«گم شده و پیدا شده» عنوان انیمیشن کوتاهی به کارگردانی Andrew Goldsmith است. این انیمیشن استرالیایی داستان دایناسوری کاموایی است که خودش را برای بقای دوستش فدا میکند. این اثر جوایز مختلفی را جشنوارههای گوناگون کسب کرده و به سادگی توانسته برخی ارزشهای انسانی چون فداکاری را به خوبی در ذهن همگان ترسیم کند. در همین راستا ایکنا با وحید نیکخواه آزاد، کارگردان و حسین حجتپناه، جامعهشناس، درباره این اثر به گفتوگو نشسته است که مشروح آن را در زیر میخوانید.
ایکنا ـ انیمیشن گم شده و پیدا شده در سال ۲۰۱۹ با استقبال مخاطبان مواجه شد. به عنوان یک فیلمساز فکر میکنید چگونه این اثر توانست به موفقیت دست یابد؟
نیکخواه: این انیمیشن اثری است که توانست هم با کودکان و هم بزرگسالان ارتباط برقرار کند. این اثر به ذات پاک انسان اشاره دارد و با وجود اینکه این انیمیشن بدون کلام است به خوبی میتواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند و نقطه درخشان این اثر به پایان امیدبخش آن بازمیگردد. البته به غیر از مباحث معنایی، این انیمیشن از استانداردهای بالای جهانی برخوردار است.
تماشای انیمیشن «گم شده و پیدا شده»
ایکنا ــ جناب حجتپناه به عنوان جامعهشناس، انیمیشن گم شده و پیدا شده را چگونه ارزیابی میکنید؟
موفقیت این انیمیشن به دلیل استفاده بجا و درست از نمادهاست و این نمادها برای همگان قابل درک است. این اثر فدا شدن یک وجود را برای رسیدن به مرتبه بالاتر نشان میداد، نگاهی که جهان امروز تشنه آن است. این روزها رفتار انسان متکی بر خودبینی است و این روند باید در جهان تغییر کند؛ انسانها باید به معصومیت بازگردند و کودکان بهترین الگو برای بازگشت انسان به دوره معصومیت خود هستند.
معصومیت کودکان ذاتی و کودکی یادآور ارزشها والای انسانی است. انسان به مروز زمان و در برخورد با جامعه دچار تغییر میشود. انسان سالم به اصالتهای کودکانه بیشتر نزدیک است. در این بازگشت نگاه نظری و عملی وجود دارد که بار معرفتی آن را بیشتر میکند. گم شده و پیدا شده با نمادهای کودکانه ساخته شده، اما اقشار گوناگون مخاطب آن هستند و میتوان از آن برداشتهای مختلفی کرد.
دوره کودکی به دلیل تشکیک در امور یکی از ادوار فیلسوفانه زندگی انسان است و بعد از کودکی هم نیاز داریم فیلم یا تصویری وجود داشته باشد که یادآور آن دوران در زندگیمان باشد. در کل ادبیات و هنر دنیا نمیتوان اثری را پیدا کرد که در آن شر پیروز مطلق باشد، زیرا در آثاری که هم ظاهراً اینگونهاند، در پایان حقانیت خیر ثابت میشود، اما در هنر سعی میشود حقانیت خیر با زبانی زیبا بیان شود. گم شده و پیدا شده این واقعیت را به خوبی ترسیم میکند، البته ممکن است پس از تماشای این اثر بیننده احساس اندوه کند، اما درست پس از گذر از اندوه مرحله خرد آغاز میشود. این نکته در فلسفه اسلامی به ویژه آثار سهروردی به وضوح ذکر شده است. در ضمن سینماگران مخاطب را میشناسند برای همین بیشتر از اینکه با خودآگاه تماشاگر درگیر شود تلاش میکند این مواجهه با ناخودآگاه مخاطب رخ دهد. گم شده و پیدا شده از این ظرفیت به شایستگی استفاده کرده است.
ایکنا ــ چرا سینمای ایران از الگوهای اینچنینی برای ساخت انیمیشن استفاده نمیکند؟نیکخواه: سیاستهای فرهنگی و هنری در ایران توسط افراد پایهریزی میشود و این اولین اشتباه ماست. مشکل بعدی به حوزه فیلمنامهنویسی برمیگردد و گاهی ناچاریم از فیلمسازان غربی الگوبرداری کنیم و در نتیجه آثاری که در کشورمان تولید میشود کپیبرداری از آثار خارجی است با این تفاوت که بازیگران آن محجبهاند، حتی میتوان گفت برخی از این آثار فرهنگ بومی ایران را هم دستخوش تحولات ناخوشایندی کردهاند. ممکن است سؤال کنید چرا با وجود چنین وضعیتی تدبیری برای رفع این مشکلات اتخاذ نمیشود؟ و البته پیشتر هم گفتم وقتی سیاستهای فرهنگی توسط افراد برنامهریزی شود نتیجه بهتر از این نخواهد شد. همچنین نهادهای دولتی که پیشتر در این حوزهها سرمایهگذاری میکردند دیگر کارکرد گذشته را برای فیلمسازان ندارند.
در حوزه داستانپردازی کودک ما دانش فراوان و موضوعات گوناگونی داریم که میتوانیم از آن بهره ببریم. نگاهی به ادبیات ایران بیانگر این امر است، ولی به دلیل مدیریت نامناسب فرهنگی این ظرفیت را نادیده گرفتهایم. به هر حال اگر زمانی قرار شد در حوزه سینمای کودک برنامهریزی صحیح انجام شود، پیشنهاد میکنم که به تصمیمات مدیران بسنده نکنیم و از نظرات سینماگران هم در این زمینه استفاده شود و این اتفاقاتی است که در دهه شصت به خوبی رخ داد. البته در چند سال اخیر تلاشهای خوبی برای سامان دادن به اکران فیلمهای کودک نشده و برای رسیدن به ایدهآل مسیر طولانی است.
