کارگردانی «معلولیت محدودیت نیست» در صحنه زندگی / معلولان مطالبه‌گر باشند
کد خبر: 3938838
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۵

کارگردانی «معلولیت محدودیت نیست» در صحنه زندگی / معلولان مطالبه‌گر باشند

مصطفی محمدی‌دوست، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و آهنگساز، زاده سال ۱۳۵۷ در شهر فارسان است که در حدود چهار سالگی در پی یک سانحه آسیب جسمی شدیدی می‌بیند اما با تلاش و پیگیری پدر و مادر به زندگی باز می‌گردد و با تکیه بر اراده و همتش امروز به یکی از چهره‌های موفق استانی و ملی در عرصه تئاتر و موسیقی تبدیل شده است.

مصطفی محمدی‌دوست، زاده سال ۱۳۵۷ در فارسان است که در حدود چهار سالگی در پی یک سانحه آسیب جسمی شدیدی می‌بیند اما با تلاش و پیگیری پدر و مادر به زندگی باز می‌گردد.

فارسان منطقه‌ای باصفا با مردمی خون‌گرم در میان کوه‌های سربه فلک کشیده جهانبین، سالدران، کلک و چوبین است و سخت‌کوشی و از پا ننشستن برای به‌زیستن و امید به آینده‌ای روشن‌تر از خصایل بختیاری‌ها و مصطفی محمدی‌دوست است.

محمدی‌دوست ۲۸ سال پیش با ساز سنتور وارد دنیای هنر و موسیقی شد و در ادامه سازهای تنبک، داریه، نی و کیبورد را به طور حرفه‌ای دنبال کرد. علاوه بر آهنگ‌سازی، وی وارد کار نمایشی شد و نمایش‌های بسیاری را نوشت و کارگردانی کرد که در جشنواره‌های گوناگون استانی، ملی اعم از فجر، عروسکی، آیینی، سنتی، بسیج و ... خوش درخشیدند. محمدی‌دوست کارهای فاخر فراوانی نیز در حوزه تئاتر معلولین با نقش‌آفرینی و مشارکت معلولان استان آفریده است که این آثار حائز رتبه‌های برتر کشوری و بین‌المللی هستند.

مقام اول موسیقی نمایش «رقص خشت» در جشنواره استانی در مهرماه ۱۳۸۴، مقام اول موسیقی نمایش «علف سیاه» در جشنواره  استانی در آبان ۱۳۸۵، مقام اول موسیقی نمایش «عروس گچی» در دومین جشنواره استانی سال ۱۳۸۴، مقام اول موسیقی «نمایش تکرار» در دهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی شیراز در سال ۱۳۸۵، مقام اول موسیقی نمایش «مدرسه سنگی» در اولین جشنواره کشوری سوادآموزی سال ۱۳۸۵، کسب مقام اول کارگردانی نمایش «تکرار» در اولین جشنواره تئاتر استانی ققنوس در سال ۱۳۸۶، رتبه دوم کارگردانی نمایش «بن بست امید» در اولین جشنواره منطقه ای آفتاب سال ۱۳۸۸، کسب مقام اول کارگردانی نمایش «رد پایی برای مینو» در چهارمین جشنواره استانی ققنوس در سال ۱۳۸۹، کسب مقام اول موسیقی نمایش «ردپایی برای مینو» در نهمین جشنواره استانی بسیج سال ۱۳۸۹، مقام سوم کارگردانی نمایش «بن بست امید» در چهارمین جشنواره تئاتر معلولین در سال ۱۳۸۹، مقام اول موسیقی نمایش «برف و پونه» جشنواره استانی در سال ۱۳۹۲، مقام اول کارگردانی و موسيقى نمايش «گل گیس و چوپان» در جشنواره آفتاب اصفهان و راه یافته به جشنواره بین المللی در سال ۱۳۹۳، مقام اول کارگردانی نمایش و صدا «این همیشه ترسان» در جشنواره استانى سال ۱۳۹۴، و مقام دوم کارگردانی اين جشنواره با نمایش «بادبان و دریا را باد برده است» در سال ۱۳۹۶، گوشه‌ای از افتخارات پرشمار این هنرمند استان است که از سال ۷۲ تا کنون در جشنواره‌های هنری فراوانی در عرصه موسیقی و تئاتر شرکت کرده و جوایز فراوانی کسب کرده است.

