در تبیین جامعه تکصدایی باید گفت که سه مؤلفه «ساختار حکومت»، «ایدهئولوژی حکومت» و «عملکرد حکومت» در شکلگیری جامعه تکصدایی مورد توجه قرار میگیرند. برای جلوگیری از شکلگیری جامعه تکصدایی، نباید نگرانی بابت اظهارنظرهای متفاوت و دگراندیش وجود داشته باشد که امروزه بسیاری از نظامهای غربی، علیرغم تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای، خودشان در عمل، مروج تکصدایی هستند. امروزه نظامهای سیاسی و به ویژه نظام لیبرال دموکرات غربی به اذعان برخی کارشناسان سیاسی مانند فرانسیس فوکویاما، با چالش مواجهند و به بنبست رسیدهاند.
ایدهئولوژی اسلامی؛ کاملترین ایدهئولوژی
ایدهئولوژی حکومت اسلامی کاملترین ایدهئولوژی است چرا که همه افکار را به رسمیت میشناسد و تضارب آرا در آن محترم است یعنی کثرت در عین وحدت وجود دارد که این وحدتِ خاص حول مبانی و اصول و آموزهها میچرخد. ساختار حکومتی توتالیتر و پادشاهی تضارب آرا را بر نمیتابد و عقاید باید در مسیری کانالیزه و از پیش تعیینشده ظهور و بروز یابند حال آنکه در نظام دموکراتیک آزادی بیان و اندیشه مطرح است. در حکومت دموکراتیک نیز بحث عملگرایی مطرح است و باید دید چه میزان تفاوت میان تبلیغات و عمل وجود دارد ضمن اینکه برخی نظامهای حکومتی دموکراتیک در عمل، دیکتاتوری جمعی هستند یعنی قدرت میان عدهای از افراد تقسیم میشود. کارگزاران سیاسی باید کسانی باشند که در عمل، به ایدهئولوژی و ساختار حکومتی احترام بگذارند و آنها را به منصه ظهور برسانند چرا که صرف وجود ساختار و ایدهئولوژی خوب، نمیتوان به نظام حکومتی مطلوب دست یافت و مسئولان نیز باید عملمند باشند.
تکثرگرایی سیاسی
در مباحث سیاسی، پلورالیسم یا تکثرگرایی به معنای به رسمیت شناختن گوناگونی و متفاوت بودن آرا در جامعه است و امروزه به عنوان یکی از مؤلفههای مهم مردمسالاری به شمار میرود. ذکر این نکته ضروری است که پذیرش تکثرگرایی در تمام زمینهها امکانپذیر و پسندیده نیست، به عنوان مثال تکثرگرایی در حوزه حقیقت بیمعناست و برای رسیدن به حقیقت در حوزهای خاص، لازم است یگ گروه خاص در آن حوزه کار و نظریهپردازی کند.
اما مقوله تکصدایی پیامدهایی نیز در جامعه دارد و از جمله آنکه نخبگان سیاسی در جامعهای که تکصدایی در آن متبلور باشد، خلاقیت خود را از دست میدهند و استعدادها و پتانسیلها از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل نشده، اجازه بروز و ظهور نمییابند.
نظام سیاسی در چنین جامعهای به سمت بحران پیش میرود و خروجی نظامهایی که به آزادی افکار و اندیشهها بها داده نمیشود همانا ناکارآمدی است، بنابراین سیستم سیاسی برای تثبیت موقعیت در چنین جامعهای به سرکوب صداها رو میآورد و استبداد به منصه ظهور میرسد.
درخصوص ایران باید گفت که بیان آرا و اندیشهها در فضای عمومی کشور وجود دارد. جامعه ایران به مطرح شدن تمام افکار احترام میگذارد اما باید دید آیا در این زمینه به نقطه مطلوب رسیدهایم یا خیر و آیا گروههای مختلف سعهصدر لازم جهت تحمل آرا را دارند؟
البته حتی در گروههای همگن و همفکر نیز احتمال اختلاف در سلایق وجود دارد اما علیرغم وجود اختلاف سلیقه میان افراد، مبانی و اصول، یکسان است بنابراین نباید شاهد اختلاف و تفرقه میان گروهها بود. بروز اختلاف میان گروهها حاصل اشکال در روشهاست و نه ایدهئولوژی یا ساختار، چراکه علیرغم صحیح و اصولی بودن مبانی و نیز ساختار حکومت، روشهای اتخاذی و عملکرد مسئولان و کارگزاران سبب ایجاد تضارب آرا و بروز چالشها میشود.
یادداشت از مجتبی نوروزی، استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه شهرکرد
انتهای پیام