هیوا حسنپور، یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان در گفتوگو با ایکنا از کردستان، اظهار کرد: شمس هیچگاه سخنان خود را ثبت و ضبط نکرده و همین مقدار از سخنان او نیز که در کتاب مقالاتش باقی مانده است، حاصل سخنرانیها و جلساتش برای مریدان خود بوده است که مریدانش آن را به رشته تحریر در آوردهاند.
وی با اشاره به اینکه پریشانی و عدم سامان مقالات شمس نیز دلیلی جز این نمیتواند داشته باشد، افزود: شمس، خود به نوشتن سخنانش اعتقادی نداشته و بیان می کند که: «من عادت به نبشتن نداشتهام. هرگز! چون نمینویسم در من میماند و هر لحظه مرا، روی دگر میدهد».
حسنپور عنوان کرد: این امر خاصیت تجربهها و جهانهای معرفتی عارفان است؛ چراکه عرفان، زبان گریز است و نمیتوان در قالب الفاظ نارسا و با دایره مدلولی محدود، آن را بیان کرد. به همین دلیل است که عارفان برای بیان اندیشههای خود همواره از نماد و نمادپردازی بهره بردهاند.
از نظر این استاد دانشگاه، زبان عرفان، زبانی است نمادین که تجربههای زیستی و روحی عارفان را نشان میدهد. فهم این زبان بدون درک و دریافتی صحیح از نمادها و نمودهای عرفانی ممکن و میسر نیست. هرچند که عارفان در آثار خود از اینکه نمیتوانند معانی و مفاهیم خود را آنگونه که شایسته و بایسته است به رشته تحریر در آورند، بسیار نالیدهاند و اصولاً میتوان گفت که تجربه عرفانی، زبان گریز است؛ اما همین مقدار از متون عرفانی نیز بدون آگاهی و احاطه بر زبان عرفان و فهم نمادها، تأویلها و تفسیرها امکانپذیر نیست.
حسنپور افزود: خود شمس راجع بە نارسایی لفظ در بیان معنی میگوید: «اندکی دال است بر بسیار، یعنی لفظ، اندک است و معنی، بسیار».
وی ادامە داد: سپهسالار در مناقب العارفین شمس را صاحب حال و قال معرفی میکند. او عارفی است که در زمان خود، بزرگان عرفان را به وجد آورد و موجد خلق آثار گرانبهایی شد و سخنان او نیز در مقالات شمس، نمونههایی از یک متن عرفانی ناب است که هم تفسیرها و تأویلهای زیبایی از آیات قرآنی و احادیث در آن دیده میشود و هم به عنوان یک متن پراکنده و فاقد انسجام، تفسیرهای زیادی از سخنان او میتوان به دست آورد و هم از رهگذر آن میتوان نمودهایی از اندیشه و جهانبینی شمس را در مورد عرفان، عارف، سالک پیدا کرد.
این صاحب نظر ادبیات فارسی بیان کرد: اظهار نظرهای او در مورد أناالحق گفتن حلاج، دقیقاً نقطه مقابل اعتقادی است که عطار نیشابوری در تذکرهالاولیاء در مورد او بیان کردەاست؛ زیرا شمس معتقد است که أناالحق گفتن حلاج به معنای دور بودن او از حقیقت است و نه تنها حقیقت معرفت را که همانا شکستن نفس بوده، در نیافته؛ بلکه صلای انانیّت نیز زده است.
وی عنوان کرد: شمس، معتقد است طایفهای هستند که از عالم روح اندک ذوقی مییابند و مفتون آن ذوق شده و در مواقف سلوک متوقف میشوند. آنان بـی خبر از ایـن حقیقت، خود را کـامل شده در عـالم ارواح میدانند و از عالم ربانی، که عالمی برتر از آن است، سخن میگویند. از منظر شمس، حلاج نیز از این طایفه بود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: این اظهارنظرها و تفسیرهایی که از سخنان و اقوال مشایخ و عرفا در مقالات شمس دیده میشود، درخور تأمل هستند و نگاه یک عارف وارسته را به دیگر عرفا و اقوال آنها نشان میدهد.
انتهای پیام