به گزارش ایکنا؛ نشست علمی «درآمدی بر مقاومت رسانهای در قرآن کریم» عصر دیروز، ۵ بهمنماه، با ارائه حجتالاسلام محمدعلی میرزایی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیة، و با حضور حجتالاسلام محمد صادق یوسفیمقدم، رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن و سیدمحمدجواد شوشتری، مدیرعامل ایکنا در این رسانه قرآنی برگزار شد. آنچه در ادامه از نظر میگذرد، مشروح سخنان حجتالاسلام محمدعلی میرزایی در این نشست است؛
اولین مطلب در مقدمه بحث این است که روش برداشت از قرآن کریم باید به چه نحوی باشد تا به موضوعات روز پاسخ کارآمد دهد؟ به عبارت دیگر، باید از چه منظری به مطالعات قرآنی بپردازیم تا به نگاهی کارآمد دست یابیم؟ آیا قرآن آمده است تا فَن مقاومت را به ما آموزش دهد؟ اساساً انتظار ما از قرآن کریم چیست؟ باید انتظار خودمان از قرآن کریم را شفاف کنیم.
برای هر مسئلهای نباید به قرآن مراجعه کرد؛ گاهی باید به عقل و گاهی نیز به تجربه رجوع کرد. عقل و تجربه، جزء منابع شناخت و ادراک و از نظر قرآن نیز معتبر هستند؛ اینطور نیست که به منبعی مراجعه شود که مشروعیت قرآنی ندارد. گاهی مصحف را باز میکنید و خود قرآن به سخن میآید و میفرماید که مصحف را ببند و عقلت را به کار بینداز. بنابراین پیش از ورود به بحث، انتظار ما از قرآن کریم باید تنظیم و روشن شود.
قرآن کریم؛ واجد مفاهیم و ساختارهای یک مکتب مقاومتی
یکی از مسئلههای اصلی در پاسخ به پرسشی که بیان شد، این است که قرآن کریم در موضوع مقاومت، ارائهدهنده مکتب مقاومت قرآنی است. در سطح کلان، یک نگاه مکتبی مطرح است، سپس نگاه در قالب نظام و بعد از آن نیز نظریههای جزئیتر مطرح است. قرآن کریم تمام مفاهیم و ساختارهای ارائهدهنده یک مکتب مقاومتی را دارد. اگر ارکان پیامرسانی، تبلیغ و ارتباطات را سهگانه منبع پیام، خود پیام، جهت پیام یا مخاطب پیام در نظر بگیریم، آنگاه خواهیم دید که قرآن کریم با ابعاد مکتبی و ارتباطاتیاش، تمام این موارد را پوشش میدهد. البته تمام اقدامات و جزئیاتی که در خصوص پیام باید لحاظ شود، در قرآن نیامده است، ولی مطالب به قدری بیان شده که میتواند تشکیلدهنده بُعد مکتبی پیام باشد.
وقتی آیا عادیات را با فروآمدن موشک مقایسه میکردم، بسیار تطبیقپذیرتر به نظر آمد؛ یعنی قرآن خاصیت معانی و مفاهیمش این است که وقتی زمان بر آن مفاهیم میگذرد، مقیاسهای انطباقپذیریش بسیار گستردهتر میشود
قرآن کریم با ملاحظه موقعیت، ذهن و شرایط روحی مخاطب سخن گفته است و مجموع این مطالب، مکتب رسانهای مقاومتی را به ما ارائه دهد. قرآن در بیان این مطالب؛ کافی، غنی و بیبدیل است و منبع دیگری با این خصوصیات نداریم، اما گاهی روش ما تاریخی است و اصرار داریم قرآن را در درون موقعیتهای تاریخی خاص و به نحو تاریخمند بفهمیم. در نتیجه فرهنگهای مخاطب تاریخی قرآن برای ما حجاب میشود و نمیتوانیم امروز با این پهنه و مقیاس نوپدید موضوعات، برداشت مناسبی از قرآن داشته باشیم. برای مثال، رسانه مفهومی مدرن است و ما مفهوم رسانه با این فضا را در گذشته نداشتیم، اما اگر با قالب امروز به قرآن نگاه کنیم، نگاه ما خیلی کارآمد خواهد بود.
قرآن باید آزادانهتر و ناپیوستهتر از تاریخ گذشته فهم شود
اگر نگاه امروزم را به تطبیق با مصادیق گذشته مقید کنم، این نگاه یک فاجعه خواهد بود که مانع فهم است؛ لذا گاهی از این مسئله به ضرورت فرهنگزدایی از تفسیر قرآن تعبیر میکنم؛ یعنی در فهممان از قرآن نباید اسیر تاریخ و جغرافیا شویم. قرآن باید آزادانهتر و ناپیوستهتر از تاریخ گذشته فهم شود.
اینجا باید یک نکته را ذکر کنم و آن اینکه یکی از معجزات قرآن این است که هرچه زمان میگذرد تحققپذیری، مصداقپذیری و عینیتیابی آیات قرآنی بیشتر میشود، مقیاسهای انطباقپذیری آن بیشتر میشود؛ برای مثال: وقتی ایرانیها موشکها را به پایگاه عینالاسد میزدند به یاد آیات مبارکه: «وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا؛ سوگند به ماديانهایى كه با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى جهانند» میافتادم. «قدح» به معنای جرقه است و اشاره به همان معنای فرود آمدن پای اسب است، «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا؛ و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند»، ولی وقتی آن را با فرودآمدن موشک مقایسه میکردم، دیدم بسیار تطبیقپذیرتر است؛ یعنی قرآن خاصیت معانی و مفاهیمش این است که هرچه زمان بر آن مفاهیم میگذرد، مقیاسهای انطباقپذیریش بسیار گستردهتر میشود.
در تعیبر «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» در آن زمان اگر فردی در طول روز حرف ده نفر را میشنیده، «سمّاع» به حساب میآمده، ولی امروز پدیدهای به نام برخطبودگی همیشگی انسان وجود دارد و شنیدن صدها اقوال وجود دارد
مثال دیگر مفهوم «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» است. دقت کنید، در آن زمان اگر فردی در طول روز حرف ده نفر را میشنیده، «سمّاع» به حساب میآمده، ولی امروز پدیدهای به نام برخطبودگی همیشگی انسان وجود دارد. انسان امروز چقدر از دیگران حرف میشنوند! لذا این مفهوم «سماع» الآن مقیاس انطباقپذیریش گستردهتر است یا در قدیم؟ در بحث رسانه هم همینطور است. غنای قرآنی در ارائه اصول کلی بسیار مغتنم است و جالب توجه است.
اعجاز رسانهای قرآن
در نقل قول آقای شوشتری از رهبر معظم انقلاب بیان شد که اگر ایشان رهبر نمیشدند، مسئول فضای مجازی میشدند. بنده یک مطلبی را از یکی از پاپها خواندم که اگر مسیح امروز میآمد، در قالب کارکرد رسانهچی میآمد. وقتی شما به قرآن کریم نگاه میکنید میبینید اساساً قرآن کتاب رسانه است، با همه مقیاسها و سطوح مفهوم رسانه. خود قرآن کریم کاملترین رسانه است؛ یعنی شاخصهای رسانایی قرآن کریم حیرتانگیز است. به نظر میرسد اعجاز بیانی قرآن را باید با عنوان اعجاز رسانهای قرآن خطاب کرد. قرآن در ابعاد رسانه و مدل پیامرسانی اعجاز رسانهای است. هدف عالی رسانه چیست؟ رساندن پیام یا ایجاد بهترین مدل تعاملی. در قرآن کریم شما در هر دو معنا به عالیترین سطوح توفیق میرسید.
آیه 63 سوره انفال میفرماید: «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» شما فکر میکنید این «تألیف قلوب» تکنیک ندارد؟ قابل تبیین رسانهای و فنی نیست؟ اصلاً خداوند در قرآن کریم هر خبری میدهد، مابازای عقلانی و قابلیت انسانیشدگی خودش را دارد. اگر خداوند میگوید: «اگر آنچه در روى زمين است همه را خرج میکردى نمیتوانستى ميان دلهايشان الفت برقرار كنى» به این معنا نیست که پیامبر(ص)، تو قادر به تألیف قلوب نیستی؛ بلکه میگوید این قلوب را با انفاق ما فیالارض نمیتوانی تألیف کنی. در عین حال، قرآن کریم بالاترین سطوح تألیف قلوب را به پیامبر نسبت میدهد: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ». آیه میفرماید: پیامبر(ص) تو به خاطر رحمت خدا نرمش پیدا کردی و اگر تندمزاج بودی همه تو را رها میکردند.
