حجتالاسلام والمسلمین مرتضی واعظ جوادی، رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص جایگاه صداقت در حکمرانی، اظهار کرد: یکی از اوصاف انسانهای مؤمن و بلکه انسان بما هو انسان، راستگویی و راستکرداری است. کسی که فاقد این ویژگی باشد، در حوزه تعریف انسان نمیگنجد؛ یعنی انسان دروغگو و خارج از دایره صداقت، صفت مؤمن، صالح و شایسته بر او اطلاق نمیشود. بنابراین یکی از اوصاف ایمانی و بلکه انسانی، صداقت و راستی در گفتار و کردار است.
وی افزود: این ویژگی در مسائل اجتماعی و به خصوص در مسائل سیاسی و حکمرانی از درجه بالاتری از اهمیت برخوردار است. آنچه جامعه را لرزان میکند، یا نسبت به حوادث و اتفاقات بیتفاوت میسازد و یا باعث نگرانی و تشویش آن میشود، جریان دروغ است. در واقع سخنان نادرست یا دروغ لرزه بر اندام جامعه میاندازد. خداوند در قرآن از مرجفون یعنی کسانی که با سخنان دروغ و نابجا جامعه را به لرزه درمیآورند، با بدی و نکوهش یاد میکند.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء تصریح کرد: جامعه زمانی میتواند با حکمرانان و سیاستمداران خود تعامل درستی داشته باشد که آنها را در مسیر صداقت و راستی و درستی ببیند. اگر این تعامل و رعایت حقوق طرفین در جایگاه صداقت و به درستی اتفاق نیفتد، طبیعی است که جامعه به چنین حکمرانی و سیاستی پشت خواهد کرد و قطعاً وقتی جامعه از حکومت بریده شود، حکومت به مقصد خود نخواهد رسید. اعراض یک جامعه از حکومت نیز هیچ تردیدی در سقوط و فروپاشی آن حکومت باقی نمیگذارد. بنابراین در صدر اولویتهایی که موجب ارتباط متقابل حکومت و مردم میشود، صداقت و راستی در گفتار و کردار قرار دارد.
حجتالاسلام والمسلمین واعظ جوادی با بیان اینکه بدون مصلحتاندیشی نمیتوان مصالح فردی، خانوادگی، اجتماعی و غیر آن را پیش برد، گفت: صحبت از مصلحت زمانی پیش میآید که تزاحمهای موجود در جامعه انسانی باید به نحواحسن تدبیر و مصلحتسنجی شود. اگر جامعهای مصالح خود را بر مدار عقل و حکمت بررسی کند، تزاحمها را تشخیص دهد و خیر و صلاح خود را مصلحتسنجی کند، این مصلحتسنجی عین واقع است. ممکن است در مواردی به واقعیت عمل نکند، اما مجموع شرایط وضعیت مناسبی را برای جامعه اقتضا میکند و طبعاً مصلحتسنجی یک واقعیت اجتماعی خواهد بود. حتی در حوزه دین هم وقتی بحث تعارض ادله و تزاحم موارد پیش میآید، مثلاً اگر یک فرد عالم و یک فرد جاهل در حال غرق شدن باشند و فقط امکان نجات دادن یکی از آنها وجود داشته باشد، مصلحت این است که فرد عالم نجات داده شود، همینطور دفع افسد به فاسد.
وی ادامه داد: نقطه کانونی و اصلی در بحث مصلحتسنجی، وجود حکمت و عقلانیت مشرف بر مصلحتهاست که بر اساس تدبیر و عقلانیت صحیح، موارد تزاحم را میسنجد و شرایط بهتر را انتخاب میکند. بنابراین مصلحت گاهی اوقات با واقع گره میخورد و گاهی اوقات فراتر از واقع است، نه اینکه دورتر از آن باشد. کسانی که با معیار عقلانیت در جامعه حکومت میکنند، مصالح را میسنجند و بر اساس مجموعه شرایط و اقتضائات، وضعیت احسن را انتخاب میکنند. مصلحتسنجی زمانی میتواند برای جامعه مفید بوده و فراتر از واقعیتهای جزئی باشد که عقلانیت و حکمتی در رأس، همه امور را تدبیر کرده و به سامان برساند.
رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا بیان کرد: اگر جامعهای حکومت خود را باور کرده و در مقام عمل بارها تجربه کرده باشد که این حکومت بر اساس صداقت و درستی عمل میکند و در آن دورویی، نفاق و دروغ وجود ندارد، زمانی هم که حکومت مطلبی را به واقع بیان نکرد، جامعه باور دارد که حکومت بر اساس مصالح عمل میکند، ولو به لحاظ واقع نباشد. در چنین شرایطی، مردم حکومتشان را میپذیرند و مصالحی را که سنجیده است، به جان میخرند، هر چند با واقعیت مطابقت نداشته باشد. اما اگر جامعهای حکومت خود را باور نداشته باشد و آن را در موارد متعدد راستیآزمایی کرده و متوجه شده باشد که فاقد ویژگیهایی نظیر صداقت، درستی و امانتداری است، طبیعتاً از آن اعراض میکند و حتی اگر حکومت مصلحتسنجی کرده باشد، از باب چوپان دروغگو، جامعه از آن رو برمیگرداند. مهم این است که حکومت اعتماد جامعه را در زمینههای مختلف جلب کند تا اگر در شرایط بحرانی تصمیمی گرفت، جامعه آن را باور کرده و در مقام عمل از تصمیم حکومت تبعیت کند.
انتهای پیام