به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین حبیبالله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شامگاه 14 اردیبهشتماه در نشست علمی «چالشهای قدیم و جدید ایمان در فرایند تمدنی» از سلسله نشستهای ایمان و چالشهای عصر جدید که از سوی پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: ایمان در معنای عام معطوف به روایتی از امام علی(ع) از پیامبر(ص) است که فرمودند: «ایمان معرفت قلبی، اقرار زبانی و عمل جوارحی است». این معنا در این نشست مدنظر بنده نیست.
وی با اشاره به ایمان خاص براساس تعریفی که در تفسیر البرهان آمده است، افزود: از امام صادق(ع) سؤال شد که ایمان از اسلام جدا هست؟ امام پاسخ فرمودند که ایمان همه جا شریک اسلام است ولی اسلام شریک ایمان نیست؛ حضرت توضیح دادند که اسلام شهادت به یگانگی خدا و تصدیق رسول خداست و به وسیله آن ارث و نکاح جاری میشود و همه مسلمین در ظاهر چنین هستند؛ ایمان هدایت قلبی به اسلام و یک درجه برتر از اسلام است.
بابایی با اشاره به مفهوم تمدن با بیان اینکه تمدن کلانترین و فراخترین نظام مناسبات انسانی یا بزرگترین واحد انسانی است، تصریح کرد: آیا ایمان میتواند از ساحت فرد به جامعه و از جامعه به ساحت کلانترین واحد اجتماعی، یعنی تمدن تسری پیدا کند یا خیر؟ آیا با ایمان میتوان سیستمی را تعریف کرد یا امر ایمانی سیستمگریز است و انسان نمیتواند با توجه به عنصر غیب در امور ایمانی امکان ترسیم یک شبکه مفهومی نظاممند را داشته باشد؟
وی با طرح این پرسش که آیا ایمان ما به خدا انعکاسی در نسبت ما با همسر و فرزند و همسایه و همشهری و هموطن و در نگاه کلان با انسان مدرن امروزی دارد یا خیر؟ اظهار کرد: تمدن شاخصهای مختلفی دارد؛ تمدنها، رفاه و آسایشی به همراه دارند، تکنولوژی را به خدمت زیست دنیوی میآورند؛ همچنین مسئله نظم از شاخصهای تمدن است. همچنین این سؤال مطرح است که آیا ایمان میتواند مبنای نظم تمدنی در سطح کلان بشود یا موجب اختلال در نظم تمدنی است؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: سؤال مهم دیگری که در این مسئله مطرح است اینکه آیا میتوان در کنفرانسهای بین ادیانی، بین فرهنگی و بین تمدنی به امر ایمانی محاجه کرده و آن را محور گفتوگو قرار داد؟ ایمان و تمدن مسئله ساختگی و صرفاً قراردادن این دو واژه در کنار یکدیگر نیست و نقطههای پیوند محکمی دارند که جای تأمل دارد.
وی با اشاره به چالش ایمان و تمدن تصریح کرد: چالش قدیمی، چالش ایمان برای تمدن است و چالش دیگر چالشی است که تمدن برای ایمان درست میکند. اسلام معطوف به ظاهر دین و ایمان معطوف به ابعاد باطنی دین است؛ در مواردی ممکن است از ایمان بدخوانی شود و آفاتش برای فرایند تمدنی چالش بیافریند؛ جایی که برخورداری از ظواهر اسلامی، مزیتهای دنیوی در برداشته باشد، زمینه را برای نفاق و ریا ایجاد کند؛ برای دوری از این نفاق باید به رشد ایمانی فکر کنیم.
وی افزود: مهمترین ظرفیتی که ایمان برای تمدن خلق میکند بسامان کردن رابطه انسان با دیگری است؛ ایمان منیتهای انسانی را کمتر و منیت عالیتری که حقیقت مشترک بین انسانهاست تقویت میکند و همین سبب میشود فرد در مناسبات با دیگران آسانتر عمل کرده و دیگری را مقدم بدارد.
بابایی بیان کرد: اگر بخواهیم با تجربه ایمانی خودمان به قضاوت ایمانی دیگران بپردازیم، بدون اینکه شاخصهای ظاهری موجهی داشته باشیم این ارزیابی ایمان دیگران، رابطه من و دیگری را دچار بینظمیهایی خواهد کرد و در برخی موارد راه را برای تکفیر باز میکند؛ گشایش باب تکفیر میتواند در مقیاس ملی و حتی در مقیاس جهانی شکاف تمدنی ایجاد کند و این مسئله حاصل بدخوانی ایمان است؛ در اینجا مقوله غیب اهمیت پیدا میکند و بدخوانی غیب میتواند در فرایند تمدنی دینداران اختلال ایجاد کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به چالشهای تمدن برای ایمان، اظهار کرد: تیلر سه مرحله را برای سکولاریسم ترسیم کرده است؛ در مرحلهای تفکیک دین از اجتماع است، الحاد کنارگذاشتن دین و تکثر نوعی روآوری به دین است؛ در اینجا چون گزارههای دینی و ایمانی فراوان است، انسان به لحاظ روانی نسبت به یک گزینه اعتقاد قلبی پیدا میکند؛ در اینجا این سؤال مطرح است که آیا جهان اسلام هم با نوعی از سکولاریسم پلورالیستی روبروست یا خیر؟ جواب را از «هانتر» به عاریه میگیرم؛ او فرهنگ پلورالیستی را برآمده از سه عنصر شهری شدن، صنعتی شدن و جهانی شدن میداند.
