محمدرضا عیوضی، خواننده، در گفتوگو با ایکنا، با بیان اینکه موسیقی امروز خالی از معناست، اظهار کرد: بیش از ۹۰ درصد آثاری که به اسم موسیقی پاپ میشنویم برای شنیدن مناسب نیستند، زیرا ترانههای آنها فاقد کیفیت و معنا هستند و فقط ریتم دارند و متأسفانه به شدت هم رواج یافتهاند.
وی افزود: مردم مسئول به وجود آمدن این شرایط نیستند زیرا زمانی که چیزی غیر از این محصولات در اختیارشان نیست چه باید بکنند؟ این شرایط را اگر با دو سه دهه پیش مقایسه کنید تفاوتهای فاحش آن را درمییابید. در آن دوران ابتدا اشعار را به شورایی میفرستادند تا درباره آن تصمیمگیری شود و اجازه داده نمیشد که هر شعری به ترانه تبدیل شود، اما امروز این نظارتها وجود ندارد. نکته دیگر اینکه در گذشته برخی نهادهای دولتی به خوانندگان سفارش آلبوم میدادند اما این اتفاق دیگر رخ نمیدهد و همین مسئله باعث شده فعالیت هنرمندانی که دغدغه موسیقی فاخر دارند کمرنگ شود.
مردم مسئول به وجود آمدن این شرایط نیستند زیرا زمانی که چیزی غیر از این محصولات در اختیارشان نیست چه باید بکنند؟ طبیعتاً نیاز خود را با آثار موجود بر طرف میکنند. این وضعیت را اگر بخواهید با دو دهه پیش مقایسه کنید متوجه تفاوتهای فاحش خواهیم شد. در آن دوران ابتدا اشعار به شورایی میفرستادند تا درباره آن تصمیمگیری شود. در این هیئت اجازه داده نمیشد هر شعری به ترانه تبدیل شود، اما امروز این نظارتها وجود ندارد
این خواننده با بیان اینکه نمیخواهم هر اثری را تولید کنم و به هر بهایی شنیده شوم بیان کرد: شاید بپرسید چرا خوانندههای همدوره من حاضر نیستند به اقتضائات امروز تن دهند تا آنها نیز بتوانند فعالیت کنند؟ جواب روشن است، هنرمندان قدیمی دغدغه موسیقی دارند، زیرا برای آن زحمت کشیدهاند، اما در شرایط فعلی این قبیل تعهدات به موسیقی برای عدهای خندهدار به نظر میرسد.
عیوضی در پاسخ به اینکه چرا برخی موسیقیهای سخیف در بین مردم رواج یافته است، ابراز کرد: کمپانیهایی نظیر «بنز» با «بی ام و» در صنعت خودروسازی جزء برندهای درجهیک هستند، اما باز هم بخش عمدهای از درآمد این کمپانیها صرف تبلیغات میشود، در صورتی که ممکن است عدهای بگویند این برندها نیازی به تبلیغ ندارند. میخواهم بگویم تبلیغات و حمایت کمپانیها از خواننده، موفقیت او را را تضمین میکنند. برای همین نمیتوان شهرت آهنگهای یک خواننده را دلیلی بر باکیفیت بودن اثرش دانست.
وی ادامه داد: پایین بودن سطح تولیدات تلویزیونی دلیل دیگری است که سبب شده موسیقی سخیف یا لسآنجلسی در کشور اشاعه یابد. وقتی در اکثر شبکهها برنامههای خوبی برای تماشاگران وجود ندارد، آنها مجبورند نیازهای خود را از کانالهای ماهوارهای تأمین کنند. در چنین شرایطی موسیقی سخیف رواج مییابد. البته شبکههای بیگانه دغدغه فرهنگ ندارند و فقط با هدف تخریب، برنامهسازی میکنند. این رویکرد ماهوارهها با برنامهریزی جدی همراه است و معدود خوانندههای که کیفیت اثرشان بد نیست و در آن سوی آبها فعالیت میکنند نیز در آن شبکهها فعال نیستند! در چنین وضعیتی عدهای حمایتهایی را فراهم میکنند و در داخل نیز برگزارکنندگان کنسرتها برایشان برنامهای را در نظر میگیرند و به همین جهت بیش از دیگر هنرمندان در معرض دید مردم قرار میگیرند. همچنین، نفوذ عوامل بیگانه در فرهنگ این سرزمین قابل توجه است. این مسئله یک تفکر دایی جان ناپلئونی نیست. این نکته را از دید یک خواننده و هنرمند نمیگویم، بلکه به عنوان یک تحصیلکرده رشته علوم سیاسی بیان میکنم. نمیدانم چرا همیشه عدهای این موضوع را رد میکنند، بدون اینکه بخواهند به شواهد و دلایل چنین ادعاهایی توجه کنند.
عیوضی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره ویژگی موسیقی مردمی چنین توضیح داد: در کشورمان اشتباهی بزرگ رخ داده است. موسیقی فعلی که به اسم پاپ از آن نام برده میشود به هیچ وجه پاپ نیست، بلکه موسیقی جاز ایرانی است. موسیقی مردمی به معنای حقیقیاش موسیقی کوچه بازاری است که در یاد و خاطره مردم وجود داشته و زیر لب آن را زمزمه میکنند. یادآور میشود، این موسیقی با آن شکل از موسیقی که به آن کابارهای میگویند هم فرق دارد. در همین راستا باید دانست موسیقی کابارهای را، امروز در برخی کنسرتها به روشنی قابل مشاهده است!
موسیقی فعلی که به اسم پاپ از آن نام برده میشود به هیچ وجه پاپ نیست، بلکه موسیقی جاز ایرانی است. موسیقی مردمی به معنای حقیقیاش موسیقی کوچه بازاری است که در یاد و خاطره مردم وجود داشته و زیر لب آن را زمزمه میکنند. یادآور میشود، این موسیقی با آن شکل از موسیقی که به آن کابارهای میگویند هم فرق دارد
این خواننده متذکر شد: موسیقی در کشورمان قابل ژانربندی نیست، چون ترکیباتی که به اشکال موسیقی وارد شده، خلوص را از سبکهای موسیقی داخل گرفته، حتی بر موسیقی سنتی و محلی هم تأثیر گذاشته است.
وی در پایان گفت: به مسئولان توصیه میکنم که به زندگی شخصی هنرمندان رسیدگی کنند، چون وقتی بسیاری از اهالی موسیقی حتی بیمه نیستند، دیگر توقعی از هنر نیست، زیرا فعالان این هنر مجبورند برای گذران زندگی تن به هر کاری دهند. دغدغه من هنرمندان بااستعدادی است که مجبورند برخلاف دانش به تولید آثار بازاری روی بیاورند و متأسفانه بسیاری از مردم از وضعیت اقتصادی اهالی موسیقی بیخبرند. باید سیاستگذاری کلی و تأمین سرمایه صورت گیرد، در غیر این صورت وضع به مراتب بدتر خواهد شد.
انتهای پیام