مثلاً آیه شریفه «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» دلالت بر تراحم و مرابطه دارد. مباحثی که در قرآن است بیانگر یک شبکه عظیم ارتباطاتی است. من در این تردید ندارم که غنیترین فلسفه ارتباطات مبنایی انسانی، قرآن کریم است. خود رسانه با مفهوم جدید موضوع قرآن قرار میگیرد.
رسانه مقاومتی و مقاومت رسانهای
سه واژه نزدیک به هم داریم: یکی رسانه مقاوم؛ یکی رسانه مقاومتی؛ یکی مقاومت رسانهای. ما میتوانیم سه مصطلح در این حوزه تصور کنیم. رسانه مقاوم هدف اصلیش یک رسانه است. یعنی میکوشیم یک رسانه را در برابر تهدیدات مقاومسازی کنیم و ثبات ایجاد کنیم. میتوان سوال کرد که ما از نظر قرآن برای ایجاد رسانه مقاوم باید چه کار کنیم؛ ولی بحث من الآن این نیست. دومین مطلب رسانه مقاومتی است؛ یعنی رسانهای که کارکرد آن مقاومتی است؛ یعنی برای مقاومت در یک کشور، یکی از جاهایی که باید فعال شود رسانه است. این رسانه میخواهد کارکرد مقاومتی داشته باشد.
عنوان سوم، بحث مقاومت رسانهای است؛ یعنی شما یک پروژهای دارید که فراتر از رسانه است و آن پروژه اسمش مقاومت است. شما پروژهای دارید و از این منظر رسانهچی نیستید. شما یک آرمانی دارید. از این صحبت میکنیم که این آرمان و رؤیای شما با تهدیداتی مواجه میشود. این تهدیدات میتواند از ناحیه رسانهها باشد، میتواند از نایحه غیررسانهها باشد. در اینجا بحث ما تهدیدات و کارزارهایی است که در عرصه جهانی علیه پروژه ما رخ میدهد. اینجا باید در برابر تهدیدات از خودمان مقاومت نشان دهیم؛ چون تا تهدیدی نباشد، مقاومت معنا ندارد. این مفهوم مقاومت باید در مواجهه با یک تهدید و هجمه مطرح باشد و معنا پیدا کند. ممکن است هر نقطهای از پروژه ما که آسیبپذیرتر باشد، طمع دشمن برای نشانهگیری به سمت آن نقطه بیشتر باشد؛ اما دشمنان بین حکومتها تقسیمکار میکنند، ولی هدف این است که این پروژه از کار بیفتد یا مسیر آن را عوض کنند.
کارآمدی قرآن در حل مسئلهها
مرحوم «مالک بن نبی» که به نظر من بعد از «ابن خلدون» بزرگترین تمدنپژوه عالم اسلام است، افکار را تقسیمبندی میکند و میگوید «افکار مریض و افکار مریضکننده»؛ «افکار مرده و افکار زنده». افکار زنده افکاری هستند که در معادلات زندگی به داد شما میرسند. فکر زنده، ایدهای است که روی مسئله مینشیند و آن مسئله را برای شما حل میکند. اگر شما به قرآن نگاه کنید میبینید که تمام قرآن مسئلهای را حل میکند؛ ولی نمیخواهیم به مسئلههایی که جزئی هستند دقت کنیم، بلکه میخواهیم از کارآمدی قرآن در حل مسئلههایمان استفاده کنیم.
پس در پروژه مقاومت که میخواهیم از نظر قرآنی بحث کنیم، مقاومت کلی و تاحدی خنثی است و لزوماً ارزش ذاتی ندارد. مقاومت از نظر قرآن ارزش ذاتی ندارد، بلکه اعتبارش به مرجعیت ارزشی است که دارد. مثلاً آیه شریفه 30 سوره فصلت میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» به موجب آیه شریفه چون مسلمانان میگویند: «ربنا الله»، لذا مقاومتشان ارزش دارد وگرنه اگر میگفتند خدای ما بت است، این مقاومت چه ارزشی داشت؟ خود مقاومت ارزش ندارد؛ اتفاقاً گاهی عدم مقاومت ارزش دارد. مثلاً اگر حرف حق را به ما گفتند نباید مقاومت کنیم.
مقاومت رسانهای
در این نشست به دنبال مکتب مقاومتی قرآن در حوزه رسانه هستیم. این مطلب مفاهیم گستردهای دارد. رسانه مقاومتی دینی یا قرآنی رسانهای است که در سطح مبانی نظری و ایمانی مبتنی بر اعتقادات و باورهای بنیادین، جهانبینیها، انسانشناسی و معرفتشناسیهای پایه قرآنی و در عرصه رفتار و کنشها کاملاً متعهد، ملتزم عملی به منظومههای شریعت در فقه و اخلاق است. مقاومت رسانهای همه تدابیری است که یک جامعه یا ملت یا امت در حوزه رسانه و ارتباطات اعمال میکند و با آنها بر مقاومت و استقامت خود میافزاید. مقاومت رسانهای در قرآن وصف انسان و جامعه است. در مقاومت رسانهای میخواهیم کاری کنیم که انسان را مقاومسازی کنیم. در مقاومت رسانهای، دنبال مقاوم کردن رسانه نیستیم، بلکه دنبال مقاوم کردن انسان و جامعه هستیم. فرض این است که جامعه مورد هجمه و جنگ نرم قرار گرفته است. قرار است در این جنگ نرم، هویت نشانه گرفته شود و مفاهیم تخریب شود.
کلیدواژههای قرآنی شناخت نقشههای رسانهای
یکی از کلیدواژههای «انحراف» است. اساساً انحراف یعنی اینکه کسی را از خط مستقیم و عینی یک مفهوم بیرون کنی. «اضلال» یعنی جریانی را از خطر ریل بیرون کردن. مورد بعدی بزرگنمایی است؛ یعنی آسیبی که جامعه دارد، را بیش از آنچه هست، نشان بدهی یا کمتر از آنچه هست نشان بدهی. تعبیر «وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ» در قرآن آمده است. مرجف کسی است که اخبار متزلزل ارائه بدهد. مورد بعدی «تشویح» است؛ گاهی شما یک مفهوم را مشوح میکنید. «مالک بن نبی» میگوید که مستعمر در کشورهای استعمارگر مرصد (یعنی رصدگاه و مرکز سنجش) درست میکند و به دنبال کشف کارآمدترین و فعالترین ایده است. او میگوید که اساساً ضعف ما مسلمانان در این است که دنبال حق و باطل هستیم؛ بلکه باید به دنبال کارآمد و ناکارآمد هم بود. پیامدگرایی در عقیدهها خیلی مهم است. باید ببینید چه اتفاقی بر اثر این تفسیر و گزارش شما از توحید و امامت ایجاد میشود.
کلیدواژه بعدی تحریف و اخفا و کتمان است. کتمان در قرآن کریم شامل تمام حوزههای رسانهای میشود. مسئله کوچکنمایی، تفریق یعنی پراکنده کردن، توجه به بحثهای قومی و نژادی که در آیات یهود مطرح شده است، بحث تلبیس و الباس، یعنی ترکیب کردن حق و باطل به نحوی که مردم نفهمند حق با کیست نیز در قرآن مطرح شده است. در قرآن کریم بحث الباس صراحتاً مطرح شده است: «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را با آنكه خود میدانید كتمان نكنيد» (بقره/42). بر اساس آیه شریفه، کتمان از دل آشفته و بینظم سخن گفتن درمیآید. بحث خدعه، فریب و تفشیل هم در قرآن آمده است: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ».
قرآن کریم؛ کتاب ارتباطات
نکته من این است که اولاً اینها جنبه سلبی و منفی واژگانی از این دست است. مقابل تکتک این واژگان جنبه ایجابی وجود دارد. مثلاً کلمه «نور» که وصف قرآن است، خود این نور بیانگر ادبیات شفاف است. شفافیت با تعبیر قرآنی نورانیت میشود؛ یعنی کلامی که ابهام ندارد و کاملاً واضح است. این واژگان کلیدواژههای شناخت نقشههای رسانهای دشمن است؛ چون تمام اینها در حرکت رسانه تحقق حداکثری دارند. عالیترین و بالاترین عرصه تحقق این مفاهیم رسانه است. علتش هم به بحث ارتباطات برمیگردد. قرآن کریم کتاب ارتباطات است. یکی از اعراب میگوید که دین یک پدیده رسانهای است. چیزی جز رسانه در قرآن نداریم؛ چون چیزی جز ارتباطات در قرآن نداریم. صدقه یک مقوله ارتباطاتی است. انفاق ارتباطاتی است. آمادگی، جنگ و صلح ارتباطاتی است. در نتیجه بحث ارتباط بحث اساسی قرآن کریم است.
انتهای پیام