به گزارش ایکنا؛ چهارمین شماره شانزدهمین دوره فصلنامه علمی پژوهشی «فلسفه دین» به صاحبامتیازی پردیس فارابی دانشگاه تهران منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «درآمدی بر تعریف فلسفه فقه و ساختار مسائل آن»، «نظریه «فطرت»، امکانی برای بسط نظریه «جنبه مشترک» تجارب عرفانی»، «بررسی و نقد چیستی وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید»، «نسبت «دین» با «معنای زندگی» و «آلام وجودی» از نگاه ویلیام جیمز»، «نقد نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» از دیدگاه قرآن و روایات»، «هیولای باورها؛ بررسی مبانی ابنعربی در مواجهه با مسئله تکثر ادیان»، «بازخوانی نظریه خلافت انسان در حکمت صدرایی»، «بررسی انتقادی تفکر ساختارشکنانه ژاک دریدا در حوزه فلسفه دین با تکیه بر آرای علامه طباطبایی».
درآمدی بر تعریف فلسفه فقه
در چکیده مقاله «درآمدی بر تعریف فلسفه فقه و ساختار مسائل آن» میخوانیم: «مقاله با هدف پاسخ به چیستی تعریف فلسفه فقه و چگونگی دستهبندی مسائل آن نگاشته شده و در بحث تعریف فلسفه فقه، در نهایت به برگزینی آخرین تعریف ارائهشده پرداخته است که در فرایند آخرین بازخوانی نظریه فلسفه فقه وجود دارد؛ از اینرو فلسفه فقه با توجه به سه لایه مبانی عام پارادایمی و کلیات فلسفه فقه و مبانی خاص فلسفه آن، دانشی است که در راستای مبانی معین پارادایمی به تحلیل، نقد و پیشنهاد دامنه مفهومی، جایگاه، ساختار و سازوکار دانش فقه میپردازد که در معاضدت با دیگر عرصههای ادراکات اعتباری به فرآوری نظامهای مطلوب مرجع خواهد پرداخت و در ضمن نقد تاریخ علم فقه، با نقد پسینی به پردازش مبنای برگزیده فقیه میپردازد.
وی با توجه به ضرورت تعیین دامنه علمی مسائل، برای بهکارگیری روشهای شناخت و حل مسئله هر حوزه معرفتی، در راستای نظریه و تعریف فلسفه فقه منتخب، به ارائه دستهبندی مسائل فلسفه فقه، در هفت سطح مبانی عام معرفتشناختی، مبانی خاص فلسفه آن علم، مبانی روانشناختی، مبانی جامعهشناختی، مبانی فلسفه زبانی، مبانی تاریخ علم و مبانی روششناختی پرداخته است. روش تحقیق نیز توصیفی و تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای بود.»
چیستی وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید
در طلیعه مقاله »بررسی و نقد چیستی وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید» آمده است: «ابوزید، اندیشمند مصری، راجع به چیستی وحی سه دیدگاه مطرح میکند. در دیدگاه نخست، وی نبوت را با کهانت مقایسه کرد، تا از جهت فرهنگی، مقبول و آشنا معرفی کند، اما، اولاً بررسی ابوزید در مورد کهانت و شیوع فرهنگی آن کافی نیست؛ ثانیاً خرافههای فرهنگی مانند کهانت، توجیه مناسبی برای وحی ارائه نمیکند؛ ثالثاً ادعای او با شواهد دروندینی سازگار نیست. او در دیدگاه دومش قرآن را محصول تجربه دینی پیامبر معرفی میکند.
وی در اواخر عمرش دیدگاه سومی را ارائه داد که بر اساس آن، قرآن را نه کلام خدا، بلکه کلام خطاپذیر پیامبر (ص) میداند. از نظر ابوزید، قرآن حاصل گفتوگوهای پیامبر در مواجهه با اعراب است. قرآن متن واحد و منسجم نیست، بلکه مجموعهای از گفتارهاست. قرآن بهمثابه گفتار، متنی پارهپاره تلقی میشود که اختلافهای آن توجیهپذیر و تناقضهای آن رفعشدنی خواهد بود، زیرا هر گفتاری متناسب با شرایط و مقتضیات و برای مخاطبان خاصی بیان شده است. در این مقاله نظریات ابوزید بررسی و نقد و نادرستی آنها نشان داده شده است.»
نظریه خلافت انسان در حکمت صدرایی
در طلیعه مقاله «بازخوانی نظریه خلافت انسان در حکمت صدرایی» میخوانیم: «در الهیات و حکمت صدرایی مقام «خلافت الهی» غایت وجود انسان و عالم هستی است. ملاصدرا با کمک تبیین و براهین عقلانی و با تکیه بر آموزههای وحیانی در صدد توضیح این انگاره برآمده است. هدف نویسندگان در این جستار بازخوانی نظریه ملاصدرا و تأمل در برخی از تفاسیر عقلی اوست. مطابق این نظریه، انسان، خلیفه، نماینده و مظهر خدای تعالی است، خواه بهعنوان خلافت صغری (در زمین) و خواه خلافت کبری (در آسمان و عوالم روحانی).
ملاصدرا بر آن بوده که انسان به سبب برخورداری از معرفتی که تعلیم خداوند است، شایستگی مقام خلافت الهی و مسجود ملائکه شدن را پیدا کرد. اختلاف وجودی و سرشت و سرنوشت انسان با موجودات دیگر، اعم از فرشتگان، شیاطین، حیوانات، گیاهان و جمادات بر همین مبناست. از این جهت، انسان «امانتدار» خداست، یعنی صفتی وجودی و نوعی کمال نوری بر انسان افاضه شدهاند و تنها و تنها به او اختصاص دارد.»
انتهای پیام