به گزارش ایکنا از چهارمحالوبختیاری، در سالروز ازدواج آسمانی امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، نادعلی نصر، استاد قرآن در چهارمحالوبختیاری یادداشتی را در اختیار ایکنا قرار داده است که با هم مطالعه میکنیم.
زن از آنرو که آیینه جمال الهی است به توصیف نمیآید جز وصف ربالعالمین که خود آفرید و خود پرورد و جلال و جمالش بخشید. ادیبان گفتهاند، شعرا سرودهاند، نقاشان کشیدهاند، فیلمسازان ساختهاند، موسیقیدانان نواختهاند، و این تا پایان عالم ادامه دارد و کعبه مقصود حاصل نمیشود... هرچه گفتند و سُرودند و نوشتند و نواختند، همه صورت ظاهر به خود گرفت و نه معنا... شاید این نیز از رموز الهی است و اسراری در آن نهفته است و اسرار آنرا فقط او داند که از روح خود در او دمید!
یک قلب متمایز با سیمایی انسانی و ربانی و رحمانی، مهربانی در اوج با وجاهتی بیاندازه، زیباییهای درون و لطافتهای بُرون، حافظ حیات بشربا طاقتی سنگین، صبورتر از همه صابران، پیچیدگیهای غامض و رازآلود با روحی لطیف و سلیقهای هنرمندانه و مربی به تمام معنا با تواناییهایی بی حد و حصر...
همین جایگاههاست که ذات باری فرمود: «وَ مِن ءایاتِه اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا اِلَیها؛ و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید» (روم،۲۱).
چه زیباست که مبدأ آفرینش که خود یادش مایه آرامش است اینرا از نشانههای خود معرفی میکند!
دامان زن مدرسه انسانسازی و او خود، مربی این مدرسه انسانی است. زن کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه میدارد و باعث رشد و کمال انسان میشود. آری خداوند متعال همسر بودن زن را آیهای از خویش خوانده و اثر وجودی او را سُکون و آرامش دانسته است.
و باز رب العالمین فرمود که «وَ وَصَّینَاالاِنسانَ بِوالِدَیهِ اِحساناً حَمَلَتهُ اُمُّه کُرهاً وَ وَضَعَتهُ کُرهاً وَ حَملُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهرًا؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کن» (احقاف، ۱۵). مادر او را با سختی حمل میکند و با سختی و درد بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش 30 ماه میشود کیست که بتواند این رنج و سختی مادر را حقشناسی و چنین زحماتی را جبران کند؟
در حدیث آمده است که مردی نزد رسول خدا آمد و گفت «مَن اَبّر؟ قال: امُک. قال: ثُمّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمّ مَن؟ قال: اباک؛ ای رسول خدا به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود به مادرت باز گفت و بعداز او ؟ باز فرمود: به مادرت.باز گفت و پس از او؟ و فرمود: به مادرت.و تنها در چهارمین بار فرمود: به پدرت».
مردان بزرگِ تاریخ نیز موفقیتشان را مرهون کوشش و تربیت صحیح از جانب مادران و همسران میدانند و ذات باریتعالی برای معرفی یک پیوند نمونه و تراز، فاطمه(س) را در کنار علی(ع) قرار داد تا مسیر تاریخ را تغییر داده و به بشریت درس صبوری و فداکاری و ایمان بدهد و امروز سالروز آن پیوند تاریخ ساز است.
تاریخی که با این عبارت پیامبر خطاب به فاطمه تغییر مسیر داد: تو را نزد نیرومندترین مردم در ایمان و بیشترینشان در دانش و برترینشان در اخلاق و بلندترینشان در روح ودیعه نهادهام.
فاطمه(س) رو به علی(ع) گفت: یا علی! البیتُ بیتک وَالحرّهُ زوجتک، افعل ما تشاء؛ ای علی! خانه خانه توست و من همسرت هستم، و من در اطاعت تو هستم. رسول الله(ص) رو به فاطمه(س) گفت: علی(ع) را چگونه میبینی؟ فاطمه(س) گفت: پدر جان او بهترین همسر است.
در آن روز تلخ و غمبار که همسر او را به سوی مسجد میبردند رو به علی(ع) کرده و گفت: علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلاهای جان تو. یا ابالحسن همواره همراه تو خواهم بود. اگر در خیر و نیکی به سر بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی بازهم با تو خواهم بود...
و اما جشن عروسی
زنان بنیهاشم و همسران پیامبر گرامی از ایشان خواستند تا اجازه دهد جشن عروسی دختر محبوبش با علی(ع) هرچه زودتر برپا شود، پیامبر(ص) فرمود: همین امروز از تمام مردم مدینه برای شرکت در مجلس عروسی و صرف شام دعوت به عمل آورید. دوست دارم که ولیمه داده شود.
سعدبن عباده گفت: من یک گوسفند به این جشن فرخنده تقدیم میکنم. دیگرانی را از پی روغن و کشک و خرما فرستاد تا مردم را برای صرف شام دعوت کند. شب هنگام این جشن باشکوه برپا شد و زنان دسته دسته و دایره به دست و شادیکنان با هلهله و کِل به مجلس شادی آمدند. میهمانان زیاد بودند و مکان تنگ!
پیامبر(ص) فرمود جمعیت ده نفر ده نفر داخل منزل ایشان شوند و پس از صرف شام آنجا را ترک کنند، پیامبر(ص) با دست خود غذا میکشیدند. عباس و حمزه عموهای پیامبر(ص) و عقیل برادر کوچک علی وسلمان فارسی و امّسلمه همراهی میکردند. پیامبر از امّسلمه خواست که عروس را تا خانه علی(ع) همراهی کند.
قافلهای از مجاهدان و انصار با سرور و شادمانی و دود کردن اسپند و کُندر عروس را تا خانه داماد همراهی کردند. پیامبر ظرف آبی خواست و خواست که عروس و داماد ازآن بنوشند و سپس خود با آن وضویی ساخت و بر سر هردو پاشید. آنگاه صدایش به تضرّع و دعا به درگاه خداوند بلند شد: بارالها !به اینان برکت ده...و بر اینان برکت ده...و به نسل اینان برکت ده...خواست که برگردد فاطمه بغض کرد. نخستین باری ست که از پدر جدا میشود. پیامبر او را با این کلمات آرامش داد :تو را نزد نیرومندترین مردم در ایمان و بیشترینشان در دانش و برترینشان در اخلاق و بلندترینشان در روح ودیعه نهادهام...
منابع:
عبدالمقصود، عبدالفتاح الامام علی ابن ابی طالب ترجمه آیتالله طالقانی
نهج الحیاه