شب گذشته، ۲۸ دی ماه، سریال وارش به پایان رسید. این سریال به واسطه داستانی جذاب، توانست مخاطبانش را به خوبی پای تلویزیون بنشاند، به ویژه که داستان این اثر در چند برهه زمانی رخ میداد. درباره این مجموعه تلویزیونی با احمد کاوری، کارگردان و نیلوفر شهیدی، بازیگر این سریال، به گفتوگو نشستیم که مشروح آن از نظر شما میگذرد:
ایکنا ــ درباره چگونگی ساخت و شکلگیری ایده وارش توضیح دهید.
کاوری: محمودرضا تخشید، تهیهکننده این اثر، تولید وارش را به من پیشنهاد داد و وارش در زبان مازنی و گیلکی به معنای بارش است. اما آنچه باعث شد در قدم اول تولید آن برایم جذاب باشد این بود که روی جلد فیلمنامه نگاشته شده بود اقتباسی از رمان «مهاجران» نوشته هاوارد فاست. من آثار اقتباسی را دوست دارم، چون میدانم این آثار از غنای مفهومی و ساختاری خوبی بهرهمندند و اگر به کارنامه من نگاهی کنید قطعاً این گرایش را درمییابید. اولین اثرم به عنوان «نفوذی» را از رمان «حکایت زمستان» نوشته سعید عاکف اقتباس کردم. در «خودزنی» نیز اقتباسی از رمان نجیب محفوظ نویسنده مصری داشتم.
ایکنا ــ به عنوان یکی از بازیگران اصلی چگونه به این پروژه وارد شدید؟
شهیدی: بسیار اتفاقی وارد این پروژه شدم، چون قرار بود بازیگری که در بخش اول نقش «شکوفه» را بازی میکرد با کمی تغییر نقش، بزرگسالی او را هم ایفا کند، ولی بههرحال این اتفاق رخ نداد و من در این اثر حضور یافتم. وقتی وارد پروژه شدم نزدیک به ۵ ماه از تصویربرداری آن گذشته بود. البته اعتراف میکنم در ابتدا فکر میکردم با یک نقش حاشیهای روبهرو هستم، زیرا آثاری که عموماً بازیگر از نیمه کار در آن حاضر میشود، نقشهای کوتاهیاند، ولی وقتی فیلمنامه را خواندم آنقدر برایم جذاب بود که منتظر نشدم تا در وقت مقرر به کارگردان جواب بدهم و بلافاصله با او تماس گرفتم و به او اعلام کردم در وارش حضور خواهم یافت. فیلمنامه این سریال بسیار خوب است و وقتی یک متن خوب به دست بازیگر میرسد دیگر نیازی نیست تردید کند و بلافاصله باید آن را بپذیرد.
کاوری: درباره بازیگران دو رویکرد میتوانست وجود داشته باشد. اول اینکه از همان بازیگران نوجوان در بزرگسالی بهره ببریم که به نظرم منطقی نبود، چون طراحی گریم و اجرای آن برای تبدیل یک نوجوان به میانسال معمولاً دشوار است و گاهی کیفیت آن هم رضایت بخش نیست، برای همین ما از همان ابتدا به فکر راهکار دومی بودیم که از بازیگران دیگر در بزرگسالی استفاده کنیم، هرچند در قسمت نخست که بازیگران تغییر کردند با اعتراض مخاطبان مواجه شدیم، چون آنها با سریال ارتباط برقرار کرده بودند، اما میدانستم اگر زمان بدهیم این ارتباط با بازیگران جدید هم اتفاق خواهد افتاد و خوشبختانه بازیگران هم به خوبی توانستند در نقش خود ایفای نقش کنند.
ایکنا ــ اقتباس از رمانها اتفاقی خوب و رایج در فیلمسازی و سریالسازی است، اما نکته اینجاست که آیا نباید از رمانهای داخلی اقتباس کرد تا به فرهنگ بومی شباهت بیشتری داشته باشند؟کاوری: در اقتباس چندان مهم نیست که نامش ایرانی باشد یا خارجی، زیرا با توجه با اقتضائات، میتوان رمانهایی خارجی را هم بهنوعی بومی کرد. برای همین اگر به آثار برتر سینمایی کشورمان بهویژه فیلمسازانی نظیر داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی نگاهی بیندازید درمییابید بسیاری از آثار ماندگار هم اقتباس شدهاند. نکته دیگر اینکه در آثار اقتباسی، کارگردان نگران چارچوب قصه نیست و تمرکزش را معطوف به فیلمسازی میکند. ذکر نکتهای در این میان ضروری است، آنهم اینکه رمان با چه کیفیتی قرار است تبدیل به فیلمنامه شود.
