در جامعهشناسی سیاسی عنوانی به نام مالیخولیای قدرت وجود دارد، برخی از افراد قبل از رسیدن به یک مسئولیت و جایگاه بلند در جامعه تلاش میکنند روابط مختلفی ایجاد کنند و با افراد زیادی مواجهه میکنند تا بتوانند برای خود جایگاهی ایجاد کنند و در صورت نرسیدن به این جایگاه حاضر نیستند همه ارزشها را فدا کنند.
افرادی نیز پیش از رسیدن به قدرت فرعون درونشان ظهور و بروز ندارد اما متأسفانه زمانی که به قدرت برسند آن دیو درونشان و شهوت قدرت ارزشهای آنها را از بین میبرد و مصداق آن اتفاقی است که برای بنیصدر افتاد و زمانی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و حتی از سوی امام خمینی(ره) به عنوان فرمانده کل قوا معرفی شد اما جنبه درونی او یا همان مالیخولیای قدرت خودش را نشان داد و به تدریج به دلیل قدرتمندتر شدن یا به تعبیری حرف آخر را بیان کردن، در مقابل امام خمینی، انقلاب و ارزشها ایستاد.
دلیل عزل بنیصدر
بنا بر قانون اساسی از جمله اصل 110 آن، یکی از وظایف مجلس استیضاح و رسیدگی به کفایت یا عدم کفایت رئیس جمهور است، در این زمان مجلس رأی بر عدم کفایت بنیصدر داد و امام خمینی(ره) نیز رأی را تنفیذ فرمودند و بنیصدر از ریاست جمهوری خلع شد. درواقع باید گفت آنچه که سبب این اتفاق شد چیزی جزء شهوت قدرت یا مالیخولیای قدرت نبود.
بازتاب رأی عدم کفایت بنیصدر
بازتاب این عزل در داخل کشور این نکته را در ذهنها بازسازی کرد که انقلاب با کسی عقد اخوت نبسته است و هر کس تا زمانی مورد احترام و مقبول است که موافق ارزشهای جامعه عمل کند بنابراین میشود رئیس جمهور و یا حتی بالاتر از آن در مواجهه با انقلاب و ارزشهای آن عزل شود. این عمل یک بازتاب خارجی نیز داشت و آن این بود که ولایت فقیه در ایران عامل مهمی برای جلوگیری از دیکتاتوری و تمامیتها است.
یادداشت از احمدرضا بسیج/ عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان چهارمحال و بختیاری
انتهای پیام