به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «بازمانده» اثری در حوزه تاریخ شفاهی است که خاطرات مصطفی عبدالرضا را دربرگرفته و چاپ چهارم آن با طرح جلدی نو، به همت نشر ۲۷ بعثت، روانه بازار نشر شده است.
مصطفی عبدالرضا اولین بار با حضور در گروه جنگهای نامنظم، برگی از تاریخ زندگی خود را رقم زد که ماحصل آن ۶۰ ساعت مصاحبه حضوری با وی است. سیدحسین هوشی سادات نیز سعی کرده با کمترین دخل و تصرفی در آن، این اثر را به رشته تحریر درآورد. البته در این اثر علاوه بر پرداختن به شخصیت و خاطرات عبدالرضا، به گوشهای از خاطرات شهدایی همچون شهید دکتر مصطفی چمران، علیاصغر صفرخانی و سیدیوسف کابلی پرداخته شده است.
این اثر در قالب چهارده روایت با عناوینی مانند بچه شاهتره، تکلیف، عملیات در جبهه طراح، الی بیت المقدس، فکه، دوکوهه قبله دلها، یوسف دلها، مهران باید آزاد شود، مجروح فراری، به سوی فاو، سایت موشکی سوم و جبران بدر نوشته شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «از طرف ستاد جنگهای نامنظم اعلام شد به روستای سید جابر برویم. چیزی که اصلاً به فکر ما نمیرسید، این بود که دکتر چمران را آنجا ببینیم. از دیدن او خیلی خوشحال شدیم. چون وجود او در آن شرایط سخت، به ما روحیه میداد. وقتی میخواستند دکتر را پشت بیسیم صدا بزنند، میگفتند: «پدربزرگ». مثلاً میگفتند: پدربزرگ پیش شما میآید. یا پدربزرگ ناهار پیش ماست. یا تا ساعت فلان پدربزرگ اینجاست. پدربزرگ پیش ما نشست و از خاطراتش در لبنان و مبارزاتش تعریف کرد؛ از روحیه ایثار و شهادتطلبی و از خودگذشتگی رزمندگان. با اینکه همه این صفات در وجود خودش بود، سعی میکرد بین بچهها رقابت معنوی ایجاد کند. پدربزرگ آدم متواضع و خوشرفتاری بود. وقتی میآمد با همه یک یک به یک دست میداد و روبوسی میکرد. هیچ وقت خودش را در مقام نماینده امام(ره) یا فرمانده جنگهای نامنظم یا نماینده مجلس نمیدید. وقتی بین رزمندگان میآمد، طوری رفتار میکرد که انگار خودش هم یک رزمنده معمولی است. بین خودش با یک رزمنده در خط هیچ تفاوتی قائل نمیشوند. همین رفتارش باعث میشد وقتی کنارش بودیم، احساس کنیم چیزی برای از دست دادن نداریم. با حرف و کارهایش روحیه بچهها را چند برابر میکرد.»
انتهای پیام