خوشبختانه در این سریال جابر قاسمعلی بهعنوان نویسنده تلاش بسیار خوبی کرد تا کیفیت رمان کاهش نیابد، زیرا او پژوهشهای خوبی درباره قصه انجام داد. درباره پوشش و گویش هم باید اذعان کنم در این حوزه تلاش نکردیم ریزبینانه وارد شویم، چون میخواستیم دیگر قومیتهای کشور هم بتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
ایکنا ــ بهعنوان بازیگر وقتی نقشی را میپذیرید، تنها به فیلمنامه اتکا میکنید یا سعی دارید با مطالعه درباره موضوع آگاهی خود را بالاتر ببرید؟
شهیدی: کارگردانی یکی از ویژگیهای خاص این سریال بود، احمد کاوری در کنار کارگردانی، بازیگر نیز هست. برای همین میتواند به هنرمند در جهت بهتر شدن نقشش کمک کند. البته در اوقات استراحت با ارتباطاتی که با مردم آن منطقه برقرار میکردم، بیشتر با فرهنگ آنها آشنا شدم و همین امر برایم بسیار مؤثر بود. در ضمن برای بهبود گویش هم مربی محلی داشتیم که به ما آموزش میداد، دیالوگهای خود را به چه نحو بیان کنیم.ایکنا ــ در بسیاری از فیلمها و سریالهایی که محور آن انقلاب اسلامی است، شاهد برخی کلیشههای رایجیم. برای مثال به پوشش بازیگران اشاره میکنم یا اینکه شخصیتها به دو قطب سیاهوسفید تقسیم میشوند. آیا در وارش همچنین بایدهایی را داشتید؟کاوری: برخی مواقع رعایت مسائلی در آثار سینمایی یا تلویزیونی ضروری است. برای مثال نمیتوان فیلم وسترن ساخت، اما کلاه بسکتبال روی سر گذاشت. در آثار انقلابی همچنین شرطی وجود دارد. یعنی ما تصوری از آدمهای انقلابی داریم که شکل به خصوصی دارند. مثلاً در تعزیه سپاهیان یزید همیشه قرمز میپوشند. آیا میتوان به بهانه نوآوری لباس سبز به تن آنها کرد؟ بههرحال در این کار تلاش کردیم چندان به سمت کلیشهها نرویم. در این رابطه پوشش محلی و کارگری نیز کمک کرد به خواستههایمان نزدیکتر شویم. البته ما سفارش یا تأکیدی از سوی تلویزیون بابت این امر نداشتیم. برای همین هم نقش منفی این سریال که بهنام تشکر آن را بازی میکرد، رگههای خاکستری نیز داشت.
شاید سؤال شود که چرا قصه به صورت جزئیتر به اتفاقات انقلاب یا دفاع مقدس نپرداخت. به باور من وقتی قرار است موضوعاتی اینچنینی مطرح شود باید آن را در بستر درام بیان کرد و از مستقیمگویی به شدت پرهیز کرد و با توجه به ظرفیت قصه موضوعات را بیان کرد، اما در سایر بخشها هم از نگاه مستقیم پرهیز داشتیم و فکر میکنم توانستیم رضایت مخاطبان را جلب کنیم.ایکنا ــ یافتن لوکیشنهای مربوط دهه ۵۰ یا ۶۰ بسیار دشوار است چگونه این لوکیشنها را انتخاب کردید و درباره دشواریهای آن برایمان توضیح دهید.
کاوری: به هرحال برای یافتن لوکیشنهای مناسب در آثار باید جستوجوی بسیاری کرد. البته مجموعههایی از این دست امکان خطا را هم در تصویر افزایش میدهند و در یک سریال ممکن است چند اشتباه تصویری وجود داشته باشد، همانند وارش که در یک سکانس ماشین پژویی از صحنه عبور میکند، اما چند اشتباه اینچنینی که شاید زمانشان به ۲۰ ثانیه هم نرسد در یک سریال ۳۰ یا ۴۰ قسمتی اتفاق عجیبی نیست. این مسئله فقط در آثار ایرانی رخ نمیدهد و در بسیاری از آثار فاخر دنیا هم میتوان چنین اشتباهاتی را مشاهده کرد. بهترین نمونه سریال «بازی تاجوتخت» است که در سکانسی لیوان یکبار مصرف قهوه روی میز وجود دارد.
ایکنا ــ در انتخابهایتان آیا ژانر در اولویت است یا اینکه تنها کیفیت فیلمنامه برایتان اهمیت دارد؟
شهیدی: کاملاً طبیعی است که در انتخاب فیلم و سریال، محتوای فیلمنامه اولویت داشته باشد، اما وقتی پیشنهادها به اندازهای کم میشود که بازیگر را مجبور میکند به آثار دمدستی هم جواب مثبت دهد در این شرایط دیگر چه انتظاری از هنرمند دارید! آیا میتوان به بازیگر گفت کار نکن تا نقش خوبی پیشنهاد شود؟ و اگر منصفانه قضاوت کنید درمییابید که بازیگر چندان در کیفیت نقشها دخیل نیست. بههرحال تلاش من این بوده که تن به اقتضائات ندهم. به همین جهت بسیاری از نقشها را در سینما رد میکنم، اما نمیدانم تا کجا این مقاومت ادامه دارد.