به بهانه سوم دسامبر، روز جهانی معلولین به سراغ مصطفی محمدی‌دوست رفتیم تا بیشتر با حوزه فعالیت این هنرمند پرکار و موفق استان آشنا شویم که این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

ایکنا - قدری از ورودتان به دنیای هنر موسیقی و تئاتر بگویید.

حدود سه دهه در عرصه هنر موسيقى و نمایش مشغول فعالیت هستم که در طی این مدت یک گروه آهنگسازی متشکل از نابینایان را با عنوان «رد پای دل» تشکیل دادم و تلاش شد که از سن کودکی این نابینایان را از کنج خانه‌ها بیرون بکشم تا وارد فعالیت هنری شوند که خوشبختانه گروه موفقی تشکیل شد و اجراهای فراوانی در داخل و خارج استان داشت، اين گروه همچنین در جشنواره آواها و نواهای کشور در سال ۱۳۷۸ مقام اول را کسب کرد و به‌صورت ویژه تقدیر شد.

یک گروه نمایشی ثبت شده نیز با عنوان «گروه آستاره» متشکل از معلولین تشکیل دادم که همچنان در عرصه تئاتر معلولین مشغول فعالیت و خوشبختانه در کشور شناخته شده است. حضور در جشنواره‌های گوناگون موسیقی و تئاتر را نیز در کارنامه دارم که در سال ۷۲ نخستین جایزه را برای اجرای سنتور کسب کردم و از آن سال تا کنون، در عرصه هنری فعالیت‌های پرشماری را انجام داده و جوایز فراوانی را در رویدادهای هنری خارج از بهزیستی و نیز جشنواره‌های مربوط به سازمان بهزیستی کسب کرده‌ام.

برگزاری دوره‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی نیز همواره در دستور کار بوده که حاصل آن تربیت چندین چهره موفق در عرصه تئاتر و تلویزیون و رادیو است؛ علاوه بر کارگردانی تئاتر، جشنواره‌های گوناگونی را در نقاط مختلف کشور را داوری کرده‌ام.

ایکنا - در خصوص علت معلولیت خودتان توضیح بدهید.

بنده در کودکی بسیار پر جنب‌وجوش بودم، در چهار سالگی در منطقه کوهرنگ در آب رودخانه افتادم و بعد از نجات، تب کردم و به بیمارستان شهرکرد منتقل شدم که این وضعیت منجر به معلولیت تمام بدنم شد تا جایی که حتى قادر به باز نگه داشتن چشمان نبودم. در یک دوره طولانی‌مدت به دلیل نبود امکانات فیزیوتراپی در استان، هر روز به اصفهان می‌رفتیم و بعد از این دوره تمرین و ورزش، بهبودی کامل پیدا کردم تا جایی که در ۱۴ سالگی می‌توانستم سر پا بایستم اما پس از آن دچار اضافه وزن شدم و نتوانستم راه بروم، از همان چهارده سالگی با این مشکل کنار آمدم و ساز سنتور را آغاز کردم.

ایکنا - نقش خانواده را در بازگشت به زندگی و داشتن روحیه قوی و کسب توفیقات فراوان چگونه می‌بینید؟

یکی از کلیدی‌ترین اتفاقات زندگی بنده اعتماد خانواده بود كه اجازه داد خودم با این مشکل کنار بیایم و منتظر بود که هر تصمیمی گرفتم مقتدرانه از من حمایت کند. در آن دوران که پرداختن به موسیقی به‌ویژه در فرهنگ جوامع کوچکتر چندان پذیرفته شده نبود، خانواده به انتخاب بنده و علاقه‌ام به ساز سنتور احترام گذاشت و اين همواره برایم ارزشمند است. لذا اتفاقات خوب و درخشش در عرصه هنر موسیقی را مدیون تشویق و حمایت پدر و مادرم هستم که نقطه قوتی بودند و کمکم کردند تا تمام انرژی خودم را صرف موسیقی کنم و از موقعیت جسمی که دچارش شده بودم کاملاً دور شوم و کار و تلاش کنم.

ایکنا - دوران مدرسه و دانشگاه را چگونه گذراندید؟

بنده در مدارس عادی درس خواندم و به یاد دارم در برهه‌ای از دوران مدرسه دوست نداشتم معلولیتم را باور کنم و روی ویلچر بنشینم لذا پدر هر روز مرا به مدرسه می‌برد و باز می‌گرداند، اما خیلی زود با این وضعیت کنار آمدم. در دانشگاه نیز در رشته امور فرهنگی درس خواندم. علاقه بنده به تئاتر سبب شد که در مقاطع بالاتر ادامه تحصیل ندهم و تمام وقتم را با تئاتر سپری کردم.

کارگردانی «معلولیت محدودیت نیست» در صحنه زندگی / معلولان مطالبه‌گر باشند

ایکنا - چه ضرورتی احساس کردید که افراد معلول و نابینا را از کنج انزوا به عرصه اجتماع بکشانید و وارد فعالیت‌های گروهی کنید؟

بنده به‌عنوان فرد دارای معلولیت شدید که از این عارضه رنج می‌برم، دو راه بیشتر نداشتم یعنی یا باید تسلیم این مشکل می‌شدم و یا با آن می‌جنگیدم که راه دوم را انتخاب کردم و تصمیم گرفتم کاری کنم و اتفاق خوبی برایم بیفتد؛ دوست دارم همنوعانم نیز همین راه را انتخاب کنند، ما همه در یک اجتماع زندگی می‌کنیم و بنده تمامی همنوعانم را زیر نظر دارم، حقیقتاً دیدن معلولانی که روحیه خود را باخته‌اند و منزوی و گوشه‌گیر شده‌اند برایم آزاردهنده است و تلاش می‌کنم به آنان کمک کنم. اگر فرد دارای معلولیت بتواند به لحاظ روحی بر این رنج فائق بیاید می‌تواند توانایی‌های دیگر خود را به منصه ظهور بگذارد. «معلولیت محدودیت نیست» را صرفاً یک شعار نمی‌دانم و عینیت آن‌را در زندگى خودم یافته‌ام و دوست دارم این جمله در زندگی دیگر افراد دارای معلولیت نیز اتفاق بیفتد. این دغدغه به اتفاقات خوبی منجر شد و توانستم افراد دارای معلولیت را در گروه قدرتمندی دور هم جمع کنم که همواره با هم مشغول کار هستیم.

ایکنا - ورود معلولین به عرصه فعالیت‌های اجتماعی و هنری چه تأثیری در موفقیت آنان داشته است؟

بنده دوره‌های تئاتردرمانی (Drama therapy) را با این افراد کار کردم چرا که می‌توان از جنبه‌های دراماتیک و زیبایی‌شناسانه هنر نمایش بر شخصیت افراد تأثیرات خوب را اعمال کرد. این کارگاه‌ها را حتی برای افراد غیر معلول نیز برگزار می‌کنم و می‌توان از این روش درمانی برای آماده ساختن افراد برای ورود به اجتماع، تقویت حواس، ارتقای هوش و ... بهره گرفت. این کلاس‌ها تلفیقی از افراد معلول و عادی است که خوشبختانه نتایج خوبی نیز کسب شد و افراد دارای معلولیت که این دوره‌ها را گذراندند، وارد کار شدند و توفیقات زیادی در جشنواره‌های هنری کسب کردند و همچنان هم مشغول فعالیت هستند.

ایکنا - از مشکلات افراد دارای معلولیت در جامعه بگویید.

مشکل بزرگی که بسیاری از معلولان را آزار می‌دهد، شیوه برخورد آدمهاست که گاه با نگاه و سخنان ترحم‌آمیز و حاکی از دلسوزی روح فرد دارای معلولیت را رنجور می‌کنند. بنده اگرچه در ابتدا آزرده‌خاطر می‌شدم اما بعدها دوست داشتم این نگاه‌ها و برخوردها را ببینم و آن‌را در گوشه‌ای از ذهنم ذخیره کنم تا در نمایش‌هایم استفاده کنم. برای معلول بسیار دشوار است که افراد دور و برش ناتوانی او را علنا به رویش بیاورند و دلسوزی کنند حال آنکه این شیوه برخورد، ظلمی آشکار است، معلول هم دوست دارد مانند همه انسان‌ها با مشکلات زندگی بجنگد. فرد دارای معلولیت در هر سن و با هر شرایطی از این برخوردها آزرده خاطر می‌شود اما اگر بتواند از حیث فکری خود را قوی و محکم کند، کم‌کم این معضل امر برایش حل می‌شود. تا پیش از کنار آمدن با این موضوع، هر نگاه یا جمله ترحم‌آمیز با من تا چندین روز مرا دچار ناراحتی و غم می‌کرد اما بعدها که وارد تئاتر شدم اتفاقاً از این برخوردها در نگارش و خلق آثارم الهام گرفتم.

ایکنا - افراد دارای معلولیت برای عبور و مرور در شهر و انجام امور روزمره با چه مشکلاتی روبرو هستند؟

بنده تا جایی که بتوانم زبان گویای جامعه معلول در رساندن این مشکلات به گوش مسئولان هستم. یک روز مسئولان مناسب‌سازی را که در فارسان حضور داشتند به‌همراه سایر متولیان شهرستان برای مشاهده وضعیت مناسب‌سازی به پارک قلمستان بردم و خطاب به آنان گفتم: فرض کنید اگر مشکل معلولیت برای شما اتفاق بیفتد، آیا قادر خواهید بود از فضای این پارک استفاده و به‌راحتی در آن عبور و مرور کنید؟ که خوشبختانه مطالبه‌گری و سخنان بنده موثر بود و مناسب‌سازی پارک انجام شد. متأسفانه مناسب‌سازی معابر عمومی و ادارات و بانک‌ها، خودپردازها، مدارس و دانشگاه‌ها و ... وضعیت چندان مطلوبی ندارد و تمهیدات و امکانات لازم در بسیاری از مکان‌ها برای رفت و آمد معلولان مختلف جسمی و حرکتی تعبیه نشده است. مشکل دیگر این است که در برخی موارد، سنگفرش‌ها و رمپ‌ها و تجهیزاتی که برای تسهیل رفت و آمد معلولان تعبیه شده غیرتخصصی و بدون دانش بوده و چه بسا مشکل معلولین را دوچندان می‌کند. نصب سنگفرش‌ها به صورت کارشناسی نشده یا رمپ‌های با شیب تند و ... هیچ کمکی به معلول نمی‌کند.

ایکنا - معلولان چقدر باید در بیان مشکلات و مطالبات نقش‌آفرین باشند؟

بسیار زیاد! بنده به‌عنوان مدرس نمایش و موسیقی به ادارات و مدارس دعوت می‌شوم و اصل را بر این گذاشته‌ام که در مکان‌هایی که مناسب‌سازی نشده‌اند حضور پیدا نکنم تا بدین وسیله اعتراضم را به آن اداره اعلام کنم. چندی پیش به مدرسه‌ای رفتم که امکان ورود با ویلچر به آنجا نبود لذا اعلام کردم تا زمانی که مدرسه مناسب‌سازی نشود بنده به این مدرسه نمی‌آیم که خوشبختانه مسئولان مدرسه رمپی را تعبیه کردند. این مطالبه درواقع برای خودم نیست بلکه تلاش می‌کنم به تمامی معلولان که مشکلاتی از این دست دارند کمک کنم تا به‌صورت خودکفا در شهر تردد کنند. همین مطالبه‌گری سختگیرانه برای اداره ارشاد فارسان نیز افتاده و مسئولان تمام مسیرها و راهروهای اداره را برای معلولان مناسب‌سازی کرده‌اند. این مطالبه‌گری حتی اگر به نتیجه نرسد، این موضوع را به مدیران مدارس یا نهادها گوشزد می‌کند که هر هر مکانی که منشأ خدمت به آحاد جامعه است باید تمهیداتی نیز برای مناسب‌سازی داشته باشد. چه بسا بخشی از حق‌الزحمه کارم را نیز به مبحث مناسب‌سازی اختصاص داده‌ام تا منفعت این کار به همه همنوعانم برسد و ماندگار باشد. وقتی دخترم دوست دارد با من به پارک یا خرید بیاید و من برای تردد به بازار یا فروشگاه یا پارک دچار مشکل باشم، درواقع حق دخترم پایمال شده که نتوانسته به راحتی با پدرش در سطح شهر تردد کند يا به پارک و گردش برود.

شک ندارم که همه معلولین توانایی و قدرت دارند و انسان‌های توانمندی هستند و همه آنان باید مطالبه‌گر باشند و در جایی که حضور می‌یابند و مشکل تردد برایشان اتفاق می‌افتد مشکلات را به گوش مسئولان برسانند و به آنان یادآوری کنند تا این مبحث فرهنگ‌سازی شود.

ایکنا - آیا در آثار هنری خود به مشکلات معلولین پرداخته‌اید؟

عموماً تئاتر معلولین به مسئله و معضلات معلولین نمی‌پردازد، اتفاقی که در تئاتر معلولین می‌افتد این است که نمایش‌هایی که توسط هنرمندان غیر معلول اجرا شده را با افراد معلول بازنمایی می‌کنیم تا ثابت شود که معلولین نیز همین توانایی بازیگری و اجرای نمایش را مانند افراد عادی دارند.

در آخرین کارم با عنوان «هزار و یکمین شکار» که اسفندماه سال گذشته به ششمین جشنواره منطقه‌ای تئاتر معلولان در مشهد راه یافت و در چندین بخش حائز عناوین برگزیده کشوری شد، نقش‌آفرینان این نمایش به‌قدری قدرتمند حاضر شدند که کمتر کسی می‌توانست معلولیت این افراد را باور کند. در کار دیگری با نقش‌آفرینی یک معلول ذهنی برداشتی فلسفی از خنده‌های بی‌دلیل معلول ذهنی داشتم.

در نمایشی دیگر با عنوان «بن‌بست امید» داستان دختری معلول را نوشته و به نمایش درآورده‌ام که برادری بازیگوش دارد كه عاشق دوچرخه است. دختر معلول و مادر از طریق گلدوزی پول جمع می‌کنند و به برادر می‌دهند تا دوچرخه بخرد اما برادر از علاقه خود به دوچرخه چشم‌پوشی می‌کند و به‌جای دوچرخه ویلچری برای خواهرش می‌خرد.

ایکنا - در خصوص ازدواجتان مشکلی نداشتید؟

خوشبختانه خیر، حدود هفت سال پیش تصمیم گرفتم با همسرم که از شاگردان خودم بود و دارای معلولیت نیست ازدواج کنم و یک دختر چهارساله به نام رها داريم.

ایکنا - در حال حاضر چه کاری در دست دارید؟

کاری را برای جشنواره تئاتر استانی در دست تهیه دارم که برداشتی از اثر آنتوان چخوف است اما به دلیل محدودیت‌های کرونایی حدود دو هفته متوقف شده است؛ همچنین در حال رایزنی برای ساخت دو فیلم سینمایی هستم و دوست دارم کار در این حوزه را نیز تجربه کنم.

ایکنا- و کلام پایانی؟

امیدوارم نگرش انسان‌ها نه به‌صورت شعاری بلکه در افکار و اندیشه‌ها به مسئله معلولیت اصلاح شود و معلول را فقط در روز جهانی معلولین نبینند چرا که معلولان در دوازده ماه سال زندگی می‌کنند. دیدن معلولانی که در بحبوحه هفته معلولین در آذرماه خوشحالند، لباس‌های زیبا می‌پوشند و به دیده شدن و مورد توجه واقع شدن در این هفته دلخوش هستند، برایم ناراحت‌کننده است؛ تأكيد می‌کنم که افراد دارای معلولیت را فقط در روز معلولان نبینند.

این بیت از شاعر هم‌استانی بهمن رافعی نیز حسن ختام گفت‌وگو باشد كه سرود: ابری مباد نادره الماس چشم یار، مرده است آن ستاره که سوسو نمی‌زند.

انتهای پیام
captcha