علی اکبر قاضینظام، فیلمنامهنویس در گفتوگو با ایکنا درباره شرایط فیلمسازی درباره حضرت زهرا(س) اظهار کرد: وقتی قرار است فیلمنامهای در رابطه با صدر اسلام نوشته شود، باید سندهای معتبری در این زمینه یافت تا بعد از نوشتن سناریو نوشته شود کسی نتواند از آنها ایرادی بگیرد. حتی اگر قرار است نویسنده در سناریوی خود از داستانها و شخصیتهای فرعی استفاده کند تا کارش به شکلی جذابتر شود نباید طوری باشد که با سندیت تاریخی مشکلی داشته باشند.
وی افزود: فیلمسازی درباره اهل بیت(ع) بسیار سختتر از حد تصور است زیرا با مسائلی روبرو میشود که نمی تواند پاسخی برای آنها داشته باشد و هر کسی با توجه به میزان علم خود با آن برخورد میکند پس جایی برای تخیل و اندیشه نویسنده باقی نمیماند. پس برای پرهیز از هر شائبهای در این زمینه، باید به شخصیتهای بزرگی که که به عنوان شاگرد و دستپرورده در کنار اهل بیت(ع) بودهاند و حاشیههای حوادث تاریخی پرداخت تا دست نویسنده باز باشد. هر چه تلاش کنیم قلم و اندیشه ما از پرداختن به شخصیت والای اهل بیت(ع) به ویژه حضرت فاطمه (ع) عاجز است، پس هر چه تلاش کنیم نمیتوانیم بیانگر عظمت وجودی ایشان باشیم و ممکن است ضربات جبرانناپذیری به باورهای مردم بزنیم. به همین جهت من نیز در نگارش فیلمنامه خود، درباره حضرت علی (ع) به صورت مستقیم به ایشان نپرداختم.
قاضینظام ادامه داد: فیلم زیبای «رستاخیز» به مشکلات عدیدهای برخورد و هنوز هم نتوانسته راهی به اکران یابد، چراکه مستقیم به واقعه کربلا پرداخته بود. این کار را مقایسه کنید با «روز واقعه» که نگاهی غیرمستقیم به موضوع داشت. این فیلم به واسطه سناریو زیبای بهرام بیضایی به چنان کیفیتی دست یافت که هنوز بعد از گذشت سالها هیچ اثری نتوانسته به کیفیت آن نزدیک شود. نمونه موفق دیگر «مختارنامه» است که آن نیز به مدد نگاه غیرمستقیم و استفاده از شخصیتی که قابل نمایش بود توانست مخاطبان را با خود همراه کند. پس قلم ما برای پرداختن مستقیم به زندگی اهل بیت(ع) عاجز است، پس سعی نکنیم این مسیر را امتحان کنیم، بلکه با توجه به حاشیههایی زندگی آنها، عظمت و زیباییشان را به مخاطب نشان دهیم.
فیلمنامهنویس «نیاز» متذکر شد: جدا از دلایلی که بیان کردم، به لحاظ فقهی قادر نیستیم چهره ائمه را نشان دهیم. برای همین نگاه مستقیم باعث خواهد شد اثر تولیدی کیفیت لازم را نداشته باشد، زیرا مجبور هستیم با نورانی کردن چهره، داستان را پیش ببریم که به نظرم این رویکرد نخواهد توانست موفق باشد. بهترین توضیح در این رابطه مقایسهای است که میتوانیم درباره سریال «امام علی(ع)» و «ولایت عشق» داشته باشیم. امام علی(ع) سریال ماندگاریتری شد، زیرا نگاهش به موضوع مستقیم نبود.
وی پیرامون فیلمنامهای که درباره امیرالمومنین نوشته است توضیح داد: چند سال پیش موسسه صبا به من سفارشی برای بازنویسی فیلمنامهای داد که موضوع آن حضرت علی(ع) بود. پس از قبول کار مشغول تحقیق پیرامون موضوع شدم و کتابی از زهرا زرگر با نام «فاطمه بنت اسد» را خواندم. سناریو را آماده کردم و وقتی به صبا آن را ارجاع دادم آنها گفتند تمایل داشتند من فقط فیلمنامهای را که گرفته بودم بازنویسی کنم. برای همین این فیلمنامه را به فارابی پیشنهاد کردم. این فیلمنامه به تصویب رسید، اما هرگز این سناریو به تولید نزدیک نشد! برای همین از آنها درخواست کردم فیلمنامه را به من بازگردانند. در زمان مدیریت تابش این اتفاق رخ داد. داستان این سریال درباره مادر امیرالمومنین(ع) است و داستان با تولد حضرت علی(ع) به پایان میرسد.
این کارگردان در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: مشکلی در عرصه فیلمنامهنویسی وجود دارد آنهم نگاه تکنفرهای است که در این زمینه وجود دارد. وقتی قرار است موضوعی درباره صدر اسلام در قالب سناریویی بیان شود نباید تنها توسط یک نفر آن کار را خلق کرد، زیرا نیاز است گروهی چند نفره پیرامون این کار وجود داشته باشند تا تحقیقاتی که در این زمینه میشود از غنای کافی بهرمند باشد. مثال موفق در این زمینه دارم. مصطفی عقاد در فیلم خود «الرساله» از یک نگاهی جمعی در سناریو بهره برده بود، برای همین فیلمی که تولید کرد مورد مخالفت کشورهای مسلمان واقع نشد و همه از جمله شیعیان و اهل تسنن آن را پذیرفتند.
وی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر اینکه بهره بردن از مشاوره حوزههای علمیه میتواند کمکرسان فیلمنامهنویسان باشد، چنین توضیح داد: امروز منابع بسیار غنی در این رابطه ترجمه شده است که نویسنده به اتفاق گروهش میتواند با مطالعه آنها به فیلمنامهای خوب دست یابد، پس اجباری نیست حتماً در نگارش سناریوهایی اینچنینی با حوزههای علمیه ارتباط برقرار شود، البته اگر این اتفاق رخ دهد اشکال ندارد و شاید سود همه داشته باشد و میتوانیم از نطرات این عزیزان بهره ببریم، ولی همانطور که گفتم این امر اختیاری است.
انتهای پیام