راهیابی به حقایق هستی در اثر بهره‌مندی از حکمت
کد خبر: 3778841
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۲
حجت‌الاسلام صدیقی اظهار کرد:

راهیابی به حقایق هستی در اثر بهره‌مندی از حکمت

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام صدیقی ضمن بیان اینکه حکمت در قرآن به عنوان خیر کثیر و عِدل کتاب معرفی شده است، به تبیین چیستی آن پرداخت و گفت: حکمت به معنای آگاهی از حقایق ثابتی است که هر عقلی به آن می‌رسد و قابل تغییر نیست.

به گزارش ایکنا؛ حضور حجت‌الاسلام صدیقی در جلسه اخلاق در قرآن که عصر روز گذشته در کتابخانه مؤسسه آموزش عالی عالم آل محمد(ع) واقع در حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد به شرح آیه 12 سوره لقمان پرداخت و اظهار کرد: خداوند در این آیه می‌فرماید «وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ؛ و به راستى لقمان را حكمت داديم». ممکن است کسی رسول نباشد، نبی نباشد، کتاب نداشته باشد ولی از درون بجوشد. خدای متعال می‌فرماید که ما این کار را در مورد لقمان کرده‌ایم. حکمت در قرآن کریم «خیر کثیر» نامیده شده است «وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا؛ به هر كس حكمت داده شود، به يقين‏، خيرى فراوان داده شده است». دومین ویژگی حکمت این است که عدِل کتاب است «وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ؛ كتاب و حكمت به آنان بياموزد» (آل‌عمران/164). این آیه چند مرتبه در قرآن تکرار شده است و حکمت هم‌وزن کتاب معرفی شده است.

وی افزود: خداوند متعال از حضرت خضر در قرآن نام نمی‌برد و می‌فرماید «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا؛ تا بنده‏‌اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم» (کهف/65)؛ ولی در مورد لقمان از ایشان اسم برده است و این امر نادر است. با وجود این دلیلی نداریم که لقمان نبی و رسول باشد. نام بردن از لقمان در واقع تشویقی است تا دیگران نیز در این راه قرار بگیرند. یکی از مصادیق حکمی که به لقمان اعطا شد این بود که ایشان مأمور به شکر بوده است. در ادامه آیه می‌خوانیم «أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ؛ خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد تنها براى خود سپاس مى‌گزارد».

استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: در حوزه‌های علمیه علومی که یقین‌آور است سه بخش است: وحی، علوم برهانی و علم اشراقی یا عرفانی یعنی شهود. به علوم برهانی حکمت گفته می‌شود. ممکن است هر سه علم مصداقاً با هم منطبق باشد؛ یعنی یک نفر هم حکمت داشته باشد، هم شهود کند و هم از نعمت وحی توان بهره‌برداری داشته باشد. علت نامیدن علوم برهانی به «حکمت» این است که این علوم محکم و و قابل خدشه نیست. برهان طرف مقابل را میخکوب می‌کند و راه فراری برایش باقی نمی‌گذارد. خداوند در سوره اسراء دوازده دستور بیان می‌کند و در پایان می‌فرماید که این چیزی است که از حکمت به تو آموختیم. یعنی جزء اموری است که برهان فطری و برهان عقلی برای انسان روشن می‌کند. جناب لقمان نیز به این مرتبه رسیده بود.

وی یادآور شد: حکمت حقایق ثابتی است در وجود انسان که هر عقلی به آن می‌رسد و قابل تغییر نیست. پیامبر اکرم(ص) از خداوند درخواست حکمت کرده و فرموده است: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی؛ خداوندا اشیا را همچنانکه هستند به من نشان بده». حقایقی در عالم هست که حقایق ثابت است و عقول ذوالعقول به آن دست پیدا می‌کند و این حقایق مقبولیت عامه پیدا می‌کند. این امر خدادادی است. به همین دلیل خداوند می‌فرماید: «وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ». حکمت گنجی نیست که بشود از آن صرف نظر کرد. باید دنبال این گنج رفت و از خداوند مسئلت کرد. همان‌طور که خداوند به لقمان حکمت داد، به شما هم عنایت خواهد کرد.

تولیت مدرسه علمیه امام خمینی(ره) تأکید کرد: پیامبر(ص) می‌فرمایند: شکر یکی از جلوه‌های حکمت است. خداوند در ایه سوم سوره انسان فرمود «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا؛ ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس». کسی که در مسیر هدایت قرار می‌گیرد شاکر است. کسی که در مسیر هدایت نباشد کافر و مبتلا به کفران است». خواجه نصیرالدین طوسی درباره شکر می‌گوید که شکر علم است و حال است و عمل. اولین مرتبه شکر، دریافت نعمت الهی و علم به آن است که این نعمت از شعاع لطف پروردگار است. دریافت این علم یک حال محبتی در وجود انسان ایجاد می‌کند. وقتی محبت حاصل شد انسان خود را مطیع و بنده صاحب‌نعمت می‌داند.

وی در پایان گفت: باید این آگاهی برای انسان حاصل شود که هر چه هست فضل و انعام خداوند است. قرآن کریم می‌فرماید «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا؛ و اگر نعمت[هاى] خدا را شماره كنيد آن را نمى‏‌توانيد بشماريد» (نحل/18). وقتی نعمت خداوند قابل احصا و شمارش نیست، حقیقت شکر این است که انسان خودش را نبیند. وقتی انسان بداند جز بدهکاری و فقر چیز دیگری ندارد، به درگاه الهی گدایی می‌کند. این معنای شکر است. پس یک مرحله شکر دریافت علم و معرفت است، مرحله دوم محبت و حال است و مرتبه سوم اجرای فرمان منعم است. وقتی دستورات الهی را اجرا کنیم، خداوند فرامین بعدی را به ما عنایت می‌فرماید. اجمالاً این آیه از آیات لطیف قرآن است و از غرر آیات به شمار می‌آید که خداوند در آن حکمت و شکر را در کنار هم قرار داده است.

انتهای پیام

captcha