وی اضافه کرد: به هر مقدار که ما با این مقولات نزدیک شده باشیم به سکولاریسم پلورالیستیک نزدیک خواهیم شد؛ لذا مشکلی در انعقاد، استمرار و الفت ایمان ایجاد خواهد شد؛ زیرا همواره در معرض گزینههای مختلف دینی است که در برخی موارد گرفتار سکولاریسم روانی میشود و این مشکل اصلی برای ایمان در وضعیت تمدنی جهان امروز اعم از غرب و دنیای اسلام است.
بابایی با اشاره به راهکارهای پیشنهادی در این زمینه برای بقای ایمان در فرایند تمدنی بشر امروز، تصریح کرد: راهکار اول تأکید و تمرکز بر عناصر وحدتبخش در الهیات اسلامی است؛ روزه و نماز، مناسک حج و عقیده به توحید و معاد و ... عامل وحدتبخش است؛ البته همه عوامل وحدت در یک سطح نیستند؛ من بر عامل عشق و محبت تأکید میکنم؛ محبت در الهیات دینی و اسلامی به میزان زیادی میتواند بسیاری از کثرات و تنوعات ذهن ما را سامان بدهد. اگر ظرفیت محبت و عشق در فرهنگ کنونی فعال شود میتوانیم به عامل چسبندگی بسیار قوی ولو در دنیای پلورالیستی امروز دست یابیم، ولی متأسفانه ما از ورود به پروژه عشق و محبت احتراز کردهایم.
وی با بیان اینکه آیا در مواجهه با گونههای متنوع دینی، مذهبی و حتی الحادی در دنیای امروز امکان ایجاد و ترسیم تنوع گونهها و سطوح ایمانی برای مصاف با سکولاریسم داریم؟، اظهار کرد: میتوانیم علاوه بر عوامل وحدتبخش زهر تنوع سکولاریسم پلورالیستی را با فعال کردن تنوع ایمانی و دینی بگیریم و بتوانیم در قلمرو دنیای اسلام از ظرفیتهای اصل تنوع برخوردار شده و در تمدن از آن بهره ببریم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پاسخ تصریح کرد: هرقدر ملاکهای اسلامی را مختصرتر کرده و چه بسا به شهادتین منحصر کنیم، دامنه بیشتری از مسلمین را به رسمیت میشناسیم، ولی تشکیل چنین جامعهای نمیتواند پایههای تمدنی درست کند؛ لذا بنده بر ایمان در تمدنسازی تأکید دارم؛ ما گرچه با ظواهر اسلامی همدیگر را به رسمیت میشناسیم، ولی همزمان باید نظام تربیتی ما بر روی تربیت ایمانی تمرکز کند تا بتواند علاوه بر مناسبات اسلامی و ظاهری مناسبات ایمانی هم ایجاد کند، بدون اینکه بخواهد وارد قضاوتهای ایمانی شود.
بابایی بیان کرد: یکی از راههایی که میتواند ما را به همدیگر پیوند دهد، گفتوگوهای دینی در مسائل دنیوی است؛ یعنی در کنار گفتوگوهای الهیاتی به مشکلات جهان اسلام مانند گسست نسلی، مشکلات هویتی، عقبماندگی، خشونت، محیط زیست بپردازیم؛ در اینجا تقارب جدیدی میان مذاهب مختلف اسلامی و حتی ادیان مختلف میتوانیم ایجاد کنیم و هر کسی براساس ظرفیتهای ایمانی و مذهبی خود راهحل برای این مشکلات ارائه دهد.
وی افزود: تاریخ بحثهای تمدن اسلامی در جهان اسلام به قبل از انقلاب بر میگردد و اشتباه است که تمدن اسلامی را پروژه نظام اسلامی ایران تلقی کنیم، بلکه پروژه الهیاتی و اسلامی جهان اسلام، مدتها قبل از انقلاب ایران بوده است؛ کسانی مانند مالک بن نبی و حتی برخی اساتید عربستانی و شبه قاره هند در این مسئله تفکر دارند.
انتهای پیام