جایگاه ادبیات در مواجهه بهتر انسان با بحران کرونا
کد خبر: 3928241
تاریخ انتشار : ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - ۰۶:۴۳

جایگاه ادبیات در مواجهه بهتر انسان با بحران کرونا

یک استاد زبان و ادبیات فارسی در مصاحبه پیش رو به مرور برخی از درس‌آموخته‌های ادبی کرونا و سهم ادبیات در مواجهه بهتر انسان با این بحران پرداخت.

قدمعلی سَرامی، زاده‌ ۸ بهمن ۱۳۲۲ در رامهرمز، استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ایرانی در حوزه‌ زبان و ادبیات فارسی است. وی عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی و یکی از پنج استاد برتر شاهنامه‌پژوه ایران به انتخاب نخستین دوره‌ جایزه‌ پژوهش پروفسور آقابزرگ در سال ۱۳۹۰ است. سرامی دکترای رشته‌ زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۶۵ دریافت کرد و علاوه بر تدریس در دانشگاه، تاکنون ۴۰ کتاب را در زمینه‌های گوناگون پژوهشی، مجموعه‌ شعر، کودک و نوجوان، ترجمه و… منتشر کرده و سخنرانی‌های بسیاری را در رسانه‌ها و همایش‌های داخل و خارج کشور انجام داده است.

ایکنا چهارمحال‌وبختیاری با این استاد برجسته ادبی در خصوص درس‌آموخته‌های ادبی کرونا و سهم ادبیات در مواجهه بهتر انسان با این بحران گفت‌وگو کرده است که تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

قدمعلی سرامی در گفت‌وگو با ایکنا، در پاسخ به این پرسش که درس‌های مهمی که پدیده نوظهور کرونا به ما می‌آموزد، چیست؟ اظهار کرد: هر چیزی در عالم با انسان سخن می‌گوید و هر اتفاقی که رخ می‌دهد سخنی با انسان‌ها دارد که به تعبیر مولوی، «در و دیوار نکته‌گویانند، آتش و خاک و آب قصه‌گزار». رودکی نیز در دیوان اشعاری که امروز به صورت پراکنده به دست ما رسیده است، اولین ابیاتش را به این اشاره ظریف اختصاص داده و می‌گوید: «هر که نامخت ازگذشت روزگار، نیز ناموزد ز هیچ آموزگار»؛ لذا اگر از اتفاقات و مشکلات اطراف خود پند نگیریم، هیچ درسی بر ما اثر نخواهد داشت.

تعلیمات کرونا برای انسان‌ها

وی با اشاره به تکان خوردن جامعه بشری با یک ویروس میکرونی، گفت: این بحران تمامی جوامع را فارغ از ملیت، زبان، افراد فقیر، غنی و ... درگیر خود کرده اما فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به ما آموخته است که از حوادث روزگار پند و عبرت بگیریم و همین که انسان گوش شنیدن داشته باشد، استاد روزگار برای تعلیمش بس است. ظاهر منفی بیماری کووید-۱۹ می‌تواند برای ما یک بُرد باشد به شرط آنکه بتوانیم به کُشتن نرویم بلکه به کِشتن درآییم و دوباره خودمان را بکاریم. اگر بر بیماری غلبه کنیم و گرفتارش نشویم در برابر کسانی که بیمار شدند برنده شده‌ایم و همین امر سبب تقویت اعتماد به نفس و خودباوری ما خواهد شد و این سخن فردوسی را بهتر درک خواهیم کرد که سرود: «نخستین فطرت پسین شمار، تویی خویشتن را به بازی مدار».

این نویسنده ادبی با تأکید بر اینکه باید از کرونا تعلیم بگیریم، افزود: هیچ چیز عالم بی‌حساب و کتاب نیست، «جهان سر به سر حکمت و عبرت است، چرا بهره ما همه غفلت است»؟ تا پیش از کرونا انسان‌ها با یکدیگر احساس فاصله داشتند اما کرونا ثابت کرد که ما مانند دو سوی یک منحنی هستیم که به هم می‌رسیم و نباید میان خود و دیگران فاصله را در سطح جدایی و انفصال ببینیم بلکه بدانیم این فواصل موقتی هستند و همه ممکن است روزی به هم برسیم.

سرامی تصریح کرد: در خصوص تمامی اعضا و ارگان‌های بدن انسان میلیون‌ها کتاب نوشته شده و میلیون‌ها پزشک و جراح برای آن وجود دارد، کرونا می‌آموزد که جهان و اجزای آن از جمله ما انسان‌ها به‌واسطه وحدت در خلقت به هم متصلیم، اگرچه مفصل‌های ایجاد شده نمی‌گذارند یکدیگر را ببینیم اما هر کاری می‌کنیم پیامدش دیگری را متأثر می‌کند؛ اتصال همگانی زمانی تحقق می‌یابد که هر یک به‌سوی دیگری خم شود تا نزدیکی و اتصال رخ دهد.

وی با بیان اینکه کرونا به ما می‌آموزد که هر چیز ولو اندک و کوچک را در نظام هستی ببینیم و جدی بگیریم، ادامه داد: برای ریزترین نکات خلقت حکمتی وجود دارد، مثلاً تنفس دارای دو پاره زندگی‌بخش و مرگ‌آفرین است که با فرو بردن دم اکسیژن را به مویرگ‌ها می‌رسانیم و در هر بازدم دی‌اکسید کربن را به هوا اضافه می‌کنیم که اگر درخت‌ها نبودند تا دی‌اکسید کربن را بگیرند و اکسیژن پس دهند، حیات انسان و حیوان بر روی زمین باقی نمی‌ماند. کرونا به ما یادآوری کرد که موضوعات کوچک مبادی موضوعات و کارهای بزرگ هستند؛ لذا باید مورد توجه و دقت قرار گیرند.

قدرشناسی از زندگی؛ درس بزرگ کرونا

این پژوهشگر و مدرس دانشگاه درس دیگر کرونا را قدرشناسی از زندگی دانست و گفت: سال‌ها پیش در کتابم با عنوان «مثنوی مینویی»، دل را به ساعتی درونی مانند کرده‌ام که هر تیک‌تاک آن به ما یادآور می‌شود دنیا محل گذر است و هر چه زودتر باید دست به کار شویم و کارهایی را که دوست می‌داریم انجام دهیم: «تِک‌تِک این ساعت خونین خروش، در حقیقت هست پیغام سروش»، در واقع پیامی از عالم غیب در قلب ما تعبیه شده و همواره به ما می‌گوید که «زنده‌ای پس زندگی کن بی‌هراس، پاس را آمیخت باید با سپاس»؛ لذا در هر لحظه از گذر زمان، در عین حال که حافظ و پاسدار خودمان هستیم باید سپاسگزار زندگی باشیم.

این شاعر برجسته با اشاره به ضرب‌المثل «دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند، چو بنگری همه برزیگران یکدگرند»، گفت: زندگی ما حاصل زحمت پیشینیان است که کار کرده‌اند و ما از حاصل زحمات آنان استفاده می‌کنیم همچنان که ما نیز اکنون برای استفاده آیندگان کار و تلاش و چیزهایی بر عالم اضافه می‌کنیم که دیگران بهره آن ‌را خواهند برد؛ لذا به قول فردوسی: «تو را زين جهان شادمانی بس است، کجا رنج تو بهر ديگر کس است». باید تلاش کنیم تا از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم شادمانی نصیبمان شود؛ چراکه منفعت زحماتی که می‌کشیم نصیب خودمان نمی‌شود، بلکه اعقاب و آیندگان از آن بهره‌مند خواهند شد.

با هم زندگی کردن؛ درسی که کرونا آموخت

سرامی با ذکر اینکه زندگی ما به دیگران و زندگی دیگران به ما وابسته است، ادامه داد: در جریان کرونا متوجه شدیم که ما حیوانات اجتماعی هستیم و با رعایت فاصله اجتماعی باید هوای دیگران را داشته باشیم تا به ما آسیبی نرسد همچنان که هوای خودمان را داریم تا دیگران نیز سالم بمانند. تا پیش از کرونا متوجه این وابستگی نبودیم و اکنون درک می‌کنیم که زندگی به معنای «با هم زندگی کردن» است؛ لذا باید قدر داشته‌ها و نعمت‌ها را دانست و با رعایت پروتکل‌ها و نرفتن به سفرهای غیرضروری، کرونا را گسترش ندهیم و وجهه خودمان را در عالم خدشه‌دار نکنیم.

وی تأکید کرد: این سخن شاعر که «شمع شو شمع که خود را سوزی، تا بدان بزم کسان افروزی»، حقیقتی است که ماجرای کرونا آن ‌را برایمان پررنگ‌تر کرد و باید با استفاده از ماسک، دورکاری و رعایت پروتکل‌ها و حفظ فاصله‌ها از آسیب زدن به دیگران بپرهیزیم. چشم به راه این باشیم که کرونا بشریت را ارتقا دهد؛ چرا که انسان‌ها از شکست‌ها بیشتر از پیروزی‌ها می‌آموزند؛ شکست‌ها به ما می‌فهماند که کمبودها و کاستی‌ها چیست و چه باید می‌کردیم که نکردیم و باید برای حفظ آینده آن‌ها را انجام دهیم.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه ارزش آینده از حال و ارزش حال از گذشته بالاتر است، تصریح کرد: نباید برای زمان حال خودمان، آینده دیگران را به خطر بیندازیم بلکه با توجه به شأن و جایگاه امید در زندگی، به آینده امیدوار باشیم. در کتاب «آینده پاینده باد» که خواندن آن ‌را به مخاطبان توصیه می‌کنم نوشته‌ام که امید زیرساخت فرهنگ ماست و یک پند اخلاقی یا دستورالعمل ساده نیست، ایرانی‌ها اهل امیدواری هستند و یادشان نمی‌رود که خورشید هر شب غیب اما صبح فردا آشکار می‌شود؛ شب نیز اگرچه تاریک است اما هزاران چراغ نورانی به نام اختران و ماه را دارد: «شب اگر تاریک است، ماه، نورش به همه نزدیک است».

سرامی نخستین شعر فارسی در خصوص امید را منسوب به شاعری به نام فرالاوی دانست و گفت: این شاعر هم‌دوره بلخی سرده است: «امروز اگر مراد تو برنامد، فردا رسی به دولت آبا بر / چندین هزار امید بنی‌آدم، طوقی شده به گردن فردا بر». لذا یادمان باشد ارزش آینده از گذشته و چه بسا امروز بیشتر است و می‌توانیم برای آنچه باقیمانده عمر ماست برنامه‌ریزی کنیم؛ حافظ گفته است: «بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر، باغ شود سبز و سرخ‌گل به در آید».

وی با بیان اینکه بشر از دیرباز گرفتار بلایا و بحران‌هایی چون سیل و زلزله و بیماری‌ها بوده و همه آن‌ها را شکست داده است‌، بیان کرد: بشر این بحران را نیز شکست می‌دهد و به آینده امیدوار است چون می‌تواند به آن بیندیشد، برای آن برنامه‌ریزی و برنامه‌هایش را به بهترین شکل پیاده کند.

انتهای پیام
captcha