درباره بازیگری و حواشی پیرامون آن ذکر نکتهای را ضروری میدانم، آنهم اینکه حمایت رسانهای از بازیگران تنها معطوف به آدمهای خاص میشود و این فضای مسموم در رسانه ایجاد شده است. مثلاً من در جشنوارهای معتبر عنوان بهترین بازیگر را کسب کردم، اما در هیچ رسانهای این خبر پوشش داده نشده، درحالیکه در آن جشنواره حضور من به عنوان یک فرد مطرح نیست، بلکه نام ایران مطرح است. ایکنا ــ آیا دستمزد بازیگران، روی انتخابهایتان تأثیر دارد؟کاوری: بسیاری از بازیگران وارش سابقه حضور در سینما را دارند. برای همین تصور نکنید که هنرمندان ارزانقیمتی را انتخاب کردهایم. درباره دستمزد بازیگران دو نکته را باید مطرح کنم، آنهم اینکه هر بازیگری قیمتی دارد. برای همین اگر به دنبال بازیگر بسیار مطرح هستیم، باید هزینههای آن را هم پرداخت کنیم، چون نباید انتظار داشت از اسم بازیگری استفاده کرد، اما هزینه آن را پرداخت نکرد.
نکته دیگر اینکه همیشه بازیگر مطرح نمیتواند عاملی در جهت فروش باشد. برای مثال اگر برخی از فیلمهای پرفروش امسال را بررسی کنید، آیا بازیگر بسیار مطرحی در آنها وجود دارد؟ مثال دیگر اینکه فیلمی چند ماه پیش روی پرده بود که بسیاری از بازیگران مطرح در آن حضور داشتند، اما آن اثر نتوانست تأثیر شگرفی در گیشه داشته باشد. پس صرفاً حضور بازیگر عامل موفقیت اثر نیست.
شهیدی: درباره تأثیر بازیگر باید بگویم که چندی پیش فیلم «بوسیدن روی ماه» را تماشا میکردم. این فیلم بازیگر چندان مطرحی ندارد، ولی واقعاً زیباست و همانگونه که اشاره شد بسیاری از فیلمهایی که امسال بازیگران مطرح و پولسازی داشتند، فروششان بههیچوجه قابلانتظار نبود.
درباره تفاوت بازیگری در سینما و تلویزیون نیز باید نکتهای را بیان کنم. برخلاف برخی نظرات، تلویزیون به لحاظ کیفی پایینتر از سینما نیست، زیرا اولاً این رسانه قادر است مخاطبان بسیاری را جذب خود کند و میزان تماشاگرانش قابل قیاس با سینما نیست.
کاوری: من بازیگری را در سینما سراغ ندارم که در تلویزیون کار نکرده باشد. در ضمن سینما شاید بتواند ۲۰ درصد مخاطبان را پوشش دهد. پس اگر کار مهمی در تلویزیون ساخته شود شاید تأثیرش بسیار وسیعتر از تصور میکنیم. «کیف انگلیسی»، «روزی روزگاری»، «هزاردستان» و... آثاری هستند که هنوز پس از سالها جذابیت زیادی برای مخاطبان دارند. این تولیدات جدا از جذب تماشاگر، توانستند جریانسازی کنند که در هیچ اثر سینمایی یا شبکه نمایش خانگی شاهدش نبودیم.
ایکنا ــ در وارش به آن شکلی که باید نقشهای منفی به عقوبت کارشان نمیرسند، درباره این موضوع توضیح دهید؟به نظرم این اتفاق رخ میدهد و ما شاهد مجازات آنها هستیم، اما این امر به شکلی اغراقشده رخ نداده، زیرا دیگر دوران آثاری که شاید در دهههای پیش شاهدش بودیم تمام شده است. نکته بعد اینکه باید به نحوی تصویرساز درام باشیم که خشونت در آن ترویج نشود یا بابت دیدن آن حس بدی به تماشاگر منتقل نشود. اینها بایدها و نبایدهایی است که شاید دیگران از آن مطلع نباشد، اما فیلمسازان مقید به آن هستند.ایکنا ــ بازیگری برای شما در سینما و تلویزیون دغدغه اصلی است یا اینکه ترجیح میدهید بیشتر پشت دوربین باشد.کاوری: ابتدا باید بگویم هیچگاه در آثاری که خود کارگردانی میکنم بازی نمیکنم، مگر اینکه مجبور شوم. درباره اولویتم برای بازیگری یا کارگردانی نیز جواب چندان مطمئنی ندارم، زیرا هر یک را در جایگاه خود دوست دارم، ولیکن ترجیح من اثر خوب است، حال میتواند بازیگری باشد یا کارگردانی.
گزارش تصویری این نشست را
اینجا تماشا کنید.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام