فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی در ایستگاه 56
کد خبر: 3873032
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۶

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی در ایستگاه 56

گروه اندیشه ــ پنجاه و ششمین شماره از فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی، به صاحب‌امتیازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، مدیر مسئولی سهیلا موسوی سیرجانی و سردبیری امیربانو کریمی منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی، مقالاتی با عناوین «تحلیل زیبایی پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی‌شناسی (با تاکید بر آراء هگل)»، «بررسی شاخصه‌های تجربه اوج عرفانی در غزل های بیدل دهلوی بر اساس نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو»، «شیوه‌های ترغیب در متون عرفانی با تکیه بر منظومه حقیقه الحق یا آینه حق نما»، «کیخسرو و بهرام (خوانش بینامتنی شاهنامه و هفت پیکر از منظر شخصیت‌پردازی اسطوره‌گونه کیخسرو و بهرام گور)»، «دیالوگ یا جبروت متن؛ واکاوی برداشت جامی از باده سرایی ابن فارض»، «پیکرگردانی اساطیر در خسرو و شیرین نظامی»، «گونه‌شناسی منشاء مرگ در اساطیر جهان»، «کارکرد مدحی اساطیر در شعر خاقانی»، »تحلیل نشانه معناشناختی کارکرد گفتمانی مقاومت اسطوره ای در داستان سیاوش» و «بازشناخت جایگاه خیال در معماری با تکیه بر مثنوی معنوی» منتشر شده است.

تحلیل زیبایی‌پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی‌شناسی (با تأکید بر آراء هگل)

در طلیعه نوشتار «تحلیل زیبایی‌پرستی عرفانی بر اساس فلسفه زیبایی‌شناسی (با تأکید بر آراء هگل)» آمده است: تطبیق پدیده‌ها راهی برای شناخت بهتر لایه‌های مختلف آن‌ها و نیز دریچه‌ای به سوی کشف لایه‌های جدید و پنهان آن‌هاست. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی ـ تطبیقی به بررسی و تطبیق عرفان و زیبایی می‌پردازد؛ در ابتدا به تحلیل زیبایی، سپس به تحلیل خَلق و درک آن و در آخر به بیان نمونه‌هایش در عرفان پرداخته‌ است؛ البته مقصود از عرفان، همان عرفان ایرانی ـ اسلامی است. در این جستار جنبه منطقی زیبایی‌شناسی، کمرنگ‌تر و جنبه شهودی آن (که بیش‌تر با عرفان مرتبط است) پررنگ‌تر نشان داده شده و در آخر نتایج زیر حاصل آمده است: از منظر هگل، هنر، ثبت گذراترین لحظه‌هاست، که در لحظه‌ای امپرسیونیستی برای هنرمند رخ می‌دهد و آن گذرای ناپایدار را که در جزئیات جهان جاری است، به پایداری هنرمندانه می‌رساند؛ در عرفان اسلامی نیز عارف به علت توجه و التفات دائم به جمال حقّ، زیبایی هندسه آسمانی را در لحظه‌ای شهودی (که همان امپرسیونیسم در فلسفه زیبایی‌شناسانه هگلی است) در مظاهر خَلقیه یا هندسه زمینی مشاهده می‌نماید که شامل همه جزئیات از زیبایی صورت انسان در عشق مجازی تا کوچک‌ترین کائنات می‌باشد.

بررسی شاخصه‌های تجربه اوج عرفانی در غزل‌های بیدل دهلوی

نویسنده مقاله «بررسی شاخصه های تجربه اوج عرفانی در غزل های بیدل دهلوی بر اساس نظریّه خودشکوفایی آبراهام مزلو» در طلیعه نوشتار خود آورده است با استفاده از نقد روان‌شناسی که برای تحلیل متون ادبی به کار گرفته می‌شود، کنکاشی در لایه‌های زیرین شخصیّت صاحب اثر و متن آفریده‌شده از سوی او، صورت می‌گیرد. انسان‌گرایی یکی از مکاتب روان‌شناسی است که در آن به جنبه‌های مثبت انسانی توجه شده است. آبراهام مزلو به عنوان چهره اصلی این مکتب، با ارائه نظریّه خودشکوفایی به توصیف انسان سالم و بالنده پرداخته است. تجربه اوج یکی از معیارهای اصلی نظریّه مذکور است که مبانی آن شباهت‌های زیادی به آراء شاعران عارف مسلک مسلمان از جمله بیدل دهلوی در باب فنا، وصال، وحدت و اتّحاد دارد. دیوان بیدل سرشار از توصیف تجربیّات عاشقانه‌ای است که سالک کمال‌جو با آن روبه‌رو شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، نمودهای تجربه اوج را در غزل‌های بیدل با رویکرد به یافته‌های مزلو کاویده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد مواردی مانند گشوده‌شدن افق نامحدود در برابر دیدگان، احساس شدید وجد و حیرتی فرامکانی و فرازمانی، احساس یکپارچگی و بی‌خویشتنی و گرایش به شعر، عرفان و مذهب در آزمودنی‌های مزلو و تجربه‌های بیان‌شده از سوی بیدل مشابه است.

