به گزارش ایکنا از اصفهان، مهدی مطیع، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان در هشتادوششمین نشست از سلسلهنشستهای خوانش حکمتهای نهجالبلاغه که روز گذشته، ۲۳ شهریورماه در فضای مجازی برگزار شد، به شرح حکمت ۸۰ نهجالبلاغه پرداخت و اظهار کرد: حضرت علی(ع) در این حکمت میفرماید: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ؛ حكمت گمشده مؤمن است. پس حكمت را فراگير، هر چند از زبان منافقان باشد.» بررسی جداگانه هر واژه از این حکمت بسیار راهگشاست. اولین واژه، حکمت است که درباره چیستی و تفاوت آن با دانش در جلسه قبل توضیحات کامل ارائه شد. خداوند در سوره لقمان، آیات ۱۲ به بعد، مصادیقی برای حکمت مشخص کرده که عدم شرکورزی، احسان به پدر و مادر، برپایی نماز و... از جمله آنهاست.
وی افزود: دومین واژه این حکمت، «ضَالَّةُ» به معنی گمگشته است. در واقع، حکمت، گمگشته مؤمن محسوب میشود. حال کسی که چیزی را گم کرده، چنین است که مرتب در پی گمشده خویش بوده، بهطور مستمر آن را طلب میکند و با هر ترفندی همچون تعیین جایزه و... در یافتن آن میکوشد. حال کسی هم که حکمت گمشده اوست، اینگونه است؛ برای یافتن آن از هیچ کوششی دریغ نمیکند و آن را از دهان دانشمندان و صاحبان معرفت، متواضعانه طلب میکند. او بیقرار و تشنه حکمت و پیوسته در جستجوی آن است. شاید بتوان واژهی «ضَالًّا» در آیه هفتم سوره ضحی را نشان از گمگشتگی پیامبر در طلب حکمت دانست: وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى؛ و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد».
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان اضافه کرد: سومین واژه این حکمت، مؤمن نام دارد و حاکی از این است که در طلب حکمت بودن، نشانه ایمان بهشمار میرود. مؤمن همواره در طلب کمال بینهایت است و لذا، حکمت را بهمنزله طعامی برای قلب خویش میداند، چراکه جایگاه حکمت در قلب اوست و مؤمن هیچگاه بهدنبال رفع شهوت ذهنی و افزایش معلومات ناکارآمد نیست؛ بلکه بهدنبال معرفتی است که بعد باطنی او را تغذیه و وی را در درک حقیقت هستی یاری کند. اختصاص حکمت به مؤمنان در این روایت، به این دلیل است که غیرمؤمن یا باور و ایمان ندارد، یا گناهکار است. او پروردگار را تصدیق نمیکند، پس تکذیب کردنش با طالب حکمت بودن او سازگار نیست. برترین جزء حکمت، شناخت آفریدگار است و کسی که وجود خدا را تکذیب میکند، چگونه طالب شناخت اوست؟ نافرمانی گناهکار نیز با طلب حکمت از سمت او در تضادی آشکار است. خدای متعال پایان کوشش ما را در طلب حکمت قرار میدهد، ما را به شناخت حکمت و کسانی که آن را از روی صدق و راستی شناختهاند و به سوی آنها که از روی یقین به اسرار و رموز حکمت آگاهند، رهنمون میکند.
وی ادامه داد: عبارت بعدی با عنوان «خُذِ الْحِكْمَةَ»، بیانگر تلاش مجدانه مؤمن در کسب حکمت است. انسان باایمان باید متواضعانه در طلب حکمت با تمام قوا به میدان بیاید و تحت هیچ شرایطی کسب معارف حکمی را رها نکند. از روایات مختلف معصومان میتوان دریافت که برای فراگرفتن و آموختن علم و حکمت هیچ محدودیتی وجود ندارد، چنانکه در روایتی محدودیت در طلب علم و حکمت را منتفی دانستهاند: «اُطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ؛ از گهواره تا گور دانش بجو.» در روایتی دیگر، طلب دانش و حکمت را از هر مکان جغرافیایی عالم، ضروری و واجب برشمردهاند: «اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ؛ فإنَ طَلَبَ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ؛ دانش را فرا گيريد، گرچه در چين باشد؛ زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است.» همچنین بر بهکارگیری نهایت تلاش و کوشش و ناروا دانستن هر نوع کمکاری و سستی در کسب حکمت تأکید کردهاند: «اُطلُبُوا العِلمَ ولَو بِخَوضِ اللُّجَجِ وشَقِّ المُهَجِ؛ دانش را بجوييد، هر چند در ژرفاى دريا فرو رويد و خونتان بريزد.» و برای کسب علم و حکمت از هر صاحب علمی بدون لحاظ کردن مسلک، مرام، مذهب و آیین وی، همین حکمت موردنظر را بیان کردهاند. لازم به ذکر است، آنچه را که نباید از سمت دیگر ادیان، مذاهب و مسلکها پذیرفت، ولایت و تبعیت است، نه کسب حکمت و دانش.
مطیع بیان کرد: عبارت بعدی، «وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ» است و همانطور که گفته شد، بر فراگیری حکمت و دانش حتی از نااهلان تأکید میکند، چراکه هر گاه انسان گمشده باارزشی داشته باشد، دائماً به دنبال آن است و گمشدهاش را نزد هر کسی جستجو میکند، خواه آن شخص مؤمن باشد یا کافر، منافق باشد یا مشرک، نیکوکار باشد یا بدکار. این روایت، نشاندهنده آن است که صاحبان اصلی حکمت، افراد باایماناند و منافقان، فاسقان و غاصبان، آن را وسیلهای برای رسیدن به اهداف سوء خود قرار میدهند. بنابراین، صاحبان حقیقی حکمت، مؤمنان هستند و هر کجا آن را بیابند، بر حکمت سزاوارترند.
وی تأکید کرد: نکته دیگری که در حاشیه این عبارت قابل توجه به نظر میرسد، وجود فضای آزاد سخنوری و گفتوگو در جامعه آن زمان برای همه افراد، از جمله منافقان است. خداوند نیز در سوره روم، آیه ۲۲، خلقت گوناگون انسانها را نشانهای برای عالمان و دانشوران میداند، چراکه در پرتو اختلافنظر و تعدد آرا، علم رشد میکند و بالنده میشود. در جایی که افراد با سلایق مختلف، صاحب تریبون باشند و در کرسیهای آزاداندیشی، تأملات خویش را به راحتی و بدون دغدغه بیان کنند، کاستیها مشخص و نقاط قوت برجسته میشود. خداوند در آیه ۱۸ سوره زمر میفرماید: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ به سخن گوش فرا مىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند، اينها هستند كه خدايشان راه نموده و همان خردمنداناند.» همانطور که ملاحظه میشود، خداوند در این آیات، شنیدن و استماع سخنان سلایق مختلف را تأیید کرده است تا انسانها در پرتو فضایی آزاد با تفکر و اندیشیدن، دست به انتخاب بزنند، بهترین را گزینش و در این مسیر رشد و ترقی کنند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام