به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کتابهای با موضوعات دینی و قرآنی در سالهایی با روند نزولی کمی و کیفی مواجه بود است، برای بررسی علل و عوامل این موضوع به سراغ حمید گروگان، نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان رفتهایم؛ وی تاکنون کتابهای بسیاری با موضوع دینی و قرآنی به رشته تحریر درآورده است، از جمله این آثار «وفای به عهد»، «شکوه شهادت»، «سیمای مکه»، «کمتر از خسی در میقات»، «آشنایی با تفاسیر قرآن»، «آشنایی با تفسیر مجمع البیان» و «کلید بهشت» در ادامه مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد:
-به نظرتان چه عواملی در کاهش روند کمی و کیفی آثار دینی و قرآنی کودک و نوجوان دخیل است؟یکی از عوامل مربوط به نویسندگان است، اما عوامل دیگری نظیر ناشران، وزارت ارشاد، سهم مخاطبان اعم از والدین و بچهها و بازار کتاب نیز در این امر نقش دارند.
-در مورد سهم نویسندگان بیشتر توضیح دهید، آنها چطور در این روند اثرگذار هستند؟کمحوصلگی نویسندگان و عدم مطالعه کافی آنها برای پرداختن به یک اثر در این زمینه مؤثر است؛ چرا که اغلب نویسندگان متکی به اطلاعاتی هستند که از قبل دارند؛ از این رو اگر نویسندهای فقط به آنچه در ذهنش دارد، متکی باشد و براساس همان اطلاعات بنویسد، پس از نوشتن چند کتاب به ته دیگ میرسد و این است که هر نویسندهای برای نوشتن یک اثر جدید باید مبنا را بر این بگذارد که به مطالعه و بررسی پیرامون آن موضوع بپردازد تا اینکه کاری نو و شایسته تحویل دهد، اما متأسفانه بسیاری از نویسندگان با کمحوصلگی و عدم مطالعه کافی درباره اثر مواجه هستند.
همچنین برخی از نویسندگان نوعی کپیبرداری از کتابهای دیگران را انجام میدهند و تغییری در بیان موضوع میدهند. باید توجه کرد که سوژه جدید به معنی بیان جدید از یک موضوع نیست، بلکه یک مسئله و یک موضوع جدید در کتاب است و همچنین تغییر زاویه دید است. مسئله دیگر که دامنگیر نویسندگان است، بیبهرهگی از تخصص لازم در سهم ادبیات کودک و نوجوان به ویژه ادبیات مذهبی است. اینکه یک ایده به ذهنمان برسد و درباره آن بنویسیم به معنی آن نیست که ما نویسنده شدهایم، نویسنده به ویژه درباره ادبیات کودک و نوجوان تخصص قابل توجهی نیاز دارد و این چه در بحث تکنیک و چه در محتوا مطرح است. به عنوان مثال بسیاری از نویسندگان برای نوشتن داستان مذهبی برای کودک و نوجوان یا فقط به دانش مذهبی توجه میکنند و این دانش مذهبی عاری از تخیلات و ابهامات است و در نهایت فقط دانش مذهبی را انتقال میدهند و همین سبب میشود یک اثر برای مخاطب کسلکننده باشد.
-ناشران چه اندازه بر این روند مؤثر هستند؟موضوعی که هم نویسندگان و هم ناشران نسبت به آن بیتوجه هستند، سهم ناشران در روند افزایش یا کاهش کمی یا کیفی ادبیات دینی کودک و نوجوان است. یکی از مسائل مهم در این زمینه گرایش بسیاری از ناشران کودک و نوجوان به کتابهای بیدردسر و پرفروش است و در پذیرش یک اثر قبل از اینکه به محتوا بپردازند به این توجه میکنند که آیا این کتاب فروشش خوب است یا نه، برای یک امر حیاتی و مهم باید محتوا را هم در نظر گرفت. همچنین به دنبال دردسر هم نیستند، به این معنی که ایجاد و خلق یک اثر یک پروسه است؛ پروسهای که نویسنده، مخاطب و ناشر با آن در ارتباط است. ایدهای که توسط نویسنده به انتشاراتیها داده میشود، نه آن را زود تأیید و نه طرد میکنند و پروسه گفتوگوی متعدد انجام میشود، تا اگر از پختگی لازم برخوردار نیست، این قصه نپخته را به جایی برسانند. این کار دردسرهایی دارد که وقت ناشر را میگیرد و باید برای آن هزینه کند. غافل از این که اگر در این عرصه گام بردارد به نفع خودش هم هست.
-بسیاری از نویسندگان از ناشران گلهمند هستند که برای انتشار یک اثر پاسخ لازم و به موقع نمیدهند، ارزیابی شما چیست؟عدم جوابدهی به موقع به نویسندگان از سوی ناشران مسئلهای است که همواره نویسندگان از آن گلایه دارند، همچنین در پرداخت به موقع حق تألیف آنها نیز کوتاهی میکنند و این باعث ناراحتی نویسنده میشود، همچنین گرایش برخی از ناشران به نویسندگان تازهکار و غیرحرفهای است که تازه پا در عرصه نویسندگی گذاشتهاند و میخواهند مشهور شوند. به این دلیل که در مقایسه با یک نویسنده حرفهای و مواجهه با وی و حق تألیف دادن به وی راحتتر هستند. البته این به این معنی نیست که نویسندگان تازهکار را نادیده بگیریم، بلکه سوژه و کاری که از عهده یک نویسنده قدیمی و صاحب اثر و پیشکسوت برمیآید، به یک تازه کار سپردن درست نیست و ممکن است نتوانند حق مطلب را ادا کنند. از سوی دیگر بسیاری از ناشران برای اینکه هزینه کمتری را برای تولید کتاب اعم از صفحهآرایی، تصویرگری، طراحی جلد و ... پرداخت کنند، نسبت به آن بیتوجهی میکنند و میخواهند کتابی را به هر قیمتی شده، تولید کنند، در حالی که اینها ویترین کتاب هستند و کودک و نوجوان با دیدن آنها کتاب را انتخاب میکنند.
-با توجه به اینکه وزارت ارشاد در این زمینه میتواند نقش مهمی ایفا کند، نقش وزارت ارشاد را چطور میبینید؟وزارت ارشاد که باید از هر جهت به عنوان هدایتگر این قضیه باشد و خط مشی کلی کار را در نظر بگیرد و رهبری کند، این گونه نیست، یکی از مسائلی که باعث افت کمی و کیفی کتابهای دینی و قرآنی شده، طولانی بودن پروسه کارشناسی و صدور مجوز به کتاب است. من در یک مورد که با آن مواجه بودم، کتابی را که با بیش از 10 کارشناس صحبت کرده بودم و به 50 – 60 کتاب مراجعه داشتم تا در رساندن پیام اصلی دچار خطا نشوم، وقتی به دست ارشاد رسید، نزدیک به 5 ماه و نیم کتاب را نگه داشتند و پس از آن دلایلی را برای من آوردند که کتاب دارای اشکالاتی است و باید رفع شود. تعجب کردم که این کارشناسان چرا متوجه این قضایا نشدهاند. وقتی نامه بلند بالایی برای آنها نوشتم و یک به یک دلایلی را مطرح کردم، متوجه اشکالات خود شدند. یکی از این اشکالات این بود که این کتاب مقدمه ندارد، در حالی که کتاب مقدمه داشت و یا اینکه مستند نیست و منابع اصلی آن وجود ندارد، در حالی که این منابع را در پایین هر صفحه آورده بودم. این موضوع بارها و بارها تکرار شده است. آیا این موضوعات دلیل افت کمی کتاب میشود یا نمیشود؟! و چه اثری بر روحیه نویسنده خواهد گذاشت؛ از این رو کارشناسی ارشاد در برخی مواقع ضعیف است، گاهی دیده شده که دو مسئله یکسان در دو کتاب متفاوت از نظر یک کارشناس دارای اشکال و از نظر کارشناس دیگر بلا اشکال تشخیص داده شده است و این از سختیهای کار نویسندگان است که با کارشناسیهای یکسان مواجه نیستند.
-همواره یکی از عواملی که نویسندگان عنوان میکنند خط قرمزها هست، این موضوع چه اندازه میتواند نقشآفرین باشد؟عدم تعادل در تشخیص خطوط قرمز از سوی وزارت ارشاد نیز مطرح است که اهمیت بسیاری دارد و ارشاد باید به آن توجه کند؛ چرا که در برخی از موارد مته به خشخاش گذاشتنها نویسنده را ناراحت و دلزده میکند و یا در برخی از موارد تعجب میکنید که با وجود این سختگیریها، چطور مسئلهای را در کتابی دیده و متوجه نشده است. همچنین عدم تسهیلات کافی برای چرخه تولید اعم از نرخ کاغذ و خرید کتاب و ... است که از وظایف ارشاد است، البته این کار را انجام میدهد، اما در سالهای اخیر خرید کتاب برای کتابخانهها به حداقل رسیده و یا تسهیلات کافی برای نویسندگان فراهم نیست. کسی که نویسنده است و حقوق ماهیانه و منبع درآمد دیگری ندارد و از نوشتن کتاب ارتزاق میکند، نیاز به تسهیلات و حمایتهایی دارد.
-خود مخاطبان هم میتوانند در روند افزایش یا کاهش تولید مؤثر باشند؟مخاطبان اعم از والدین و کودکان نیز در این زمینه اثرگذار هستند. موقعی که در بازار سوژههای نو نداشته باشیم و موضوعات تکراری باشد، مخاطبان از خرید کتاب امتناع میکنند و یا میبینیم که در بازار کتاب متأسفانه خیلی از کودکان و نوجوانان و والدین آنها سراغ کتابهای خنثی و سرگرم کننده میروند که مبنای چندانی ندارند و همچنین حضور کودکان در فضای مجازی و سرگرم بودن آنها سبب شده، لذت ورق زدن کتاب را فراموش کنند و والدین نیز ساعتهای متعددی در این فضا هستند، هر چند ممکن است کتاب بخوانند. اینها به این معنی نیست که نباید از این فضا برای آشنایی با کتاب و خواندن آن استفاده کنند. بلکه باید توجه داشت که هر وسیله کاربرد و اهمیت خود را دارد؛ چرا که اگر از یک وسیله بیش از اندازه استفاده کنیم و به سراغ کتاب نرویم همین قضیه پیش میآید و کسی دیگر سراغ کتاب نمیرود.
-به موضوع تکراری بودن سوژهها اشاره کردید، این مسئله چه اندازه کتابهای کودک و نوجوان را درگیر کرده است؟در برخی مواقع عنوان میشود که سوژه داستانی برای کودک و نوجوان کم است، البته واقعاً هم همینطور است. یکی از دلایل این است که ما هیچ سازمانی نداریم که آمارها و اولویتهای جامعه را در اختیار نویسندگان قرار دهد، یعنی ما میدانیم که چه داریم. اما اینکه چه اولویتهایی را باید مورد توجه قرار دهیم و اینکه چه موضوعاتی مورد غفلت واقع شده را نمیدانیم و اولویت خانواده و کودکان و نوجوانان را نمیشناسیم. اینکه در کدام حوزه خلأ داریم، بخشی از این کار برعهده نویسنده است، اما این به تنهایی کافی نیست و باید نهاد و سازمانی در این زمینه یاریگر نویسنده باشد.