شیوه‌های ترغیب در متون عرفانی با تکیه بر منظومه حقیقه‌الحقّ یا آینه حقّ‌نما

نویسنده مقاله «شیوه‌های ترغیب در متون عرفانی با تکیه بر منظومه حقیقه‌الحقّ یا آینه حقّ‌نما» در چکیده نوشته خود آورده است: ترغیب، در متون عرفانی و دینی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ همچنین مهم‌تر از تحذیر و عامل هدایت غیرمستقیم افکار عمومی است. جستار حاضر موضوع ترغیب در متن حقیقه‌الحقّ یا آینه حقّ‌نما اثر عبداللطیف چشتی را به منظور نشان دادن تلاش سراینده این منظومه در جلب سالکان به سمت عرفان توحیدی و نیز چگونگی جاودانه ساختن نام فرقه متبوع خود یعنی چشتیّه را در تاریخ متون عرفانی بررسی می‌کند. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و شیوه‌ای نقادانه (برگرفته از شیوه‌های جدید زبان‌شناسی و تحلیل متن با الهام از نظریّات کارکردگرایانه یاکوبسن و لاسوِل) طرّاحی شده و به سبک آنان، ترغیب را در پنج محور عقلانی و استدلالی، جوّ ترغیب، محرّک، مخاطب، پاداش و محتوای ترغیب بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد علاوه بر رعایت امتیازات و آرایه‌های کلامی که ارزش ادبی فراوانی برای این اثر آفریده، کاربست مناسب و پربسامد ترغیب به عنوان یک شیوه آموزشی، بر غنای تعلیمی این متن افزوده‌است.

دیالوگ یا جبروت متن؛ واکاوی برداشت جامی از باده‌سرایی ابن‌فارض

در چکیده مقاله «دیالوگ یا جبروت متن؛ واکاوی برداشت جامی از باده‌سرایی ابن‌فارض» می‌خوانیم: دیدگاه‌های مخاطب‌محور، رویکردهای جدیدی پیش‌ روی ما قرار داده است تا با استفاده از آن بتوانیم، ارتباط بهتری با متون ادبی ـ به‌ویژه متون قدیمی ـ برقرار کنیم. با توجه به تفاوت مقتضیات خواننده و یک متن قدیمی، ارتباط متن و خواننده، به کمال نمی‌رسد مگر آنکه از گذر تاریخ برداشت‌ها از یک متن، مقتضیات خاص متن را بازشناسی کنیم. هدف این پژوهش آن است که آیا فردیت می‌تواند تلقی افراد را از موضوع تحت تأثیر قرار دهد یا نه.این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی نشان‌دهنده آن است که جامی از جهت عاطفه و شور که اساس باده‌سرایی ابن‌فارض است با او یک‌دله شده و از همین رو توانسته تصویر روحی و کلی شعر ابن‌فارض را احیاء کند. انسجام شعری ابن‌فارض یک نمود اساسی از ماتریس متن اوست و ما را از تصاویر جزئی مشترک با باده‌سرایی مادی به تصویر کلی از متن می‌رساند تا جایی که به جای تصویرِ "لایعقلِ"(مستانگی در لحظه) باده‌سراییِ مادی، به تصویر لن‌یعقل "(مستانگی ابدی) می‌رسیم، و اگر در جزء به باده‌سرایی مادی نزدیک می‌شود، نیک می‌داند که چگونه در سیاق و ساختار "یک چیز دیگر" باشد، اما جامی به دلیل پرداختن مفصل به هر بیت از انسجام سراسری، بازمانده و هر بیت برای او یک فصل جدا و یک شب شورانگیز است.

بازشناخت جایگاه خیال در معماری با تکیه بر مثنوی معنوی

نویسنده مقاله «بازشناخت جایگاه خیال در معماری با تکیه بر مثنوی معنوی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: ادراک خیالی یکی از مراتب ادراکی محسوب می‌شود که هنرمندان با تکیه بر آن به خلق و آفرینش آثار هنری می‌پردازند؛ در واقع، خیال مرتبط با حواسی دانسته شده که به هنرمند، در جریان خلاقیت هنری، بُعدی ذهنی می‌بخشید. پژوهش حاضر برآن‌است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و تکیه بر آراء اندیشمندان در زمینه ادراک خیالی و به ‌خصوص با بهره‌گیری از اندیشه مولوی در مثنوی معنوی به شناخت ابعاد گوناگون خیال و نقش آن در خلق آثار معماری بپردازد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که کشف صورت‌های خیالی و تخیل صورت نهایی آثار، لازمه تحقق فعل خارجی آن‌ها است. در این‌میان معماری دارای ذاتی هنری بوده، لذا بر تصور و تخیل معمار متکی است و از عمق ذهنیات وی برمی‌آید. معماران در مراحل مختلف روند طراحی از جمله خلق دست‌نگاره‌های خیالی، با بهره‌مندی از پرواز ذهن و رهایی فکری در عالم خیال، کیفیت آثار معماری را بررسی می‌کنند و بستر شکل‌گیری ماهیت کالبدی طرح را فراهم می‌نمایند.

انتهای پیام
captcha