگر نیز خدشهدار میشود.
روایت دیگری نیز داریم که در وسائل الشیعه آمده است: «وَ عَنْهُ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ اَلْخَرَّازِ عَنْ بُرَيْدٍ اَلْكُنَاسِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَتَى يَجُوزُ لِلْأَبِ أَنْ يُزَوِّجَ اِبْنَتَهُ وَ لاَ يَسْتَأْمِرَهَا قَالَ إِذَا جَازَتْ تِسْعَ سِنِينَ فَإِنْ زَوَّجَهَا قَبْلَ بُلُوغِ اَلتِّسْعِ سِنِينَ كَانَ اَلْخِيَارُ لَهَا إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ قُلْتُ فَإِنْ زَوَّجَهَا أَبُوهَا وَ لَمْ تَبْلُغْ تِسْعَ سِنِينَ فَبَلَغَهَا ذَلِكَ فَسَكَتَتْ وَ لَمْ تَأَبَّ ذَلِكَ أَ يَجُوزُ عَلَيْهَا قَالَ لَيْسَ يَجُوزُ عَلَيْهَا رِضًى فِي نَفْسِهَا وَ لاَ يَجُوزُ لَهَا تَأَبٍّ وَ لاَ سَخَطٌ فِي نَفْسِهَا حَتَّى تَسْتَكْمِلَ تِسْعَ سِنِينَ وَ إِذَا بَلَغَتْ تِسْعَ سِنِينَ جَازَ لَهَا اَلْقَوْلُ فِي نَفْسِهَا بِالرِّضَا وَ اَلتَّأَبِّي وَ جَازَ عَلَيْهَا بَعْدَ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ أَدْرَكَتْ مُدْرَكَ اَلنِّسَاءِ قُلْتُ أَ فَتُقَامُ عَلَيْهَا اَلْحُدُودُ وَ تُؤْخَذُ بِهَا وَ هِيَ فِي تِلْكَ اَلْحَالِ وَ إِنَّمَا لَهَا تِسْعُ سِنِينَ وَ لَمْ تُدْرِكْ مُدْرَكَ اَلنِّسَاءِ فِي اَلْحَيْضِ قَالَ نَعَمْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا وَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ ذَهَبَ عَنْهَا اَلْيُتْمُ ... ».
سوال در این روایت این بود که صِرف 9 سالگی کافی است؟ حضرت(ع) فرمودند اگر 9 سالهای باشد که در شرایطی قرار گرفته که میتواند ازدواج کند در این صورت از طفولیت بیرون آمده است.
حال این پرسش مطرح میشود که با اختلافی که در روایات هست چه باید کرد؟ آیا جمع عرفی بین روایات هست؟ آیا شاهدی بر جمع در خود روایات میتوان یافت؟ آیا روایتی است متعارض و باید با تعارض این مشکل را حل کنیم و اگر تعارض وجود دارد مشکل تعارض با چه مرجحاتی حل میشود؟ با موافقت قرآن؟ با مخالفت عامه؟ اینها مسائلی است که وجود دارد و تحلیلهای مختلفی که برای مسئله وجود دارد که روایات را باید مورد بررسی قرار بدهیم.
البته غیر از این پنج دسته، برخی روایات دیگر نیز هست که ما مطرح نکردهایم که روایاتی است که در منابع معتبر نیست و یا روایاتی است که غیرقابل التزام است.
از جلسات بعد در مورد نحوه جمعبندی روایات بحث میکنیم.
انتهای پیام