به گزارش ایکنا؛ یکی از ابعاد کمتر شناختهشده شخصیت مهندس مهدی بازرگان، که عموماً به عنوان مرد میدان سیاست شناخته میشود، اندیشههای او در حوزه دین و الهیات است. در منظومه اندیشه اعتقادی بازرگان، قرآن کریم جایگاه ویژه داشت. وی در طول عمر خود چندین اثر درباره قرآن کریم به رشته تحریر درآورد که هر کدام میتواند از منظرهایی مورد توجه قرار گیرد. نکته دیگر در خصوص او روش پژوهش بدیعی است که وی در مطالعات قرآن خویش به کار بست؛ روشی که البته پیش از او هم شخصیتهای دیگری استفاده کرده بود.
محمد مهدی جعفری، استاد دانشگاه شیراز و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه و از شاگردان آیتالله طالقانی، در گفتوگو با خبرگزاری ایکنا به تحلیل شیوه پژوهشی مهندس بازرگان پرداخت و گفت: برخی در مصاحبههای تخصصی میگویند که ایشان مفسر نبوده، اما چرا قرآن را تفسیر کرده؟ بازرگان نه به عنوان یک مفسر، بلکه به عنوان یک مسلمان به دستور قرآن که میفرماید: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؛ آیا در قرآن تدبّر نمىکنند؟» (محمد/۲۴)»، عمل کرده و تدبر در قرآن را وظیفه هر مسلمان میداند. از این جهت نگرش ایشان به قرآن به عنوان برداشتهایی به عنوان راهنمای زندگی فردی و اجتماعی بوده است. شاید بتوان گفت که تمام نتیجه کار ایشان در همان کتاب سیر تحول قرآن بازتاب مییابد.
تلاش بازرگان برای تطبیق دادههای علمی و تعالیم قرآن
وی با اشاره به برخی انتقادها به رویکرد پوزیتیویستی بازرگان به متن قرآن، بیان کرد: با نگاه پوزیتیویستی داشتن بازرگان به قرآن موافق نیستم، نگاه علمی او به قرآن این گونه نبود که قرآن را تابع علم بداند، بلکه با اطلاعاتی که از علوم طبیعی و ریاضی داشت، این علوم را به عنوان پرتویی بر حقایق قرآن تابانیده تا آنها را بهتر درک کند. هرجا هم که آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق داده، به این معنا نیست که این آیه قرآن همین را میگوید که علم امروزه بیان کرده، بلکه معتقد بود علم امروزه به جایی رسیده که مقداری از حقایق قرآن را ثابت کند.
حجتالاسلام ایازی نیز هم در گفتوگو با ایکنا ضمن تبیین اندیشههای قرآنی بازرگان، تصریح کرد: مرحوم بازرگان یکی از معتقدان به نظریه بازگشت به قرآن بود. نظریه بازگشت به قرآن نظریهای مشترک میان همه مصلحان دینی از سیدجمال گرفته تا مرحوم امام(ره) است که معتقد بودند قرآن باید در جایگاه اصلی خودش، یعنی در متن تحولات و حرکتهای اجتماعی قرار گیرد. مرحوم بازرگان در آثار خود بیشترین تکیهاش بر محوریت قرآن بود. آثار ایشان به صورت مستقیم مثل «تحول قرآن و شناخت قرآن» یا آثاری که به صورت غیرمستقیم و موضوعی نوشته، مثل «باد و باران در قرآن» یا «بعثت در قرآن»، ناظر بر مباحث تفسیری در قرآن است.
بازرگان و اندیشه بازگشت به قرآن
وی افزود: بنابراین نخستین رویکرد ایشان را باید نظریه بازگشت به قرآن دانست. مفهوم این نظریه جدا از مباحث علمی و اجتماعی موجود در آن، برخلاف رویکرد اخباریگری که به روایات و احادیث بیش از قرآن توجه میکند، معتقد است که ثقل اکبر و محوریت قرآن باید همواره حفظ شود و در سایه قرآن به حدیث نگریست.
ایازی یادآور شد: در پرداختن به رویکرد بازرگان به قرآن، ابتدا باید بازرگان را به لحاظ تاریخی در دوره تقسیمبندی کنیم؛ یعنی بازرگان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب. بازرگان اول، چون دغدغههای مسائل علمی جامعه اسلامی و عقبماندگی و انحطاط جامعه را دارد، عمده آثار خود را براساس تفسیر علمی از آیات قرآن کریم مدون میکند، اما در بازرگان دوم دیگر تفسیرهای علمی مطرح نیست، بلکه بیشتر تفسیر اجتماعی حول محور مبارزه با خرافات و بدعتها برای او مطرح است. مهمترین رویکرد بازرگان دوم در حوزه تفسیر پابهپاى وحى، تاریخیگری است؛ زیرا این تفسیر را بر اساس سیر نزول قرآن كریم نگاشته است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر نگرش این تفسیر با اقتضای فكری و عصری، اجتماعی و هدایتی پس از انقلاب و نگارش کتاب «سیر تحول قرآن» است. نكته دیگر چون دغدغه بسترشناسی نزول قرآن را دارد، عملاً گرایش تربیتی و فهم ابعاد هدایتی قرآن مناسب با نزول را هم دارد و مباحث مناسب به چگونگی فضای نزول آیات برایش مهم بوده و این ترتیب در نظر او مهم جلوهگر شده است.
درنگی در «سیر تحول در قرآن»
بیگمان کتاب «سیر تحول قرآن» مهمترین اثر پژوهشی بازرگان درباره قرآن کریم است که در ادامه سعی میشود، به بررسی ویژگیهای این اثر پرداخته شود؛ کتاب بازرگان به طور مشخص در مقام تبیین سه آیه قرآن است: نخست «أََفَلا یتَدَبّرُونَ القُرآنَ وَ لَو کان مِن عِندِ غَیرِِاللهِ لَوَجَدُوا فیهِ اختِلافَاً کثیراً؛ آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟ اگر از جانب غیر خداوند بود حتما در آن اختلاف فراوانی مییافتند»(نساء/82). دوم «وَ قُرآنَاً فَرَقنَاهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلَی مُکثٍ وَ نَزَّلنَاهُ تَنزِیلاً؛ و قرآن را جُدا جُدا فرستادیم تا آنرا بر مردم با درنگ بخوانی، و آنرا فرو فرستادیم فرو فرستادنی(اسراء/106). سوم، «الر کتَابٌ أُحکمَت آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَت مِن لَدُن حَکیمٍ خَبِیرٍ؛ این کتابی است که آیات آن از سوی خردمندی حکیم استوار گشته، آنگاه به تفصیل بیان شده است»(هود/1). قرآن خود را کتابی خداساخته و دارای نظم، انسجام و هماهنگی ویژه، انزال با نزول تدریجی، برخوردار از استحکام اولیه و تفصیل و بسط ثانویه معرفی کرده است.
بازرگان در جستوجوی نظم درونی قرآن به آزمونی بشری دست زده است. او با روش تحقیق ریاضی آماری به سراغ کلمات و آیات و سورههای قرآن رفته است و با این نکته تحقیق خود را آغاز میکند که قرآن آکنده از تنوع و تکثر در گفتار است و آیاتش همگون نیست؛ آیات کوتاه و بلند دارد. برخی آیات مسجعاند و برخی اما آهنگین نیستند. او این پرسش را مطرح میکند که آیا این تنوع و تکثر تصادفی است یا منطقی دارد؟ اگر منطقی دارد، این منطق چیست؟ تمام کتاب بازرگان تلاشی است برای کشف منطق تنوع آیات قرآن کریم.
اولین نکته ابتکاری این کتاب این است که طول متوسط آیات، طول غالب آیات و دامنه منحنی آیات، تابع صعودی زمان نزول است و ارتفاع منحنی آیات، تابع نزولی زمان نزول آیات است. فرضیه بازرگان در این تحقیق چنین است: طول مبنای آیات به طور تدریجی طی 23 سال نزول وحی، افزایش یافته است، از عدد 18/2 به عدد 04/42. آیات آغازین حاوی کلمات کمتری هستند و آیات انتهایی طولانیترند. این افزایش طول مبنایی در هر بار نزول نسبت به دسته آیات نزول قبل و بعد کاملاً معنادار است: کوتاهتر از نزول بعد و بلندتر از نزول قبل.
باد و باران در قرآن
کتاب «باد و باران در قرآن» از دیگر آثار بازرگان است که به وضوح بیانگر شیوه خاص پژوهشی او درباره قرآن است. حجتالاسلام رسول جعفریان در قسمتی از کتاب «تجربهای از گفتمان علمی ـ دینی در دانش کائنات الجو» به بررسی اجمالی این اثر پرداخته است.
از نظر او بازرگان در کتاب باد و باران در قرآن تلاش میکند نشان دهد که میتوان میان دادههای علمی روز با آنچه قرآن در این باره گفته نوعی انطباق را اعمال کرد. او در همان آغاز مینویسد: قبل از آنکه حکمای قرون جدید اروپا، از طریق طرد منطق ذهنی و مجردات لفظی قدما، و با توجه به مشاهده و آزمایش، دروازههای وسیع بینایی و دانایی و توانایی را به روی بشریت بگشایند، خدا در منطق انبیا، رویه مشاهده و توجه به واقعیات طبیعی را به کار برده است. وی میگوید که خداوند در قرآن، ۱۰۵ باد در آیات متفرق، نام باد و ابر و باران را به اسامی گوناگون به کار برده است. وی هدفش را از این کتاب، نه اثبات فصاحت و بلاغت قرآن، بلکه این میداند تا نشان دهد ضمن آیاتی که نام باد و باران در آن آمده «تعبیرها و تراوشها انطباق عجیب و دقیق با اکتشافات هواشناسی و با معلومات و نظریات علمی دارد. هرچند می دانیم که قرآن نخواسته است اصول و قوانین فیزیک تدوین کند یا هواشناسی به ما تعلیم دهد».
طبق گزارش رسول جعفریان، کتاب دو بخش دارد؛ بخش اول مباحث علمی مربوط به تشریح پدیدههای جوی است و بخش دوم انطباق آیاتی از قرآن با آن مطالب. در واقع، موضوع این کتاب، به تعریف قدما، همان کائنات الجوّ است. باور ایشان این است که «قرآن همیشه دستور به علم و تدبر داده و فرموده است آنها که رسوخ در علم دارند، ایمان میآورند». روایت اهل بیت اطهار هم همین را توصیه میکند. منابع بخش دوم که همان بحث انطباق علم و قرآن در حوزه پدیدههای جوی است، از سه کتاب لغت مانند مفردات، مجمعالبحرین و المنجد، به علاوه تفسیر مجمعالبیان، نیز تحفالعقول استفاده کرده و اینها را زیر نظر و با راهنمایی سیدمحمود طالقانی و نیز با همکاری علیاصغر مروارید انجام داده است.
حاصل کلام اینکه تلاش مهدی بازرگان معطوف به خوانشی تازه و راهگشا از قرآن کریم و تلاش در جهت پیوند یافتههای علمی و آموزههای قرآن کریم بوده، اگرچه ممکن است در این مسیر با آسیبها یا کاستیهایی همراه باشد.
انتهای پیام