ایکنا ــ تمامی دولتها روی سینما به عنوان ابزار فرهنگی تأکید ویژهای دارند. آیا میتوان از سینما برای رفع معضلات اجتماعی استفاده کرد؟
حجتپناه: سینمای ایران در چند دهه گذشته توانسته در جشنوارههای گوناگون جوایز مختلفی را کسب کند، اما نتوانسته ارتباط علمی و معرفتی با جهان بیرون داشته باشد. زیرا ما به تفکر آن هم از نوع اندیشه هایدگر اعتقاد نداریم و بسیاری از فیلمسازان دچار ضعف نظریاند و تا زمانی که این معضل رفع نشود ما نمیتوانیم این اثرگذاری را داشته باشیم.
هر اثر هنری که تولید میشود در شبکه مصرف قرار میگیرد، اما در سینمای کودک، مخاطب و سینما ارتباط لازم را ندارند، به همین جهت به ندرت آثاری که در این ژانر تولید شود میتوانند با مخاطب خود ارتباط لازم را برقرار کنند. هرچند ممکن است فیلمهای متعددی را میتوان نام برد که در این حوزه تولید شده و به موفقیت هم دست یافتهاند. البته این آثار شاید موفق باشند، اما قادر نیستند جهانبینی کودکان را تغییر دهند. مثلاً فیلم «رنگ خدا» یک اثر ستودنی است، اما جهانبینی کودک در آن دیده نمیشود و این اثر از دیدگاه من فیلم کودک محسوب نمیشود، حتی این موضوع درباره سریال «قصههای مجید» هم صادق است. این آثار ممکن است درباره کودکان باشد، اما برای آنها نیست. برای برقراری ارتباط با جهان کودک باید تلاش کرد که آنها فاعلان جهان خود باشند نه اینکه مفعولان جهان ما.
نیکخواه: از نظر من بحث قصهگویی در سینمای کودک از تفکر مهمتر است، چون قبل از اینکه رسانههای جمعی به وجود بیایند همیشه والدین بودند که فرزندان را سرگرم میکردند. مثلاً قصههای پدربزرگها و مادربزرگها را به یاد بیاورید که در خاطر بسیاری از ما نقش بسته است و این مهم به دلیل جذابیت قصهگویی رخ میدهد. زیرا همانگونه که جناب حجتپناه هم بیان کردند در این آثار زوایای فکری و سلیقهای کودکان مورد توجه نیست. این در حالی است که در هالیوود ویژگی قصهگویی برای کودکان فرم و ساختار خوبی دارد، پس طبیعی است محصولات آنها مخاطبان جهانی دارد، اما به جای پیروی از روش آنها سعی کردهایم از آثارشان کپیبرداری کنیم. همین کپیبرداری سبب شده بسیاری از فیلمهای کودک را بتوان در 20 دقیقه خلاصه کرد.
در سینمای کودک ایران استثناهایی هم وجود دارد و میخواهم از یکی از آنها نام ببرم. «خورشید» فیلم جدید مجید مجیدی، دقیقاً دغدغههای را مطرح میکند که برای هر کودکی جالب است. چند کودک که برای یافتن گنج همه تلاش خود را به کار میگیرند. در این میان داستانکهایی رخ میدهد که بر جذابیت اثر میافزاید.
در ادامه میخواهم به انیمیشن گم شده و پیدا شده بازگردم. در آیه 92 سوره آل عمران آمده است: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ. هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است. این اتفاق در این انیمیشن به خوبی ترسیم میشود و فردی برای نجات دوستش جانش را فدا میکند. در شرایط فعلی کادر درمانی ما دقیقاً به همین شیوه عمل میکنند و امیدوارم در آینده نزدیک سینماگران بتوانند فداکاری این ایثارگران را در فیلمهای سینمایی و انیمیشنها تصویر کنند.
حجت پناه ـ در قصههای پیشینیان رویاسازی صورت میگرفت، اما در آثار امروز به جای رویا کابوس پردازی حاکم شده است و به همین جهت قصههای و فیلم عجیب و غریب به وفور تولید میشود، در چنین شرایطی آثاری نظیر «گم شده و پیدا شده» کیمیایی هستند که دنیای کودکان به آن نیازمند است.
ایکنا ــ چرا سینمای کودک این روزها حال خوبی ندارد و این ژانر در حال فراموشی است؟
نیکخواه: در شرایط فعلی سخن گفتن از سینمای کودک کارکرد چندانی ندارد، زیرا در سالهای اخیر محصولات این حوزه به شکل تصادفی تولید و دیده میشوند و برنامهریزی منسجمی برای تولید این آثار وجود ندارد. همین آثار اندک محصول گروه کوچکی است که در این زمینه تلاش میکنند، البته در بخش خصوصی ما شاهد فعالیتهای بیشتری نسبت به گذشته هستیم، اما باید زمان زیادی بگذرد تا تأثیرات این سرمایهگذاریها مشاهده شود و البته شرایط اکران هم به هیچ وجه قابل دفاع نیست و در سینمای فعلی چند فیلم که سالیانه در حوزه کودک تولید میشود در یک برهه زمانی کوتاه به نمایش درمیآیند و عملاً کودکان در طول سال از دیدن کارهای بیشتر محروماند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام