خداوند متعال در قرآن کریم و در آیات متعدد به مسائل اقتصادی پرداخته است و در واقع بخشی از آیات قرآن به مسائل اقتصادی اختصاص دارد. موضوع اقتصاد و معیشت مردم و آثار اجتماعی و سیاسی و توجه یا بیتوجهی به آن از سوی حکومتها و سبک زندگی اقتصادی مسئولان و همچنین رعایت نکات شرعی معاملات و مواردی از این قبیل از مسائل مهمی است که مورد تأکید قرآن کریم قرار گرفته است. همچنین اشاره به موضوعاتی همانند خمس، قرضالحسنه، زکات، ربا، رزق حلال، اهمیت کار و تلاش و سایر موضوعات اقتصادی نشاندهنده اهمیت مقوله اقتصاد نزد خداوند متعال است.
در این راستا بنا داریم در قالب سلسله یادداشتها و گزارشهایی به بررسی آیات اقتصادی قرآن و تفاسیر مربوط به آنها بپردازیم.
یکی از آیات قرآن کریم که با موضوعات اقتصادی مرتبط است، آیه 245 سوره مبارکه «البقره» است که خداوند متعال در این آیه فرموده است: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ كيست آن كس كه به بندگان خدا وام نيكويى دهد تا خدا آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه در معيشت بندگان تنگى و گشايش پديد مىآورد و به سوى او بازگردانده مىشويد»
تحریک مؤمنان برای پرداخت قرضالحسنه
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه اشاره کرده است: خداوند برای ترغیب مردم به این عمل، وام را به خودش نسبت داده است، در حالیکه این وام در راه خداست و همچنین برای تشویق و تهییج مؤمنان برای آنکه قرضالحسنه بدهند، میفرماید که آن را برای آنها دو یا چند برابر میکند و قبض به معنای گرفتن چیزی و بسط به معنای مقابل آن است. در بیان این سه صفت یعنی قابض، باسط و مرجع عباد، برای فهماندن این معناست که آنچه در راه خدا قرض بدهند هدر نمیرود و باطل نمیشود و هیچ بعید نیست که به چند برابر تبدیل شود، چون خدا قابض است، یعنی خداست که این قرض را می گیرد و باسط است یعنی هر چه را بخواهد زیاد می کند و مرجع است، یعنی شما به سوی او باز میگردید و آن مبلغ افزوده را پس می گیرید، آنهم بصورت تمام و کمال .
معناى کلمه «قرض» معروف است، خداى تعالى هزینهاى را که مؤمنین در راه او خرج مىکنند، قرض گرفتن خودش نامیده، و این به خاطر همان است که گفتیم مىخواهد مؤمنین را بر این کار تشویق کند،و هم براى این است که انفاقهاى نامبرده براى خاطر او بوده، و نیز براى این است که خداى سبحان به زودى عوض آن را چند برابر به صاحبانش بر مىگرداند.
خداى متعال سیاق خطاب را که قبلاً امر بود و مىفرمود: جهاد کنید، به سیاق خطاب، استفهامى برگردانید، و فرمود: کیست از شما که چنین و چنان کند؟، با اینکه ممکن بود همین مطلب را نیز به صورت امر بفرماید، مانند جمله در راه خدا جهاد کنید و به او قرض بدهید، و این تغییر به خاطر نشان دادن ذهن مخاطب است، چون سیاق امر خالى از کسب تکلیف نیست، ولى سیاق استفهام دعوت و تشویق است، در نتیجه ذهن شنونده تا حدى از تحمل سنگینى امر استراحت مىکند، و نشاط مىیابد.
شأن نزول آیه
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در مورد شأن نزول این آیه آورده است: چنین نقل کردهاند که روزى پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس صدقهاى بدهد دو برابر آن در بهشت خواهد داشت، «ابو الدّحداح انصارى» عرض کرد: اى رسول خدا! من دو باغ دارم اگر یکى از آنها را به عنوان صدقه بدهم دو برابر آن را در بهشت خواهم داشت؟ فرمود: آرى. عرض کرد: أُمُّ الدّحداح نیز با من خواهد بود؟ فرمود: آرى. عرض کرد: فرزندان نیز با من هستند؟ فرمود: آرى. سپس او باغى را که بهتر بود، به عنوان صدقه به پیامبر(ص) داد، آیه فوق نازل شد، و صدقه او را دو هزار هزار برابر براى او کرد و این است معنى: «اَضْعافاً کَثِیْرَةً». «ابو الدّحداح» بازگشت و همسرش «ام الدحداح» و فرزندان را در آن باغى دید که صدقه قرار داده بود، به در باغ ایستاد و نخواست وارد آن شود، همسرش را صدا زده، گفت: من این باغ را صدقه قرار دادهام و دو برابرش را در بهشت خریدارى کردهام و تو و فرزندان نیز با من خواهید بود. همسرش گفت: مبارک است آنچه را فروخته و آنچه را خریدهاى! پس از آن همگى از باغ خارج شدند و آن را به پیامبر (ص) تسلیم کرد، پیامبر(ص) فرمود: «چه بسیار نخلهایى در بهشت که شاخههایش براى ابو الدّحداح آویزان شده است.
شرایط پرداخت قرضالحسنه
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی در تفسیر این آیه بیان کرده است: در تفاسير مختلف آمده است كه اين آيه به دنيال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد. موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است. تفسير مجمعالبيان شرايطى را براى قرضالحسنه بيان كرده است. از آن جمله این است که از مال حلال باشد، از مال سالم باشد، براى مصرف ضرورى باشد، بىمنّت باشد، بىريا باشد، مخفيانه باشد، با عشق وايثار پرداخت شود، سريع پرداخت شود، قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد و آبروى گيرنده وام حفظ شود.
«قرض»، در زبان عربى به معناى بریدن است و اینکه به وام، قرض مىگویند به خاطر آن است که بخشى از مال بریده وبه دیگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود. کلمه «بسط» به معناى گشایش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود که در زمین پهن شده باشد. جهاد، گاهى با جان است که در آیه قبل مطرح شد وگاهى با مال است که در این آیه مطرح شده است. کلمه «کثیر» در کنار کلمه «اضعاف»، نشانه پاداش بسیار زیاد است. و جمله «یضاعفه» بجاى «یضعفه» رمز مبالغه و ازدیاد است.
تعبیرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است که پاداش قرضالحسنه بر عهده خداوند است. به جاى فرمان به قرض دادن، سؤال مىکند که کیست که به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اکراه و اجبار در خود نکنند، بلکه با میل و رغبت و تشویق به دیگران قرض دهند. از آنجا که انسان غریزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحریک انسان، از این غریزه استفاده کرده و مىفرماید: «فیضاعفه اضعافاً». به جاى «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهید»، تا فقرا احساس کنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نکنند. با اینکه وجود ما و هرچه داریم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گیرنده معرفى مىکند تا ما را به این کار تشویق نماید.
قرضالحسنه برای رشد انسان است
حضرت على (ع) فرمودند: جنود آسمانها و زمین از آن خداست، پس آیه قرض براى آزمایش شماست امام کاظم (ع) فرمود: از مصادیق قرض به خداوند، کمک مالى به امام معصوم است. گر چه در آیه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روایات مىخوانیم: هر که با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر کس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگیرد. در روایات، پاداش قرض الحسنه هیجده برابر، ولى پاداش صدقه ده برابر آمده است و دلیل این تفاوت چنین بیان شده است که قرض را افراد محتاج مىگیرند، ولى هدیه و بخشش گاهى به غیر محتاج نیز داده مىشود.
به فرموده روایات هرکس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىکند. هنگامى که این آیه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خیر منها» هر کس کار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مى گیرد. پیامبر (ص) از خداوند تقاضاى ازدیاد کرد، آیه نازل شد: «فله عشر امثالها» ده برابر داده مىشود. باز درخواست نمود، آیه قرضالحسنه با جمله «اضعافاً کثیرة» نازل شد. پیامبر متوجه شد که کثیرى که خداوند مقدّر کند، قابل شماره نیست. پاداش خدا به قرض دهندگان، هم در دنیا و هم در آخرت است. زیرا در کنار «اضعافاً کثیرة» مىفرماید: «والیه یرجعون» گویا حساب قیامت، جدا از پاداشهاى دنیوى است.
جلوى بدآموزى و سوء برداشت باید گرفته شود. اگر در اول آیه خداوند با لحنى عاطفى از مردم قرض مىخواهد، به دنبال آن مىفرماید: «واللّه یقبض و یبسط» تا مبادا گروهى همچون یهود خیال کنند که خداوند فقیر است و بگویند: «انّ اللّه فقیر و نحن اغنیاء» و همچنین بدانند که قرض گرفتن خدا، براى رشد انسان است، نه به خاطر نیاز او. منافقان مىگفتند: به مسلمانان انفاق نکنید تا از دور رسول خدا پراکنده شوند. قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باورى هستند، مگر نمىدانند خزائن آسمانها و زمین در دست خداوند است!
همچنین در تفسیر «نور» درباره این آیه به چهار پیام زیر اشاره شده است:
۱- کمک به خلق خدا، کمک به خداست. «یقرض اللّه» بجاى «یقرض الناس»
۲- براى ترغیب مردم به کارهاى خیر، تشویق لازم است. «فیضاعفه اضعافاً کثیرة»
۳- اگر ما گشایش و تنگ دستى را بدست خدا بدانیم، راحت انفاق مى کنیم. «واللّه یقبض و یبصط»
۴- اگر بدانیم که ما به سوى او باز مىگردیم و هرچه دادهایم پس مىگیریم، راحت انفاق خواهیم کرد. «الیه ترجعون»
نتیجهگیری
از مجموع آیات و روایات و همچنین تفاسیر موجود چنین برمیآید که قرضالحسنه یکی از اصول مهم اقتصاد اسلامی است و در قرآن کریم و در سیره ائمه اطهار(ع) توجه جدی به آن وجود دارد. قرآن کریم برای پرداخت قرضالحسنه اشاره به پاداشهای چند برابری داشته است. نکته جالب توجه در تفسیر این آیه این است که خداوند کریم از جمله قرض به خداوند برای ترویج قرضالحسنه استفاده کرده است تا فقرا احساس کنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلت نکنند. بنابراین بهترین روش برای ترویج قرض در جامعه استفاده شده است.
انتهای پیام